عقیق:چراغ راهنما که قرمز شود، پیدایشان میشود. دستهای گل، تعدادی کاغذ فال و یا چند جعبه دستمالکاغذی در دست گرفتهاند و هجوم میآورند سمت ماشینت. یکی با دستمال نهچندان تمیزش شیشه جلوی ماشینت را تمیز میکند و دیگری از دستگیره در ماشین آویزان میشود که: «خانم! آقا! تو رو خدا بخر!» اجباری است دیگر. بخواهی یا نخواهی باید هزینه خسته شدن دستی که شیشه ماشینت را تمیز کرده بپردازی و بهمحض اینکه شیشه را پایین بکشی دستهگل و برگههای فال است که داخل ماشینت سرازیر میشود.
ماشین هم که نداشته باشی، همین که وارد اتوبوس شوی، روی صندلی آرام نگرفتهای که فروشندههای اجباری از راه میرسند. یکی آواز میخواند و دیگری فال میفروشد. اینها همان متکدیان و گدایان چند سال قبل هستند که حالا برای فروختن اجناس غیر مرغوب و گرفتن پول، آستین لباست را میگیرند و تا پولی نگیرند رهایت نمیکنند.
در این خصوص با حجتالاسلام کاظم ارفع، سخنران و کارشناس دینی، گفتوگویی انجام داده که شرح آن را میخوانید:
چرا در اسلام تأکید شده که مؤمن، در مقابل دیگران اظهار نیاز نکند؟
به این دلیل که اسلام برای مؤمن ارج و مقام بالایی قائل است. به اندازهای که با هر نوع اظهار نیاز او در برابر خلق خدا مخالفت میکند و تنها مسیر پاسخگویی به نیازهایش را توکل به خدا و توسل به اولیای خدا میداند. در چنین شرایطی مشخص است که اسلام، دراز کردن دست نیاز به سوی مردم و گدایی کردن را به کلی طرد کرده است. همان طور که در کتاب وسائل الشیعه از امام جعفر صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «مؤمن در برابر مردم اظهار فقر و تنگدستی نمیکند.» شاید این روایت را اینطور بتوان تفسیر کرد که مؤمن نیست کسی که توانایی بدنی و فکری دارد و میتواند با زور بازو و قدرت حافظهاش نانی به دست بیاورد، اما به گدایی روی میآورد و جلوی خلق خدا اظهار نیاز میکند.
اصلاً این صفت مؤمنان خداست که: «چو سختی پیشش آید، سهل گیرد». این سهل گرفتن هم از آن خصلتهایی است که با صبر و رجوع به خود خدا همتراز است. مؤمن خدا گرسنه و تشنه هم که بماند، با قناعت و آبروداری زندگیاش را سر میکند. دار و ندارش را دستش میگیرد و چشمش به رزقی است که از طرف خدا به زندگیاش جاری میشود. نه دستش را سمت مخلوق دراز میکند و نه برای چندرغازی که شکمش را سیر کند پیش بنده خدا کمر خم میکند؛ نه دردی و نه اعصاب خوردی. ایمان سست و حرص دنیاست که بعضیها را به گدایی و تکدی گری میکشاند.
بر اساس روایتهای بسیاری، میتوان نتیجه گرفت که تکدیگری و درخواست کردن از خلق خدا، نتیجهای جز فقر و تنگدستی ندارد. دلیل و حکمت این مسئله چیست؟
وقتی کسی به بنده خدا اظهار نیاز میکند، نه تنها نیازش مرتفع نمیشود بلکه درهای برکت زیادی به رویش بسته میشود و در نتیجه هر روز گرفتارتر و تنگدستتر از قبل میشود. در همین مورد در کتاب آثار الصادقین از پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «هرکسی که دری از خواهش و اظهار نیاز به خلق خدا به روی خود باز کند، خداوند متعال هفتاد در از فقر و تنگدستی به روی او باز میکند که هیچ چیزی نمیتواند آن را ببندد.»
هر چند که دردسرهای تکدی گری به همین جا ختم نمیشود؛ یعنی این طور نیست که تنگدستی و مشکلات فقط در امور مادی و مالی باشد. درهای برکت که به روی انسان بسته شود، رحمتها و نعمتهای معنوی زیادی هم از او رویگردان میشوند.
این نکته هم سند روایی دارد؟
بله. این نکته هم در کتاب وسائل الشیعه نوشته شده که امام صادق علیهالسلام فرمودند: «اگر نیازمندی که دست نیاز به سمت مردم دراز میکند بداند که در اظهار نیازش چه اندازه وزر و وبال است، (نه فقط او) بلکه هیچ انسانی از دیگری چیزی نخواهد خواست.» و در روایت دیگری درباره عذاب گدایی کردن از مردم تأکید فرمودند: «هرکسی که بدون نیاز داشتن، چیزی را از شخص دیگری بخواهد مانند آن است که پارههای آتش را میخورد.»
به این ترتیب آدم مؤمن و خداشناس برای اینکه آبروی خودش را هم حفظ کرده باشد تا جایی که امکان دارد به شکم خیره میسازد و دستش را به گدایی و نیازمندی سمت خلق خدا دراز نمیکند. اینگونه است که نه تنها آبرویش حفظ میشود، بلکه مال و داراییاش هر قدر هم که کم باشد، محفوظ میماند و درهای برکت خدا به رویش بسته نمیشود. درنتیجه میتواند امیدوار باشد که دعایش به درگاه خدای رزاق مستجاب خواهد شد.
در این دوره و زمانه کم نیستند افرادی که به بهانههای گوناگون در قالب گدایان درمیآیند و در کوچه و خیابان از مردم کمک میطلبند؛ اما پرسشی که در این مورد در ذهن شکل میگیرد این است که به چه کسی کمک کنیم؟
پاسخ این نوع از پرسشها را میتوان در روایتهای اسلامی جستجو کرد. کمک رساندن به همنوع و صدقه دادن یکی از نکات مورد تأکید اسلام است تا از این طریق نیاز مالی مسلمانان بدون اظهار نیاز آنها بسته شود. این موضوع تا اندازهای اهمیت دارد که اطعام نکردن مسکین و نیازمند هم ردیف گناه ترک نماز قرار گرفته و مسلمانان از آن نهی شدهاند. همان طور که خداوند در آیه 42 تا 44 سوره مبارکه مدثر میفرماید: «مَا سَلَکَکمُ فىِ سَقَرَ؛ قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلینَ؛ وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِین» بر اساس این آیات، بهشتیان دلیل ورود جهنمیان به سقر (محلی در جهنم) را میپرسند و آنها در جواب میگویند: چون ما اهل نماز خواندن نبودیم و افراد مسکین و مستمند را هم اطعام نمیکردیم، جهنمی شدیم.
پس کمک کردن به سائل و مسکین یکی از واجبات دینی است؟
همین طور است. آن هم واجبی که هر مسلمان مؤمنی موظف به انجام آن است تا از این طریق حقی که نیازمند در اموال و دارایی سایر مردم دارد، ادا شود. همان طور که خداوند در آیه 19 سوره مبارکه ذاریات فرماید: «وَ فی أَمْوالِهِمْ حَق لِلسائِلِ وَ الْمَحْرُوم؛ و در اموالشان حقی برای مردم سائل و نیازمند است».
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که چنین حقی باید با مراعات آبرو و شخصیت سائل و نیازمند پرداخت شود و از هر نوع بدرفتاری و خشونت با او دوری شود تا دستور آیه 10 سوره مبارکه ضحی به اجرا درآید، آنجا که میفرماید: «وَ أَما السائِلَ فَلا تَنْهَرْ؛ و سائل و نیازمند را از خود دور نکن».
اما وقتی مشخص نیست که کسی نیاز مالی دارد یا نه، آیا کمک کردن به او صحیح است؟ آیا این کار خلاف دستورات اسلامی نیست؟
در کتاب میزان الحکمه نوشته شده که شخصی از امام جعفر صادق علیهالسلام درباره تردید در مستحق بودن افراد در دادن صدقه سؤال کرد. امام علیهالسلام در پاسخ او فرمودند: «به هر کسی که نسبت به او در دل خود احساس ترحم و رأفت کردید، صدقه بدهید.» در واقع توصیه اسلام این است که صدقه دادن را به بهانه بیاطلاعی از اوضاع مالی طرف مقابل ترک نکنید. در عین حال در تعدادی از روایتهای اسلامی یک توصیه اخلاقی یادآوری شده مبنی بر این که اگر احساس کردید کسی از احساسات شما سوء استفاده کرده و با وجود داشتن تمکن مالی در قالب نداری و نیازمندی، دست نیاز به سمت شما دراز کرده به او صدقه ندهید.
دانستن این نکته هم خالی از لطف نیست که در میان روایتهای اسلامی که در کتاب میزان الحکمه هم نقل شدهاند، گروهی با عنوان «لاتحل الصدقه لهولاء» دستهبندی شدهاند که شامل افرادی هستند که صدقه دادن به آنها جایز نیست. کسانی که دارای تمکن مالی هستند و یا توانایی کار و فعالیت دارند، جزء این دسته قرار گرفتهاند. بنابراین میتوان گفت صدقه دادن و کمک رساندن به کسانی جایز است که فقیر هستند و در عین حال توانایی انجام کاری برای کسب درآمد را ندارند. در نتیجه کسانی که توانایی کار کردن و فعالیت فکری یا بدنی را دارند و میتوانند از این طریق روزی به دست بیاورند اما به گدایی و تکدی گری روی میآورند، درآمدی که از این راه کسب میکنند حلال نیست.
نقش حکومت اسلامی در اینگونه موارد چیست؟
میگویند: «به جای اینکه به کسی ماهی بدهی و سیرش کنی، به او ماهی گیری یاد بده تا یک عمر سیر باشد.» این توصیه که ضربالمثل ما ایرانیهاست، از یک دستور اسلامی خطاب به حکومتها و مسئولان دولتی و مردمی نشاءت گرفته است. توصیه اسلام این است که حکومت اسلامی دست به کار شود و به داد مردم نیازمندی برسد که آبروداریشان مانع از این میشود که دست نیاز به سمت مردم دیگر دراز کنند.
بهترین راه برای حل مشکل چنین افرادی هم آن است که با دادن شغل و حرفهای، امکان درآمدزایی برای آنها را فراهم کند تا برای همیشه از فقر و نداری در امان بمانند.
این توصیه در آیه 273 سوره مبارکه بقره هم آمده است و میفرماید: «لِلْفُقَرَاء الَّذِینَ أُحصِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فِی الأَرْضِ یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا؛ (انفاقِ شما، مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ نمىتوانند مسافرتى کنند و از شدّت خویشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنیاز مىپندارند، امّا آنها را از چهرههایشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمىخواهند.» در تفسیر این آیه شریفه توصیه شده که از بین بردن فقر و کمک به نیازمندان در جامعه اسلامی، برنامهای بلندمدت داشته باشد تا مردم آبرودار و نیازمند برای همیشه از چنگال فقر و نداری رها شوند.
در عین حال، بهترین پیشنهاد برای مسئولان کشور اسلامی در راه ریشهکن کردن مشکل تکدی گری و گدایی این است که به فکر مرتفع کردن فقر نیازمندان باشند و برای این کار خوب است که در وهله اول با دادن ماهی، فقر کشنده را از بین ببرند و وقتی نیازمندان جانی گرفتند، در طی یک برنامه منظم و بلندمدت امکان اشتغال و حرفهآموزی را برای آنها فراهم کنند.
به حکومت اسلامی اشاره کردیم. میدانیم اولین پایههای حکومت اسلامی را پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در مدینه بنیان گذاشتند. راهکار آن حضرت برای جبران فقر مردم چه بود؟
اولین شهر اسلامی که با نام مدینه النبی پا گرفت، مسلمانهای زیادی به فقر و تنگدستی گرفتار بودند. آن زمان گروهی به نام مهاجرین، برای حفظ دین خود، خانه و داراییشان را رها کرده بودند و در نتیجه بدون ابتداییترین امکانات وارد مدینه شده بودند. در چنین شرایطی بود که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در یکی از اولین اقدامات خود درصدد ریشه کردن فقر و جلوگیری از تکدیگری در بین مسلمانان اقدام فرمودند.
آن حضرت از یکسو در میان مسلمانان، چه انصار بودند و چه مهاجرین، پیوند برادری برقرار کردند تا انس و الفت میان آنها، باعث شود تا ثروتمندان از اعطای دارایی خود به برادران فقیرشان ابایی نداشته باشند. از طرف دیگر به مسلمانان ثروتمند دستور دادند که به یاری فقرا بروند و آنها را در خانه و محل کسب خود وارد کنند تا فقرا ضمن داشتن سرپناه، مشغول کسب و کار شوند و با درآمد حلال، از تنگدستی نجات پیدا کنند.
منبع:تسنیم