این مطلب را از دست ندهید.
مسلم بن عقیل فرزند عقیل بن ابیطالب، پسر عموی حسین بن علی، برادرزاده علی بن ابیطالب و سفیر حسین بن علی در کوفه در هنگام قیام عاشورا برای بررسی اوضاع و بیعت گرفتن از مردم بود.
خانوادهای که مسلم در آن رشد یافت صاحب علم بود.
کتب تاریخی زمان مشخصی برای ولادت او ذکر نمینمایند، اما قرائن موجود ولادت او را در سال ( ٢۵ هجری) اثبات میکند.
از آغاز کودکی، در میان جوانان بنیهاشم بخصوص در کنار حسن بن علی و حسین بن علی بزرگ شد. مسلم با یکی از دختران علی به نام رقیه ازدواج کرد که همین امر موجب نزدیکی او به خاندان پیامبر اسلام شد.
وی در برخی از فتوحات مسلمانان از جمله جنگ صفین حضور داشت.
بعد از روی کار آمدن عبیدالله در کوفه و وحشت کوفیان از او، مردم از اطراف مسلم پراکنده شدند.
مسلم دستگیر شد و ابن زیاد دستور داد تا سر او را از بدنش جدا کنند و در ذیالحجه اواخر سال ۶۰ هجری درگذشت.
بنا بر شهادت منابع تاریخی اهل سنت، مسلم در عنفوان جوانی بود و حدود هجده سال داشت که پدرش عقیل بدرود زندگانی گفت و خانواده پر جمعیت خود را بدون سرپرست گذاشت و از دنیا رفت و از آن پس سرپرستی خانواده به دوش مسلم علیه السلام و برادرانش افتاد.
عقیل در روزگاری که معاویه خلافت جامعه مسلمانان را به دست گرفته بود، چشم از جهان فرو بست.
برخی تاریخ درگذشت او را به سال 50 هجری نگاشته اند.
زمانی که دوازده هزار نامه با بیش از بیست و دو هزار امضا از طرف کوفیان به دست امام حسین علیه السلام رسید، آن حضرت تصمیم گرفت به نامه های ایشان پاسخ دهد.
از این رو، نماینده ای از طرف خود برای بررسی اوضاع و سنجش روحیه مردم به کوفه فرستاد.
به این منظور، نامه ای برای ایشان نوشت و مسلم بن عقیل، عموزاده و شوهرخواهر خویش را به عنوان سفیر و نماینده به کوفه فرستاد.
مأموریت خطیر مسلم در سفر به کوفه، تحقیق درباره این بود که آیا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشتیبانی از امام حسین علیه السلام و عمل به نامه هایی که نوشته اند هستند یا نه؟
مسلم شبانه وارد کوفه شده و به منزل یکی از شیعیان مخلص رفت.
خبر ورود مسلم در شهر طنین انداز گردید و شیعیان نزد او رفت و آمد و با امام علیه السلام بیعت می کردند.
در تاریخ آمده که دوازده، هجده و یا به نقل از ابن کثیر، چهل هزار نفر با مسلم بیعت نمودند.
15 رمضان 60: رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه برای بررسی اوضاع
5 شوال 60: ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت
11 ذی القعده 60: نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانی برای آمدن ایشان به کوفه
8 ذی الحجه 60: دستگیری هانی، سپس شهادت او، خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر، سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانه طوعه.
9 ذی حجه 60: درگیری مسلم با کوفیان، سپس دستگیری او و شهادت مسلم بر بام دار الاماره کوفه
کشتن مسلم را به «بکربن حمران احمری» سپردند، کسی که در درگیری ها از ناحیه سر و شانه با شمشیر مسلم بن عقیل مجروح شده بود. او مامور شد که مسلم را به بام «دارالاماره» ببرد و گردنش را بزند و پیکرش را بر زمین اندازد.
مسلم را به بالای دارالاماره می بردند، در حالی که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می گفت، خدا را تسبیح می کرد و بر پیامبر خدا و فرشتگان الهی درود می فرستاد و می گفت: خدایا! تو خود میان ما و این فریبکاران نیرنگ باز که دست از یاری ما کشیدند، حکم کن!
جمعیتی فراوان، بیرون کاخ، در انتظار فرجام این برنامه بودند. مسلم را رو به بازار کفاشان نشاندند. با ضربت شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردند.