* پرسش
اگر مصيبت ها و گرفتاريي هايي كه در اين دنيا بر انسان ها وارد ميشود به خواست خداست؛ چرا خداوند جلوي آنها را نميگيرد و انسانها را از بدبختي نميرهاند؟!
* پاسخ
بر اساس نگاه دين، بلاها، گرفتاريها و مصيبتهايي كه در دنيا به انسانها مي رسد، بنابر يك تقسيم بر چند قسم است:
1. بخشي از اين بلاها در اثر حوادث طبيعي و از راههاي عادي و نظام اسباب و مسبّبات حاصل ميشود؛ براي نمونه، تحت تأثير علل خاص و فراهم بودن اسباب و مقدّمات خاصي، انسانها دچار انواع بيماري ميشوند؛ يا در اثر حركت تودههاي مذاب در زير زمين، فعاليتهاي آتشفشاني به وجود ميآيد كه در برخي مواقع باعث نابود شدن انسانها و ويران شدن شهرها و روستاهاي زيادي ميشود. روشن است كه اين امور از لوازم عالم مادّه است؛ عالمي كه نظام كلّي حاكم بر آن، نظام اسباب و مسبّبات است و تضاد و فعل و انفعال بين موجودات از لوازم لاينفك و جدائيناپذير آن است (1) و هر اتفاقي از مسير طبيعي خود به وجود ميآيد و براي برقرار ماندن عالم ماده و ادامه حيات موجودات مادي لازم و ضروري است. پس نميتوان عالم مادّه را بدون اين گونه حوادث و فعل و انفعالات و تزاحمات مادّي در نظر گرفت؛ چرا كه در اين صورت ديگر عالم، عالم مادّه نخواهد بود، بلكه عالمي مجرد و غيرمادّي بايد مي بود!!! (2) و اين برخلاف حكمت الهي در خلق اين عالم است بنابر اين، فرض عالم ماده بدون تضادها و حوادث طبيعت كه گاهي اوقات نام "شرور" بر آن ها ميگذاريم، مساوي با فرض موجود نشدن اين عالم است. (3)
2. بخش ديگري از ناملايمات زندگي مانند جنگ, کشتار و خونريزي نتيجه نوع خلقت و آفرينش انسان است. خداوند متعال اراده فرموده که انسان آفرينشي متفاوت از فرشتگان و ديگر موجودات داشته باشد. فرشتگان موجوداتي مجرداند که به صورت جبري به تقديس و تسبيح و تعظيم خداوند مشغولند. خداوند اراده کرده است که موجودي خلق کند مادي و زميني و داراي قواي مختلف غضبيه ، شهواني و ... که با اراده و اختيلر خود مسير زندگي و سعادت يا شقاوت خويش را انتخاب کند و زندگي او دستآورد و محصول عمل خودش باشد. به او اميال و هوس هايي را داده که هم مي تواند در مسير خير و سعادت به کار اندازد و هم د مسير شقاوت و نگون بختي و از اين طريق است که مختارانه راه خويش را برمي گزيند و به مقصدي که خواسته نائل مي شود. وقتي انسانها نخواهند مه اميال و هوس هاي خود را با رهبري و راهبري عقل سامان دهند و اميال آنان صورتي خودمختار بيابد نتيجه عدم کنترل اين اميال به نزاع و جنگ در زمينههاي مختلف منجر ميگردد و مصائبي را به بار ميآورد که حاصل انتخاب و عمل مختارانه اوست. گاه نزاع بر سر مالكيت زمين و خانه است، گاه بر سر قدرت و حكومت و رياست و گاه نيز حسادتها در زمينه علم و دانش به وجود ميآيد.
3. قسمت ديگري از مصائب و بلايا و گرفتاريها كه غالباً از راههاي طبيعي و نظام علّي- معلولي حاكم بر جهان به انسانها مي رسد، بازتاب اعمال و رفتار و گناهان و معاصي خود آنهاست؛ چنان كه خداوند متعال ميفرمايد: "وَ مَآ أَصَـبَكُم مِّن مُّصِيبَة فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ; (4) و هر مصيبتي به شما برسد به سبب اعمالي است كه انجام دادهايد." اين آيه به خوبي نشان ميدهد مصائب و گرفتاريهايي كه دامنگير انسان ميشود يك نوع مجازات الهي و هشداري براي گناهكاران است.
در سخني از امير مؤمنان علي(ع) نقل شده كه پيامبر گرامي اسلام(ص) خطاب به ايشان فرمودند: "اين آيه (وَ مَآ أَصَـبَكُم مِّن مُّصِيبَة....) بهترين آيه در قرآن مجيد است. اي علي هر خراشي كه از چوبي بر تن انسان وارد شود و هر لغزش قدمي، بر اثر گناهي است كه از او سرزده است." (5) و در حديث ديگري امام صادق(ع) فرمودهاند: "من يموت بالذنوب اكثر ممّن يموت بالاجال و من يعيش بالاحسان اكثر ممّن يعيش بالاعمار; (6) تعداد كساني كه در اثر گناهان (زودتر) مي ميميرند بيش از كساني است كه اجلشان سرآمده و ميميرند و شمار كساني كه به واسطه خوبي و احسان بر ديگران عمر ميابند و زندگي ميكنند، بيش از كساني است كه به عمر مقرّر و مقدّر شده برايشان زندگي ميكنند."
و به گفته مولوي:
اين جهان كوه است و فعل ما ندا سوي ما آيد نداها را صدا
گاهي اوقات مصائب، محصول گناهان جمعي است؛ همان گونه كه در قرآن مجيد ميخوانيم: "ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ; (7) به سبب آن چه دستهاي مردم فراهم آورده، فساد در خشكي و دريا نمودار شده است تا (سزاي) بعضي از آن چه را انجام دادهاند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند."
أميرالمؤمنين علي(ع) مي فرمايد: "هيچ ملّتي از آغوش ناز و نعمت زندگي گرفته نشده مگر به واسطه گناهاني كه انجام دادهاند؛ زيرا خداوند هرگز به بندگان خود ستم روا نميدارد." (8)
بر پايه نگاه دين، ميان اعمال انسان و نظام تكوين زندگي او ارتباط و پيوند نزديكي وجود دارد. آدمي بايد قوانين حاکم بر زندگي خود را بشناسد و زندگياش را بر اساس آن و هماهنگ با سنتهاي خداوند در هستي سامان دهد. از اين رو اگر براساس اصول فطرت و قوانين آفرينش گام بردارد بركات الهي شامل حال او ميشود و هرگاه فاسد شود و راهي جز فطرت برگزيند زندگياش به فساد و تباهي ميگرايد.
در مصيبت هاي جمعي گاهي افرادي مورد بلا واقع ميشوند كه به ظاهر مرتكب گناه نشدهاند؛ علت اين امر دوگونه بيان شده است: يکي اين كه گرچه هر چند به ظاهر گناه نكردهاند ولي راضي به گناه ديگران بودهاند و فريضه امر به معروف و نهي از منكر را وانهادهاند که اين خود گناهي بس بزرگ است؛ چنان كه امام علي(ع) مي فرمايد: "الرّاضي بفعل قوم كالداخل فيه معهم; (9) آن كسي كه به كار جمعيتي راضي باشد همچون كسي است كه در آن كار دخالت دارد."ديگر اين كه گناهي مرتكب نشدهاند و راضي به گناه آن ها هم نبودهاند و فريضه امر به معروف و نهي از منكر را نيز انجام دادهاند اما به خاطر اقتضائات عالم اسباب و مسببات به بلايي که ديگران فرآهم آوردهاند مبتلا گشتهاند. در اين صورت مأجورند و اين گرفتاريها برايشان مايه ترفيع مقامات معنوي و قرب الي الله خواهد بود.
3. بنابر آنچه از آيات و روايات اسلامي استفاده ميشود بخشي از مصائب و سختيهايي كه به انسان ميرسد در حقيقت ابتلا و آزمايش الهي است. خداوند به حکمت خويش برخي انسانها از نعمتهايي محروم ميکند و آسايش آنها را به سختي دگرگون ميكند و به انواع بلاها و مشكلات دچارشان ميسازد تا ميزان ايمان آنها مشخص شود. خداوند متعال مي فرمايد: "وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيء مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِّنَ الاَْمْوَ لِ وَ الاَْنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِينَ; (10) يقينا همه شما را با چيزي از ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني و ميوهها آزمايش مي كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان."
آنچه در اين نوشتار بيان شده صرفا تبيينهايي است که متون ديني براي وجود سختيها و مشکلات ارائه کردهاند ولي آثار و پيامدهاي مثبت و نيز چگونگي مواجهه ما با اين مشکلات، مسأله ديگري است که از حوصله اين بحث خارج است و بايد در مباحث ديگري به آن پرداخت.
در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه ممكن است عدهاي، از اين حقائق قرآني و روايي سوءاستفاده كنند و يا آن را به درستي فهم نکنند و بگويند که پس بايد در برابر هر حادثه ناگواري تسليم شد كه اين نتيجهاي مغاير با نتيجهاي است که دين در پي تبيين آن است. (11)
پينوشتها:
1. الحكمة المتعالية، صدرالمتألهين، داراحياء التراث العربى، ج 7، ص 70
2 . تفسير الميزان، علامه طباطبايى، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ج 8، ص 51
3. الحكمة المتعالية، همان، ص 71 و مجموعه آثار، شهيد مطهرى، صدرا، ج 1، ص 164
4. . شورى، 30
5. مجمع البيان، مرحوم طبرسى، انتشارات ناصر خسرو، ج 9، ص 47، شبيه اين حديث در تفسير درالمنثور، سيوطي نيز آمده است
6. بحارالانوار، مرحوم مجلسى، داراحياء التراث العربى، ج 5، ص 140
7. روم، 41
8. نهج البلاغه، خطبه 12
9. نهج البلاغه، قصار 154
10. بقره، 155
11. ر.ك تفسير نمونه، استاد مكارم شيرازى، دارالكتب الاسلاميه، ج 20، ص 440