روایت امیر مؤمنان از ماهیت دنیا
در یک سری از آیات و روایات از دنیا تعریف شده است، همانند آن که امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب کسی که دنیا را مذمت کرد، فرمود: دنیا سرای صدق و راستی است، برای کسی که او را تصدیق کند؛ خانه امن و عافیت است برای کسی که حقیقت آن را دریابد و سرای توانگر شدن است برای کسی که از آن توشه برگیرد و خانه پند است برای کسی که از آن پند گیرد؛ دنیا مسجد دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهی است و جای فرود آمدن وحی و محل تجارت اولیای خداست.
رسول الله (ص) گفت این جا برای آخرت زراعت می کنید
در روایات دیگر به وسیله و مقدمه بودن دنیا اشاره شده است،
چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: "الدنیا مرزعه الاخرة /
دنیا محل کاشت و زراعت برای آخرت است. "
و همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: "الدنیا دار مجاز لا دار
قرار، فخذوا من ممرکم لمقر کم / دنیا خانه بین راه است، نه اصلی و قرار گاه
دایمی. "
در روایت دیگر میفرماید: "ولنعم دار ما لم یرض بها دارا / دنیا خوب خانهای است، اما برای کسی که آن را خانه - قرارگاه خود - نداند. "
دنیا را مَرکَب حقیقت کنید
از این آیات و روایات روشن میگردد دنیا واقعیتی است که باید در آن زندگی کرد، ولیکن باید بهترین فایده را از آن برد. شرط استفاده بهینه از دنیا آن است که آن را مرکب و وسیلهای برای رسیدن به حقایق زندگی و کمال خود قرار دهیم و مواظب باشیم که وسیله، هدف قرار نگیرد و علاقه به دنیا موجبات اسارت و بندگی در برابر آن را فراهم نیاورد؛ همچنین باید مسافر بودن در این دنیا را فراموش نکنیم و تصور ماندن و همیشگی بودن را از ذهن خود خارج کنیم.
کدام دنیا مورد مذمت اسلام است
در بسیاری از آیات و روایات، دنیا مورد مذمت قرار گرفته، که با توجه به مطالب گذشته، آنچه اسلام از آن نهی مینماید دنیا پرستی است. در
قرآن کریم آمده: "ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور / زندگی دنیا جز متاع
فریبنده، چیزی نیست" و در جای دیگر آمده: "و ما الحیاة الدنیا الا لعب
ولهو و للدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون / دنیا جز بازیچه و
هوسرانی چیزی نیست، سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است، آیا تعقل و اندیشه
ندارید" و در آیه دیگر خداوند میفرماید: "قل متاع الدنیا قلیل و الا خرة
خیر لمن اتقی ولا تظلمون / بگو بهره دنیا اندک است و آخرت برای متقین بهتر
است، پس ظلم نکنید." و نیز از روایات، به حدیثی از امام صادق علیه السلام
بسنده میکنیم که میفرماید: "رأس کل خطیئة حب الدنیا / دنیا پرستی،
سرچشمه هر خطا و گناهی است. "
حال دنیا را چو پرسیدم من از فرزانهای / گفت یا باد است یا خواب است یا
افسانهای / گفتم آنها را چه میگویی که دل بر او نهند / گفت یا مستند یا
کورند یا دیوانهای / گفتم از احوال عمرم گو که دانم عمر چیست / گفت یا
برق است یا شمع است یا پروانهای.
با توجه به مطالب مطرح شده، به این نتیجه میرسیم که آنچه در اسلام از دنیا
مذمت شده، مربوط به دنیا و کار و تلاش و فعالیت در آن نیست، بلکه آنچه که
مذموم است، دلبستگی و اسارت به دنیاست، به طوری که کمال خود را در آن ببیند
و آن را نهایت آرزو و آرمانش قرار دهد.
دنیا پرستی همان بیماریها و اسارتهای درونی است که مورد نهی واقع شده است،
چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: دنیا مانند اندامی است
که سر آن خود بزرگ بینی چشم آن حرص، گوش آن ولع زبان آن خودنمایی، دست آن
شهوت و پای آن خود بینی قلب آن غفلت و بی خبری، بودنش نیستی و ثمرهاش زوال
است.
پس ترک دنیا پرستی یعنی ترک حرص، طمع، تکبر، خود بینی و دیگر بیماریهای روحی.
این که اسلام گفته، حب خدا، با حب دنیا جمع نمیشود، اشاره به همین مطلب
است که اگر دلی پر از گرفتاریها و آفات باشد، چگونه میتواند ظرف نیکیها و
پاکیها و معارف حقه الهی باشد؟ قلبی که در اسارت دنیاست نمیتواند توجه به
معنویات و خدا داشته باشد.
دل انسان آشیانه دو محبوب نیست
در روایتی آمده که: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام، ابوالفضل
علیه السلام را که تازه به سخن آمده بود، روی زانو و دامن مبارکش نشاندند و
فرمودند: بگو واحد. ابوالفضل علیه السلام فرمود: واحد. علی علیه السلام
دوباره فرمود: بگو اثنان. از گفتن اثنان امتناع کرده و عرض کرد: حیا میکنم
با زبانی که واحد را گفتم اثنان بگویم. زینب علیه السلام در آن جا حاضر
بود و از پدر بزرگوارش پرسید: آیا ما را دوست دارید؟ پدر مهربانش فرمود:
بلی و بعد زینب علیه السلام عرض کرد: دو محبوب در قلب مؤمن جمع نمیشود،
بلکه حب برای خداست و مهربانی برای فرزندان است. حضرت علی علیه السلام از
سخن دخترش به شگفت آمد و او را بوسید.
از این روایت و روایات دیگر معلوم میشود که دل انسان آشیانه دو محبوب و
دلبر نیست. وقتی دنیا کمال مطلوب و محبوب واقعی انسان شد، دیگر خدا و
معنویات در این دل جایی ندارد.
تا بر نخیزی از سر دنیا و هر چه هست با یار خویشتن نتوان دمی نشست.
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
اگر در دل انسان، خداوند حکومت کند و قلب آدمی اسیر و
گرفتار او گردد، تمام توجه آدمی به سوی او خواهد شد و در عبادت به کمال
توجه میرسد، چنان که خداوند، در وصف عدهای از انسانها میفرماید: "رجال
لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله / مردانی که کار تجارت و خرید و
فروش، آنان را از یاد خداوند و برپاداشتن نماز باز نمیدارد. "
گفتنی است این که در روایات آمده، هم دنیا و هم آخرت را در
نظر بگیرید، از آن باب است که: چون که صد آمد نود هم پیش ماست؛ یعنی،
هنگامی که به خدا و معنویات توجه شود، از دنیا به بهترین وجه آن استفاده
خواهد شد، چرا که هدف قرار دادن کامل، مستلزم بهرهمندی از ناقص به طور
شایسته و در سطح عالی و انسانی است و بر عکس هدف قرار دادن ناقص، مستلزم
محرومیت از کامل است.
ما با می و مینا سر تقوی داریم / دنیا طلبیم و میل عقبی
داریم / کی دنیی و دین یه یکدیگر جمع شوند / این است که نه دین و نه دنیا
داریم.