هر کلمه ای از هر کسی شنیدید، دنبال این بروید که « آیا این صحیح است، تام است، مطابق با عقل و دین هست، یا نه؟ » [و بدانید که] در وقتی [که] ما خلوت کردیم [ خداوند] مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم مطلع است، حرف می زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است.
همین که شخص مطلع شد: [که] « صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فرد فرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نوایا، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می کند، آنها را هم مطلع است؛ بلکه نیّت خیر را می نویسد؛ نیت شّر را نمی نویسد تا شّر محقق نشده؛ شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می کند تا ببیند، توبه می کند یا نه، برمی گردد یا نه »؟ کار تمام است.
مقصود، همین که انسان بداند که خدا می داند، کار تمام شد، دیگر معطل نباشد، همه چیز را تا به آخر می فهمد [که] چه باید بکند و چه باید نکند، از چه منتفع می شود و از چه متضرر می شود، [خداوند] ما را می بیند.
[آیا] میتوانیم [با اینکه] سر سفره او نشسته ایم، با همدیگر نزاع بکنیم؟ [مثلاً] آن غذا را من جلوتر دیدم، من باید بخورم؛ او می گوید من اول این را برداشتم، من باید این غذا را بخورم، سر این دعوا بکنیم و مقاتله بکنیم؟!
تمام این جنگهایی که حکومتها دارند، از همین قبیل است؛ سر سفره کریم نشسته اند، او هم می بیند.
دستور هم معلوم است که چیست، [خداوند] از چه خوشش می آید، از چه بدش می آید. از آزار به غیر حقّ، بدش می آید؛ از احسان به حق در جایش، خوشش می آید، همه اینها را می داند و ما هم می دانیم که او این دستور را داده و اینها را می داند و می بیند، آیا این کار[ها] را می کنیم؟
آدم جلوی یک نفر آدم عادی هر گونه معصیت نمی کند، با اینکه شخص عادی است، شاید قدرت من از قدرت او بیشتر باشد نتواند به من[ کاری کند]، اما همین قدر به من بدبین می شود، با من بد می شود، یک وقتی اگر فرصت پیدا کرد کار ما را تصفیه می کند. اما خدا که این جور نیست، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و می داند « چه کسی می داند و چه کسی نمی داند »، همه اینها را می داند.
[آیا] جلوی او می توانیم مخفی بکنیم، یا نه آشکار کنیم طوری نمی شود، نمی تواند کاری بکند، آیا این جور است؟ [آیا] هیچ فایده برای ما دارد، [آیا] می توانیم مخفی کنیم؟