خلاصه جلسه قبل:
جلسه پیش، بحث بر سر نقش کلیدی قانون و تربیت اجتماعی در مواجهه با آسیب های اجتماعی بود. به این منظور ابتدا وارد موضوع قانون شدیم و پس از تبیین مفهوم، مؤلفه ها و جایگاه قانون، به مختصات قانون خوب و کارآمد پرداختیم. حرف اصلی درباره قانون، این بود که قانون خوب می تواند از شکل گیری آسیب های اجتماعی جلوگیری کند و در صورت بروز آسیب، امکان مقابله مؤثر با آن را فراهم کند. از سوی دیگر، قانون بد و ناکارآمد، خودش تولید آسیب می کند و تا قانون تغییر نکند، مشکل برطرف نمی شود.
در بخش بعدی وارد موضوع تربیت اجتماعی شدیم و ابتدا درباره معنا و مبنای تربیت اجتماعی به نکات و اصول متعددی اشاره کردیم. در ادامه نقش و سهم تربیت اجتماعی را در عینیت بخشی به قانون توضیح دادیم و این گونه نتیجه گرفتیم که اگر به تربیت اجتماعی بهاء لازم داده شود و مهم تر از آن، تفکر و دستگاه تربیتی مناسبی در جامعه وجود داشته باشد، از بوجود آمدن خیلی از آسیب های اجتماعی جلوگیری خواهد شد. در واقع، خیلی از آسیب های اجتماعی در جامعه ما، مولود فقدان سرمایه گذاری مناسب در زمینه تربیت اجتماعی و البته بی بهره بودن جامعه از یک اندیشه و دستگاه تربیتی کارآمد است چیزی که در سال های گذشته آثار منفی آن را به وضوح دیده ایم.
یکی از معضلاتی که دنیا در سال های اخیر با آن روبروست، کاهش سن اعتیاد و همچنین شیوع اعتیاد به مواد مخدر در بین زنان است که می تواند بنیان خانواده را خراب تر از این بکند
توصیف وضعیت اعتیاد در ایران
همان طور که جلسه پیش خدمتتان اشاره کردم، پس از مباحث مبنایی ای که در شش جلسه گذشته بیان شد، بنا داریم در ادامه و از باب نمونه، وارد چند آسیب اجتماعی مهم بشویم؛ به این ترتیب، موضوع این جلسه «اعتیاد به مواد مخدر و نحوه مواجهه با آن» می باشد. قبل از ورود به مباحث اصلی، لازم است از باب مقدمه به چند نکته درباره وضعیت اعتیاد به مواد مخدر در ایران اشاره کنم:
۱- بر اساس مطالعات میدانیِ دستگاه های مسئول، در حال حاضر جمعیت معتادان ایران حدود ۳ میلیون نفر تخمین زده می شود که البته در کنار معتادان مستمر، حدود ۵/۱ میلیون نفر هم کسانی هستند که به صورت تفریحی و غیر مستمر موارد مخدر را استعمال می کنند و هنوز معتاد نشده اند. اگر بر اساس آخرین سرشماری، جمعیت ایران را ۸۱ میلیون نفر در نظر بگیریم، صرف نظر از اینکه سن اعتیاد در ایران بالای ۱۵ سال می باشد، باز هم ۳ میلیون نفر معتاد در ایران رقم کمی نیست و نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
۲- واقعیت این است که اعتیاد منشأ بسیاری از آسیب های اجتماعی است. به بیان دیگر، شما در بحران های خانوادگی، در مفاسد اخلاقی، در سرقت و سایر موارد، ردّ پای اعتیاد را مشاهده می کنید. از طرف دیگر، هر یک از معتادان در ایران، پدر، مادر، همسر، فرزندان و بستگان نزدیک خود را با آثار و پیامدهای منفی و تلخ اعتیاد خود درگیر می کنند به طوری که اغراق نیست اگر بگوییم هر معتاد حداقل ۱۵ نفر از جمعیت جامعه را تحت تأثیر مستقیم قرار می دهد و در اینصورت هم اکنون بیش از نیمی از جمعیت کشور درگیر معضل اعتیاد هستند و کم و بیش از آن رنج می برند. اگر به آمارهای زندانیان کشور نیز دقت نمایید، تایید خواهید کرد که زندانیان مرتبط با قاچاق و عرضه مواد مخدر صدر نشین هستند و این موضوع نشان دهنده درگیری جدی کشور با موضوع مواد مخدر است.
۳- درباره آثار و پیامدهای اعتیاد فراوان صحبت شده است. بحث بر سر این است که معتاد نه فقط خود و نزدیکانش را دچار رنج و گرفتاری می کند بلکه مشکلات مهمی را برای کل جامعه خلق می کند. برای نمونه، پرخاشگری و نزاع و درگیری، سرقت های خُرد، تکدّی گری، طلاق، فساد و فحشا و انتقال بعضی بیماری های مسری مانند ایدز یا مشارکت در فعالیت باندهای تبهکاری از آثار اجتماعی اعتیاد محسوب می شود. آنچه مسلم است، امروز جامعه ایران با یک خسارت چند هزار میلیارد تومانی از قبل اعتیاد روبروست که بخش عمده این خسارت به سیستم اجتماعی و دولت وارد می شود.
۴- روش است که گرفتاری در این زمینه از پیش از انقلاب آغاز شده و بعضی بررسی ها نشان می دهد که جمعیت معتادان پیش از انقلاب بر حسب جمعیت به مراتب بالاتر از الآن بوده است. از سوی دیگر، مسأله اعتیاد یک مسأله جهانی است و خیلی از کشورها به ویژه کشورهای اروپایی با اعتیاد به مثابه یک چالش اجتماعی روبرو هستند. طبق آمارهای جهانی، در سال ۲۰۱۵ میلادی، جمعیت مصرف کننده مواد مخدر در جهان به ۲۵۵ میلیون نفر رسیده که نسبت به ۱۰ سال قبل از آن، ۲۳ درصد رشد داشته است.
۵- در حال حاضر، بر اساس بررسی دستگاه های مسئول، قاچاق مواد مخدر در جهان حدود ۱۶۰۰ میلیارد دلار گردش مالی دارد و به دلیل جذابیت اقتصادی بسیار زیاد، انرژی قسم عمده ای از تبهکاران جهان یعنی حدود ۱ میلیون نفر را در قالب تشکیل شبکه های مافیایی پیچیده به خود اختصاص داده است. از طرف دیگر، در سال های اخیر، ظهور فناوری های اطلاعاتی- ارتباطاتی و فضای مجازی، زمینه عرضه و تهیه مواد مخدر را به مراتب سهل تر و ارزان تر از قبل کرده است.
۶- یکی از معضلاتی که دنیا در سال های اخیر با آن روبروست، کاهش سن اعتیاد و همچنین شیوع اعتیاد به مواد مخدر در بین زنان است که می تواند بنیان خانواده را خراب تر از این بکند. حتی شما شنیده اید که مادران معتاد، نوزادان معتاد متولد می کنند که تا مدت ها پس از تولد باید از بدن آن نوزاد سم زدایی شود. از طرف دیگر، صنعتی شدن مواد مخدر و ظهور روان گردان ها نیز در شرایط فعلی موضوع اعتیاد را بغرنج کرده است بطوریکه بر اساس گزارش مراکز تحقیقاتی، در حال حاضر بیش از ۷۰۰ نوع مواد مخدر و روان گردان در جهان وجود دارد که نه تنها اثر بعضی از این مواد نسبت به مواد مخدر سنتی مانند تریاک چند ده برابر است بلکه مصرف آن تبعات بسیار خطرناک تری ( مانند جنون های آنی و شکل گیری جنابت های وحشتناک ) برای جامعه دارد. تازه این، جدای از این واقعیت است که مواد مخدر صنعتی جان معتادان را هم زودتر از آنچه تصور می شود می گیرد که جزئیات آن در منابع علمی ذکر شده است.
۷- در ارتباط با ایران، نباید فراموش کرد که عمده ترین کشتگاه مواد مخدر در جهان، افغانستان در همسایگی ایران است که امروز با افتتاح باب تغییرات ژنتیکی در حوزه کشاورزی، بالاترین کشت تریاک نسبت به گذشته را به خود اختصاص داده است و مهم تر اینکه یکی از بهترین مسیرها برای ترانزیت مواد مخدر از افغانساتان به نقاط عالم مسیر ایران است. با این وصف، جامعه ایران جدای از گرفتاری های درونی خود درباره اعتیاد، با یک معضل منحصربفرد به نام افغانستان روبروست که طبعاً مسأله مواد مخدر برای ایران را به مراتب مخاطره آمیز تر کرده است.
۸- با وجود سرمایه گذاریهای رو به رشد کشورهای گوناگون برای مقابله فرهنگی با اعتیاد، هنوز نگرش عمومی بخشی از مردم دنیا از جمله مردم ایران نسبت به اعتیاد چندان که انتظار می رود منفی نیست بطوریکه در یکی از مطالعات میدانی اخیر، مشاهده کردم که ۲۷ درصد از پاسخ گویان اظهار داشته اند که نگرش آنها نسبت به مواد مخدر مثبت یا بینابین است که اگر این مطالعه به درستی انجام شده باشد و ۲۷ درصد رقم صحیحی باشد، حقیقتاً باید نگران شد. به هر حال، عرض من این است که نگرش مردم به مواد مخدر در مقابله با آن نقش تعیین کننده ای دارد.
عناصر تشدید کننده وضع اعتیاد در ایران
دقت داشته باشید که مطالبی که تا الآن عرض کردم، وضع ایران در ارتباط با آمار اعتیاد را توجیه نمی کند. من معتقدم هر چند باید در تحلیل پدیده های اجتماعی واقع بین بود لکن ایران را نباید با کشورهای دیگر مقایسه کرد. به هر حال، در شرایطی جامعه ایران ۳ میلیون معتاد را در خود جا داده است که پس از پیروزی انقلاب، بیشتر از هر کشوری برای مقابله با مواد مخدر هزینه کرده است لکن باید دید چرا این هزینه ها نتیجه قابل قبولی نداشته است؟ سیاست های غلط توسعه اقتصادی، سیاست زده شدن مدیریت اجتماعی، دایه دلسوزتر از مادر شدن غربزده ها و ارائه نسخه های غلط یا ضعف مدیریتی، همه در نتیجه بخش نبودن اقدامات کشور در برابر اعتیاد مؤثر بوده اند.
مفهوم و قوه محرکه اعتیاد
از نکات مقدماتی که عبور کنیم، اولین بحث ما در این جلسه، پاسخگویی به این سئوال است که اعتیاد چیست و چه عواملی موجب شکل گیری اعتیاد به مواد مخدر می شود؟
در یک بیان کلی، وابسته شدن فرد به یک رفتار خاص در اثر تکرار آن رفتار، اعتیاد نامیده می شود. هر اعتیادی یک قوه محرکه ( علت محدثه و مُبقیه ) دارد که در ساده ترین بیان، قوه محرکه در همه نوع اعتیادی، رغبت درونی و احساس خوشایند فزاینده نسبت به آن رفتار تلقی می شود. در اعتیاد به مواد مخدر، یک اتفاق علی حده می افتاد و آن، شکل گیری فعل و انفعالات شیمیایی در جسم انسان خصوصاً دستگاه عصبی در اثر استعمال مکرر مواد مخدر است که از آن به اعتیاد شیمیایی ( در برابر اعتیاد فرایندی ) تعبیر می شود. در واقع، اعتیاد به مواد مخدر، یعنی وابستگی روحی و جسمی فرد به موادی که استعمال آن نوعی سرخوشی، نئشگی، کاهش هوشیاری و دردهای روحی و نیز کاهش دردهای جسمی را به دنبال دارد.
مهم ترین عامل گرایش افراد به مواد مخدر، تخریب روحی و روانی جدی، افسردگی، یأس، پوچ انگاری و به تبع آن، اضطراب شدید است
عوامل اصلی در شکل گیری اعتیاد
در اینکه چه عواملی موجب شکل گیری اعتیاد به مواد مخدر می شود، مطالعات فراوانی انجام شده که من در ادامه و با ملاحظه برداشت کلانی که از موضع اسلام در زمینه مسکرات و تخدیرات دارم، به اصلی ترین آنها به ترتیب اهمیت اشاره می کنم :
یک. اختلالات روحی و روانی
مهم ترین عامل گرایش افراد به مواد مخدر، تخریب روحی و روانی جدی، افسردگی، یأس، پوچ انگاری و به تبع آن، اضطراب شدید است. سئوال اصلی این است که چرا فرد در این سطح دچار اختلالات روحی و روانی می شود؟ در پاسخ عرض می کنم، هر عنصری که زندگی طبیعی فرد را مختل کند و فرد را از حقیقت و گوهر وجودی خود و نیز مسیر سعادت و خوشبختی دور کند، می تواند عامل اختلالات روحی و روانی شدید قلمداد شود. برای نمونه : بیکاری، فقر و تنگدستی؛ احساس فقر و درماندگی ( کاذب یا واقعی )، بی ایمانی و شک زدگی، نقض عضو، مرگ عزیزان، تأخیر یا شکست در ازدواج یا ایجاد اشکال در روابط زناشویی، اختلاف و درگیری با اعضاء خانواده و همچنین معضلات و شکست های کاری، از مواردی هستند که در عصر ما رواج بیشتری دارند.
البته بحث ایمان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چنانچه اگر ایمان وجود داشته باشد، می تواند بسیاری از عناصر اخلال کننده را مهار کند، و اگر ایمان نباشد یا ضعیف باشد، هیچ عنصری قادر نیست جای خالی آن را پر کند و لذا در بهترین شرایط مادی، فرد بی ایمان از بی معنایی و پوچی و عدم اتصال به منبع حیات و کمال رنج می کشد و به سمت استعمال مواد مخدر حرکت می کند. استعمال مواد مخدر، کاری می کند که فرد از حقایق دور شود و دچار خودفراموشی شود تا بلکه قدری از رنج او کاهش یابد.
دو. تفریح و لذت جویی
برای بخش مهمی از معتادان مواد مخدر، انگیزه اصلی از استعمال این مواد لذت نشئگی است. لذتی که به بخشی از فضای تفریحی آنها به صورت فردی یا جمعی تبدیل می شود. با این ملاحظه، نباید ریشه اعتیاد را صرفاً در فقر و فلاکت اقتصادی، شکل گیری بحران های خانوادگی و یا اختلالات روحی ناشی از سایر عوامل جستجو کرد چراکه بعضی معتادان جزو قشر مرفه و بی درد جامعه هستند که با انگیزه کسب لذت به سمت استعمال مواد مخدر رفته و تدریجاً معتاد شده اند.
سه. حل مشکلات مقاربت جنسی
مقاربت جنسی بخش لاینفکی از حیات طبیعی و حیوانی انسان به شمار می رود و بعضی به دلایل تربیتی یا جسمی (اعم از عصبی و غیره) قادر به ارضاء سازی خود در این زمینه نیستند. در این بین، مواد مخدر به دلیل اثراتی که (کاذب یا واقعی) در بهبود روابط جنسی دارد مورد استعمال قرار می گیرد. از نظر متخصصین، افزایش توانایی و تمایلات جنسی در اثر استعمال مواد مخدر یک باور غلط محسوب می شود و در خیلی از موارد، استعمال مواد مخدر می تواند به مشکلات فرد در این زمینه دامن بزند.
چهار. تسکین دردهای جسمی
یکی از عوامل اعتیاد به مواد مخدر، تسکین دردهای مزمن و رنج آوری است که تحمل آن برای فرد از طرق رایج امکان پذیر نیست. البته در بعضی افراد، دوری از درد به بهانه ای برای مراجعه به مواد مخدر تبدیل می شود در این موارد، درد از طرق دیگر قابل مهار است لکن فرد ترجیح می دهد از این بهانه برای استعمال مواد مخدر و سرخوشی استفاده کند. هر چند امروز از مواد مخدر در بعضی داروهای تسکین بخش استفاده می شود ( و بعضی از این داروها نیز اعتیاد آور است ) لکن خیلی از پزشکان معتقدند که استعمال مواد مخدر به قصد کاهش درد، علاوه بر ایجاد اختلالات رفتاری، فرد را دچار صدمات جسمی جدید می کند.
پنج. ماجراجویی و خودنمایی میان دوستان
بعضی از معتادان مواد مخدر را کسانی تشکیل می دهند که برای اولین بار با انگیزه کنجکاوی و کسب یک تجربه جدید یا ماجراجویی مواد مخدر را استعمال نموده اند. اگر به عوامل اعتیاد دقت بیشتری داشته باشیم، وابستگی به دوستان و دعوت های دوستانه، یکرنگی در هم نشینی ها، و به طور کل خودنمایی و جلب توجه میان دوستان از جمله عوامل مهم در کشیده شدن پای افراد به میدان اعتیاد محسوب می شود که البته بی ارتباط با اختلالات روانی در فرد نیست. به بیان دیگر، اگر فرد با نابسامانی شخصیتی روبرو نباشد، به هر دعوتی جواب مثبت نمی دهد یا از این طریق به دنبال اثبات هویت و شخصیت خود نمی رود.
شش. احساس موفقیت در فعالیت های هنری و ادبی یا مطالعاتی
یکی دیگر از عوامل شکل گیری اعتیاد، رجوع به مواد مخدر برای ایجاد شرایط مناسب روانی به منظور فعالیت های هنری و ادبی است که از گذشته در بین برخی شایع بوده است. در واقع، برخی از هنرمندان تصور می کنند استعمال مواد مخدر ظرفیت های آنها برای نوآوری های هنری را افزایش می دهد. از طرف دیگر، افزایش توانایی مغز در فرایند یادگیری و یا حفظ انبوهی از اطلاعات نیز یکی دیگر از عوامل برای استعمال مواد مخدر یا قرص های روان گردان است که بعضی دانش آموزان برای موفقیت در کنکور آن را تجربه می کنند. امروز در اینکه استعمال مواد مخدر چقدر در نوآوری های هنری و ادبی و یا افزایش توانایی های مغز در یادگیری مؤثر است تردیدهای جدی وجود دارد.
خُب همان طور که مشاهده می کنید، از نظر بنده، مسأله اصلی در شکل گیری اعتیاد به مواد مخدر، اختلالات روحی و روانی است با این وجود، به سایرعوامل نیز نمی توان بی توجه بود. البته ممکن است بعضی کارشناسان، عوامل دیگری را نیز در شکل گیری اعتیاد مطرح کنند اما به نظر می رسد عوامل اصلی اعتیاد را می توان در ذیل شش عاملی که برشمردیم جا داد.
انگیزه اصلی کسانی که مجرم بودن معتادان را نفی می کنند، فراری دادن آنها از مجازات های اجتماعی است این در حالی است که اگر مجازات معتاد حذف شود، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از اعتیاد نیز حذف شده است
معتاد؛ مجرم یا بیمار؟
یکی از سئوالاتی که از سال ها قبل مطرح بوده و بر اساس پاسخ آن، مواجهه دولت ها با مسأله اعتیاد دستخوش تغییراتی شده است، این سئوال است که آیا معتاد مواد مخدر مجرم است یا بیمار؟
در پاسخ به این سئوال عرض می کنم که اولاً، انسان ها با اختیار و آزادی خود به سمت استعمال مواد مخدر و تداوم آن تا مرز اعتیاد پیش می روند. ثانیاً، به ویژه طی چند دهه اخیر، آگاهی های اجتماعی درباره مواد مخدر و آثار زیانبار آن برای فرد و جامعه در سطح بسیاری خوبی قرار دارد و اکثر معتادان در زمان اولین استعمال مواد مخدر نسبت به پیامدهای آن ناآگاه مطلق نیستند. ثالثاً، در اکثر کشورهای جهان خرید و فروش مواد مخدر و حتی استعمال آن در اماکن عمومی با ممنوعیت قانونی روبروست و لذا فرد در شرایطی به سمت استعمال مواد مخدر و تکرار آن حرکت می کند که نه تنها جامعه با آن- به مثابه یک جرم- همراهی نمی کند بلکه در بربر او مانع تراشی های فراوانی نیز وجود دارد. رابعاً، در صورتی که فرد در ابتدای گرایش به مواد مخدر یا در بدو ابتلای به اعتیاد، دست از استعال مواد مخدر بکشد، امکان نجات او از این بلیه وجود دارد لکن علی رغم تلاش های اطرافیان و آگاه سازی ها، معتادین با اراده خود حاضر به دست کشیدن از استعمال مواد مخدر نیستند.
بنابر آنچه گفته شد، اعتیاد به مواد مخدر با بیماری هایی که افراد ناخواسته و در اثر شرایط اجتماعی به آنها مبتلا می شوند متفاوت است و نمی توان اعتیاد را با این گونه از بیماری ها یکی دانست. از طرف دیگر، روشن است که هم اختلالات روحی و روانی به عنوان منشأ بخش عمده ای از اعتیاد به مواد مخدر و هم خود اعتیاد به خاطر فعل و انفعالات شیمیایی در جسم به ویژه دستگاه عصبی یک بیماری است و مواجهه درمانی با آن با انگیزه حفظ سلامت و حیات فرد ضروری است. بنابراین در پاسخ به این سئوال عرض می کنم که معتاد مجرم یا متخلّفِ بیمار است و بیماری آن، مجرم بودن او را منتفی نمی کند. انگیزه اصلی کسانی که مجرم بودن معتادان را نفی می کنند، فراری دادن آنها از مجازات های اجتماعی است این در حالی است که اگر مجازات معتاد حذف شود، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از اعتیاد نیز حذف شده است.
حرمت قطعی تولید، عرضه و مصرف مواد مخدر در شریعت اسلام
بحث بعدی در اینجا، به حرمت یا عدم حرمت استعمال مواد مخدر در شریعت اسلامی برمی گردد. البته در این زمینه به کفابت بحث شده و من لازم نمی دانم بحث های جا افتاده را تکرار کنم لذا در همین حد عرض می کنم که در اسلام، به استناد آیات و روایات متعدد مانند آیه ۱۹۵ سوره بقره که می فرماید : «و لا تلقوا بأیدیکم الی التَّهلُکَه» یا حدیث معروف نبوی (ص) که می فرمایند : «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» هر رفتاری که لطمه زننده بودن آن به فرد یا جامعه محرز شود حرام قطعی است و امروز دیگر در ضرر فردی و جمعی مواد مخدر اعم از سنتی و صنعتی خصوصاً روان گردان ها ابهامی وجود ندارد؛ در عین حال من به حدیث شریفی برخورد کردم که می فرماید : «ألا أنَّ کُلَّ مُسکَرٍ حرام وکُلَّ مُفتَرٍ حرام و کُلَّ مُخَدَّرٍ حرام» یعنی بدانید، هر چیز مست کننده ای حرام است، هر چیز سست کننده ای حرام است و هر چیز تخدیر کنندهای حرام است. ( مکاتیب الرسول ج ۳، ص ۵۸۲ )
پس توجه داشته باشید که اسلام با نفس تخدیرشدگی که لااقل به کاهش سطح هوشیاری منجر می شود مخالف است چه رسد به اینکه پای ضررهای فراوان روحی و جسمی آن و از آن مهم تر، ضررهای اجتماعی آن نیز به میان کشیده شود. حتی اگر کسی بگوید من با استعمال مواد مخدر تنها به خودم ضرر می زنم ( و بر فرض اینکه این ادعا صحیح باشد ) ضرر زدن به خود هم در اسلام حرام قطعی است.
با این وصف در شریعت اسلامی، هم استعمال مواد مخدر حرمت دارد و هم فراهم سازی بستر استعمال مواد مخدر که شامل تولید، قاچاق و عمده و خرده فروشی و همچنین تبلیغ و ترویج آن می شود. ضمن اینکه به جهات سنگین بودن لطمات اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر، قاچاق کننده و عرضه کننده عمده مواد مخدر حکم مفسد فی الارض یا محارب را پیدا می کنند و مجازات های سنگینی در انتطار آنهاست که در جای خود باید بحث شود.
پیشگیری از اعتیاد
از این مباحث که عبور کنیم، سئوال اصلی و مهم در اینجا این است که با الهام از روح تعالیم اسلامی، چه راه هایی برای پیشگیری و مقابله با اعتیاد می توان ترسیم کرد؟ من در پاسخ به این پرسش مهم از پیشگیری آغاز می کنم :
در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر، حرف های اساسی ای وجود دارد. این حرف ها بر خلاف تصوراتی که پیشگیری را تنها در اقدامات ایجابی محدود می کنند، به دو بخش سلبی و ایجابی تقسیم می شوند که به دلیل ضیق وقت بنده به بیان تیتر این موارد و عنداللزوم توضیح مختصر بعضی از تیترها اکتفا می کنم. ضمناً پیشگیری به دو قسم اولیه و ثانویه تقسیم می شود و بحث ما با پیشگیری ثانویه آغاز می شود:
هرچند امروز در ظاهر امر و در تریبون های رسمی استعمال مواد مخدر تبلیغ نمی شود لکن تبلیغ و ترویج غیر رسمی و زیرپوستی مواد مخدر در دنیا، چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد
یکم. پیشگیری ثانویه:
الف. اقدامات سلبی
یک. جلوگیری قاطعانه از تولید، قاچاق و فروش مواد مخدر
ممکن است بعضی این مورد را جزو اقدامات پیشگیرانه تلقی نکنند لکن من معتقدم از دسترس خارج کردم مواد مخدر خودش یک اقدام مهم پیشگیرانه محسوب می شود. بر این اساس، در جامعه اسلامی مقتضی است با نهایت هوشمندی و تدبیر و با بسیج امکانات، قاطعانه و بی رحمانه با تولید، قاچاق و عرضه مواد اعم از عمده فروشی و خرده فروشی برخورد شود. حتی این تعبیر که باید با قاچاقچی مواد مخدر که عامل انهدام حیات چندین میلیون از جوانان کشور است از حیث اقتصادی برخوردی کمرشکن داشت و همه اموال او را برای جلوگیری از این اقدام تبهکارانه به نفع عموم مصادره کرد، تعبیر گزافی نیست و از مبانی عقلی و شرعی روشنی برخوردار است.
دو. جلوگیری از تبلیغ و ترویج مستقیم و غیر مستقیم مواد مخدر
هرچند امروز در ظاهر امر و در تریبون های رسمی استعمال مواد مخدر تبلیغ نمی شود لکن تبلیغ و ترویج غیر رسمی و زیرپوستی مواد مخدر در دنیا، چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد. اینکه مواد مخدر برای افزایش قدرت یادگیری یا باز کردن فکر مناسب است، مواد مخدر برای افزایش میل جنسی مناسب است، مواد مخدر عمر را طولانی می کند یا به تناسب اندام کمک می کند، تیترهای تبلیغاتی است که به ویژه در فضای مجازی زیاد مشاهده می شود و یقیناً جلوگیری از این جنس تبلیغات یکی از اقدامات پیشگیرانه تلقی می شود.
سه. برخورد قاطع با استعمال مواد مخدر به مثابه جرم
همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، برخورد قاطع با استعمال مواد مخدر چه در خفا و چه در علن و دشوار سازی استعمال مواد مخدر و بالا بردن هزینه های آن که از طرق گوناگون من جمله وضع مجازات و تنبیهات اجتماعی مؤثر انجام می شود در جای خود می تواند به کاهش گرایش به مواد مخدر کمک جدی بکند. اینکه گفته شود معتاد بیمار است و لذا دولت نباید به دنبال دستگیری و مجازات او باشد، چیزی است که در عمل تنها با گسترش اعتیاد در جامعه و تحمیل پیامدهای تلخ آن به جامعه منجر شده است.
ب. اقدامات ایجابی:
یک. بالا بردن دامنه و سطح آگاهی های عمومی
این حق فرد و جامعه است که نسبت به حقیقت مواد مخدر و آثار و پیامدهای مخرب و زیانبار آن آگاه شود و به طور طبیعی، هر میزان این آگاهی رسانی ها فراگیر تر و مؤثرتر شود، زمینه گرایش به مواد مخدر با تضییق بیشتری روبرو خواهد شد.
دو. ایجاد نفرت عمومی نسبت به تولید، عرضه و استعمال مواد مخدر
هرچند آگاهی بخشی نسبت به مواد مخدر می تواند تولید، عرضه و استعمال مواد مخدر را قبیح نشان دهد و حتی این قبح را بالا ببرد، اما بحث من در اینجا فراتر از ایجاد و افزایش قبح، حول شکل گیری نفرت عمومی نسبت به مواد مخدر است که حتماً در کاهش شدید گرایش به مواد مخدر نقش مؤثری دارد.
سه. تربیت ضد اعتیاد
جدای از بحث آموزش و فراتر از آن ایجاد نفرت، بوجود آوردن توان و مهارت دور شدن از مواد مخدر و پاسخ منفی دادن به دعوت های دوستانه و غیره، موضوعی است که باید در فرایند یک تربیت صحیح در جستجوی آن بود. علاوه بر این، از مواردی که مثلاً مواد مخدر به ابزاری برای رفع مشکلات جنسی قلمداد می شود، تربیت فردی و اجتماعی نقش مهمی در ایجاد شرایط طبیعی و متعادلِ جنسی و دوری از مواد مخدر ایفا می کند. در اینجا مایلم به «تقوا» ب هعنوان دستگاه اسلامی بازدارنده از زشتی ها و گناه تاکید ویژه ای داشته باشم. در حقیقت، تقوا می تواند نقطه کانونی تربیتی باشد که از آن به عنوان تربیت ضد اعتیاد صحبت می کنیم چیزی که تا الآن به آن توجه لازم نشده است.
هرچند پیشگیری ثانویه در جای خود برای از بین بردن بسترهای گرایش به مواد مخدر نقش به سزایی دارد لکن قادر به خشکاندن ریشه اعتیاد به مواد مخدر نیست
دوم. پیشگیری اولیه
هرچند پیشگیری ثانویه در جای خود برای از بین بردن بسترهای گرایش به مواد مخدر نقش به سزایی دارد لکن قادر به خشکاندن ریشه اعتیاد به مواد مخدر نیست. همان طور که اشاره کردم، عامل اصلی اعتیاد به مواد مخدر، اختلالات روحی و روانی است و لذا اگر جامعه ای بتواند با عوامل این اختلالات به درستی برخورد کند، ریشه اعتیاد در حد قابل توجهی خشکانده خواهد شد. به این منظور باید در درجه اول، به جای صرف پرداختن به خود اختلالات روحی و رونی، به عوامل و عناصر پدیدآورده آن پرداخت. برای این منظور چند گام اساسی باید برداشته شود:
یک. گسترش ایمان و دینداری
همانطور که اشاره شد، بی ایمانی و به طور کل الحاد و شرک زمینه بی معنایی، بی هدفی و پوچ انگاری و به تبع آن، انواع ترس ها و اضطراب های رنج آور را در وجود انسان خلق می کند. از طرف دیگر، وجود ایمان الهی، اتصال به عالم معنویت و بهره مندی از زیست مترقیِ دیندارانه، موجب می شود ضمن رفع و دفع خیلی از مشکلات، بردباری انسان در برابر گرفتاری های گوناگون نیز افزایش پیدا کند. شما می توانید بررسی کنید، چند درصد از مؤمنین و دینداران واقعی گرفتار اعتیاد می شوند؟ بنابراین، مهم ترین عنصر ریشه کن سازی اعتیاد، بسط و تعمیق ایمان و دینداری است چیزی که متأسفانه رد پای آن در نسخه پیچی های رایج دیده نمی شود.
دو. مبارزه همه جانبه و بی رحمانه با فقر و محرومیت
فرد و جامعه فقیر حتماً مستعد اختلالات روحی و روانی است. فقیر در لغت به کسی اطلاق می شود که ستون فقرات او شکسته و قادر به بلند شدن نیست و طبیعی است چنین فردی حتی اگر از مقاومت بالایی در برابر فقر برخوردار باشد، قادر به نادیده گرفتن مصائب عینی و به تبع آن، کاهش رنج های خود و اطرافیانش نیست. البته هر فقیری به مواد مخدر گرایش پیدا نمی کند لکن نمی توان واقعیت فقر را در گرایش بعضی به مواد مخدر نادیده گرفت. بنابراین برخورد با فقر و فقرزدایی یکی از اقدامات اساسی و پیشگیرانه در جهت ریشه کن سازی اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی دیگر می باشد.
سه. مبارزه صریح و بی تعارف با بی عدالتی
مواجهه فرد و جامعه با بی عدالتی و تبعیض، حتی اگر منجر به فقر نشود، پدیده آورنده یأس و نا امیدی و در مواردی تولید کننده انواع ضایعات روحی و روانی است. امروز شکاف طبقاتی و فاصله رو به افزایش طیف ضعیف و حتی متوسط با طیف غنی و مرفه، حتماً تولید کننده رنج و اندوه است و می تواند بعضی را به سمت تسکین خود از طریق مواد مخدر متقاعد کند. ضمن اینکه بی عدالتی هرچند به صورت پنهان، در خیلی از مشکلات اجتماعی صاحب نقش است لذا من معتقدم مبارزه با تبعیض و بی عدالتی حتماً در ریشه کن کردن اعتیاد بسیار مؤثر است.
اعتیاد، خود یکی از عوامل معضلات درون خانوادگی است اما شک نباید کرد که آسیب ها و گرفتاری های درون خانوادگی و مهم تر از آن، بسته شدن چتر حمایتی خانواده چه از جهت عاطفی، چه از جهت معنوی و چه مادی، خود یکی از عوامل ایجاد اختلالات روحی و روانی و به تبع آن، اعتیاد به مواد مخدر محسوب می شود
چهار. تقویت نهاد خانواده و از بین بردن بسترهای معضلات خانوادگی
شما می دانید که اعتیاد، خود یکی از عوامل معضلات درون خانوادگی است اما شک نباید کرد که آسیب ها و گرفتاری های درون خانوادگی و مهم تر از آن، بسته شدن چتر حمایتی خانواده چه از جهت عاطفی، چه از جهت معنوی و چه مادی، خود یکی از عوامل ایجاد اختلالات روحی و روانی و به تبع آن، اعتیاد به مواد مخدر محسوب می شود. اگر درباره معتادان بررسی شود، درصد قابل توجهی از آنها از چتر حمایتی خانواده بهره مند نبودند لذا یقیناً تقویت نهاد خانواده در ریشه کن سازی اعتیاد از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
پنج. از بین بردن زمینه عملیات روانی در جامعه
در اینجا، عملیات روانی در جامعه یعنی خلق شرایطی که فرد نه فقط نتواند بهره و دید مناسبی نسبت به امکاناتش داشته باشد، بلکه دائماً سطح توقع او از جهت مادی افزایش یافته و نارضایتی او از زندگی بیشتر شود. یک وجه دیگر عملیات روانی، سیاه نمایی و به راه انداختن ماشین تولید یأس و ناامیدی است به طوری که بخشی از جامعه را به یک نوع افسردگی خاص مبتلا کند. به نظر من، حتماً دولت باید با عملیات روانی با این تعریف مواجهه قاطعانه داشت باشد.
هرچند می توان به موارد دیگری هم تحت عنوان پیشگیری اولیه اشاره نمود لکن به دلیل ضیق وقت به همین حد بسنده می کنم و اما به جز پیشگیری باید به اهمیت و اثر مقابله و درمان نیز توجه نمود.
نکاتی درباره ترک اعتیاد
بحث از مقابله و درمان زمانی مطرح می شود که یا از اقدامات پیشگیرانه غفلت شده و یا به هر دلیل اقدامات پیشگیرانه نتیجه بخش نبوده باشد. در چنین شرایطی، اعتیاد واقعیت عینی دارد و باید به سمت مقابله و درمان آن حرکت کرد. من در اینجا به مجازات ها و تنبیهات اجتماعی یا به مقابله های پلیسی و غیره اشاره نمی کنم و تنها درباره ترک اعتیاد به چند نکته مهم اشاره می کنم:
اولاً: مهم ترین عنصر در ترک اعتیاد، برگرداندن خودباوری و اعتماد به نفس به فرد است. شاید سخت ترین کار، ایجاد انقلاب و شورش درونی در فرد برای رسیدن به خودباوری است و معمولاً این کار تنها از عهده دین برمی آید.
ثانیاً: ایمان اسلامی با همه مؤلفه های آن مانند ایمان به آخرت، می تواند در ایجاد قدرت و اراده ترک اعتیاد اثر اعجازگونه داشته باشد. هر چند فرد مؤمن می تواند با انگیزه های دنیوی و تدام حیات حیوانی خود، اراده لازم را برای ترک پیدا کند اما مهم این است که بدانیم این اراده سقف کوتاهی دارد.
ثالثاً: چشاندن لذت ها و تسکین دهنده های معنوی هرچند شرایط آن برای همه مهیا نیست اما در جای خود می تواند به مثابه عنصری کلیدی در ترک اعتیاد تلقی شود.
رابعاً: همراهی و مشارکت هوشمندانه خانواده و نزدیکان فرد و پرهیز دهی آنها از ایفای نقش منفی و دفع کننده، در ترک دهی معتاد نقش قابل توجهی خواهد داشت.
خامسا: استفاده از روش های روان درمانی و تقویت مهارت های لازم برای بازسازی شخصیتی فرد، و یا بالا بردن توان تحمل تبعات روانی و جسمی ترک، در فرایند ترک اعتیاد می تواند اثرگذار باشد هرچند این روان درمانی ها نباید با ارزش های عقلی و دینی در تعارض باشد.
سادساً: امید به آینده و باور به امکان خروج از میدان مشکلات و گرفتاری ها با مساعدت دیگران و به ویژه دولت، مانند حل مسأله بیکاری یا فقر فرایند ترک را به شدت هموار می کند البته این امیدآفرینی ها باید ما به ازاهای عینی و ملموس داشته باشد و الا اثر عکس می گذارد.
سابعاً: از آنجا که فعل و انفعالات شیمیایی در جسم معتاد خصوصاً دستگاه عصبی فرد غیر قابل انکار است، بهره برداری از دانش پزشکی روز و نوآوری های پزشکی در جهت سم زدایی و ایجاد شرایط طبیعی در جسم فرد، در ترک اعتیاد نقش کلیدی دارد و نباید به آن بی توجهی شود.