عقیق:محمدحسن حیدری، کارشناس مطالعات قرآنی و حدیثی در گفتوگویی با بیان اینکه "برای بررسی جایگاه والای اهلبیت(ع) نیاز هست مروری بر تاریخ گذشته این بزرگواران داشته باشیم"، تصریح کرد: برای بررسی امامت امام صادق(ع) نیاز هست مروری بر تاریخ قبل از ایشان داشته باشیم تا به یکی از وجوه اثرگذار امامت ایشان پی ببریم، پس ماجرا را از زمان غدیر خم و اعلام رسمی ولایت امیرالمؤمنین(ع) آغاز میکنیم و بعد به نقش اثرگذار امام صادق(ع) در قبال این اتفاقات اشاره میکنیم.وی با تأکید بر اینکه اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) توسط رسولالله(ص) از قبل انجام شده بود، اظهار کرد: در سال دهم هجری قمری، بعد از بیست و سه سال تحمل سختیهای بسیار برای هدایت مردم، در حجةالوداع و در روز غدیر خم رسول الله(ص) مردم را جمع کردند تا نسبت به موضوع ولایت امیرالمؤمنین(ع) از مردم عهد بگیرند زیرا خداوند فرمود (یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ...) [مائده67]؛ ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت بهسوی تو نازل شده، ابلاغ کن؛ و اگر نکنی پیامش را نرساندهای...، اهمیت موضوع بهقدری زیاد بود که همسنگ رسالت شمرده میشد إِنْ لَمْتَفْعَلْ فَمابَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، یعنی اگر این کار را انجام ندهی، گویی اصلاً رسالت خود را انجام ندادی. در واقع روز غدیر خم اعلام رسمی ولایت امیرالمؤمنین(ع) بود وگرنه از مدتها قبل پیامبر(ص) بارها به مردم اعلام کرده بودند. همه حاضرین اعم از زن و مرد با علیبن ابیطالب(ع) بهعنوان خلیفه رسول الله بیعت و با خیالی آسوده بهسوی دیار خود حرکت کردند، غافل از آن که فتنه بزرگی در انتظار آنان است، فتنهای که سرنوشت جامعه اسلامی و بلکه کل بشریت را تغییر خواهد داد.دو فتنهای که خداوند امت را از آن هشدار داد حیدری با اشاره به فتنهای که خداوند مردم را در آیه 60 سوره اسراء نسبت به آن برحذر داشته، گفت: خداوند در سوره اسراء آیه 60 موضوعی عجیب را مطرح میکند، از فتنهای که برای عموم مردم است (فِتْنَةً لِلنّاسِ) و شدت آن بهقدری زیاد است که با صفت طغیان کبیر از آن یاد شده است (طُغْیانًا کَبیرًا). خداوند میفرماید (وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنّاسِ وَ ماجَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ)؛ هنگامی را که به تو گفتیم: «بهراستی پروردگارت بر مردم احاطه دارد.» و آن رؤیایی را که به تو نمایاندیم، و [نیز] آن درخت لعنتشده در قرآن را جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم. خداوند در این آیه از فتنهای صحبت میکند که این فتنه تنها برای منافقین، کافرین یا ظالمین نیست بلکه در مورد تمام مردم است. و در ادامه میفرماید (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَمایَزیدُهُمْ إِلّا طُغْیانًا کَبیرًا) و ما آنان را بیم میدهیم، ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمیافزاید. بنابراین خداوند از یک فتنه و طغیان کبیر عمومی خبر میدهد.منظور از شجره ملعونه یک نسل یا خانواده است این محقق آیندهپژوه با اظهار تأسف نسبت به اینکه در تاریخ زندگی رسولالله(ص) و اهلبیت(ع) این آیات لحاظ نشده، تصریح کرد: این آیات حتماً یک جریان تاریخی و بستری داشته که نازل شده است. اسباب نزول آیه چیست و بعد از نزول این آیه اتفاق خاصی رخ داده است؟ از جمله «الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ»؛ روشن است که این شجره در قرآن مورد لعن است ولى در آن درختى که مورد لعنت باشد نیست و شجره زقوم که حال آن در سوره صافات آیه 62 به بعد و حم دخان آیه 43 به بعد آمده، در قرآن مورد لعن نیست. پس حتماً مراد از شجره ملعونة یک نسل و خانواده مخصوص از بشر است، زیرا اطلاق شجره بر نسل و خانواده شایع و معمول است. در لسان العرب گوید: فلانى از شجره مبارکه است، یعنى از اصل مبارک است و در زبان رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله زیاد آمده «أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ».حیدری با توجه به آیه 60 سوره اسراء و تفاسیر ذیل آیه، گفت: ماجرا از این قرار بود که خداوند مدتی قبل از نزول این آیه، رؤیایی را به پیامبر(ص) نشان میدهد که در آن دو نفر همچون بوزینگان در حال جستوخیز بر منبر ایشان هستند. (تفسیر العیّاشی ج2: ص298)، (تفسیر الصافی ج3 ص200) اما این پایان ابتلا نبود بلکه بخش دومی نیز داشت که از آن با عنوان شجره ملعونه یاد شده است. فتنهای عمومی، با شدت طغیان کبیر و در دو مرحله که ابتدا توسط دو بوزینه انجام شده و در مرحله بعد شجره ملعونه، عاملان این فتنه خواهند شد. در همین آیه خداوند میفرماید که ما آنها را بیم میدهیم ولی آنها توجه نمیکنند.شجره ملعونه بنیامیه هستند وی با بیان اینکه خداوند تنها در این آیه از فتنه بنیامیه برحذر نداشته و در آیات دیگر قرآن این هشدار را داده, گفت: این تنها باری نبود که خداوند به عموم مردم از جمله اهالی این دو فتنه هشدار داده و میترساند بلکه قبل از این آیه نیز در آیات 24 و 25 انفال تذکری صریح و عجیب به مردم داده که مخاطب اصلی آن مؤمنین بوده و هشدار میدهد که این فتنه تنها مختص به ظالمان نخواهد بود بلکه غیرظالمان نیز در آن گرفتار خواهند شد. با مراجعه به روایات نقلشده از فریقین بهدفعات مختلف و از اشخاص مختلف نقل شده است که منظور از این شجره ملعونه بنیامیه بوده است. با تمام توجهاتی که قرآن نسبت به آینده پیشِروی مسلمانان داده بود، متأسفانه عموم مؤمنین به این تذکرات توجه نکرده و خود را وارد فتنه بزرگی کردند که تبعات آن تا به امروز دامنگیر تمام مسلمانان بلکه تمام بشریت شده است. امام باقر(ع) در تفسیر «آن درخت لعنتشده در قرآن» فرمودند آنها بنیامیه هستند که خداوند فرموده «و ما آنان را بیم میدهیم، ولی جز بر طغیان بیشتر آنها نمیافزاید» ماجرا از این قرار بود هنوز ساعاتی از رحلت پیامبر نگذشته بود که اصحاب سقیفه در محله بنیساعده بهدور هم جمع شده و تدارک طغیانی بسیار بزرگ را دیدند و خلافت را از امیرالمؤمنین(ع) بهزور تحویل گرفتند و بعد در مرحله دوم فتنه، طغیان کبیر بهوقوع پیوست و از این پس بهمدت نزدیک به هزار ماه گروهی رهبری جامعه نوپای اسلامی را گرفتند که خداوند رابطه بین آنان را همچون شجره معرفی میکند، از جمله روایاتی که از امام محمد باقر(ع) مطرح کردیم. خون امام حسین(ع) نقش مهمی در رشد و ارتقای جامعه شیعی داشت حیدری ماجرای شهادت امام حسین(ع) را در ادامه فتنه بنیامیه که خداوند در آیه 60 به آن اشاره کرده دانست و افزود: عدم توجه مردم به هشدارهای پیامبر در رابطه با فتنههای پیشِرو و روی دادن فاجعه سقیفه و بهدنبال آن روی کار آمدن شجره ملعونه میتوانست پایانی بسیار دردناک برای جبهه حق و حقیقت باشد، اما امام حسین(ع) با جانفشانی و ایثار خون خود این دیوار سخت و قطور را از بین بردند وگرنه قصد شجره ملعونه از بین بردن نسل امامان(ع) بود، خداوند بهبرکت خون امام حسین(ع) جلوی این کار را گرفت، بنابراین بعد از ماجرای امام حسین(ع) شاهد رشد و پویایی شیعه در قالب قیامهای مختلف و ارادت به اهلبیت(ع) هستیم.اوضاع خفقان دوران امام صادق(ع) وی با اشاره به اوضاع خفقان و فتنهگونه دوران امام صادق(ع) گفت: در زمان حکومت شجره ملعونه یعنی از زمان به قدرت رسیدن بنیامیه از جمله معاویه و یزید و فرزندان مروان که به حکومت رسیدند و از زیرشاخههای آن بودند، چنان جوّ خفقان و جعل احادیثی وجود داشت که تا زمان حکومت کوتاه عمربن عبدالعزیز بر بالای منابر نفرین بر اهلبیت رسول خدا(ص) و مخصوصاً امیرالمؤمنین(ع) را انجام میدادند و این جوَ باعث شده بود تا دشمنی نسبت به اهلبیت رسول خدا جزو اعتقادات و دینیات مردم آن زمان شود. برای آشنایی با جوّ حاکم بر آن زمان شاید بهتر باشد به روایتی اشارهای کنیم. روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که آن حضرت وقتی درباره اوضاع ائمه قبل از خودشان صحبت میکردند، فرمودند: «إرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ إلّا ثَلاثَهً» مردم پس از امام حسین(ع) مُرتد شدند مگر سه نفر و در روایتی هست پنج نفر و بعضی روایات هفت نفر هم ذکر کردهاند.ارتقای جامعه از ناصبی به محبین و شیعیان اهلبیت(ع) حیدری با توجه به اهمیت نقش امام صادق(ع) در روی آوردن مردم به اهلبیت(ع) تصریح کرد: طبق روایات اهلبیت(ع)، جامعهای که حتی بیست نفر دوستدار اهل بیت(ع) نبودند طی کمتر از پنجاه سال تبدیل به جامعهای میشود که شاگردی اهل بیت(ع) برای آنان تبدیل به افتخار و مباهات میشود و این یکی از تأثیرات بزرگ از زحمات امام باقر و امام صادق(ع) است. صادقین(ع) بهبهانه کلاسهای درس و نشر علوم، مردم را بهسوی خود جلب میکنند و در طی گسترش موضوعات مختلف از جمله تفسیر، فقه، اصول و حتی ادبیات و ... دست مردم جامعه را گرفته و از عمق ناصبی بودن به محب بودن و در ارتفاعی بالاتر یعنی به شیعه بودن میرسانند.وی با اشاره به اینکه از زمان امام صادق(ع) حب اهلبیت(ع) در دلهای مردم ریشه دوانید، خاطرنشان کرد: این دو بزرگوار (صادقین«ع») نهالی را در جامعه اسلامی میکارند که شاید بتوان یکی از ثمرات و میوههای آن را در زمان امام رضا(ع) جستوجو کرد، ماجرای نوشتن حدیث معروف به سلسلة الذهب در نیشابور و یا درخواست زنان نوغان از شوهرانشان برای اجازه جهت شرکت در مراسم خاکسپاری امام رضا(ع) در قبال بذل مهریه خود میتواند دو نمونه از میوههای این درخت باشند که نهال آن در زمان امام باقر و امام صادق(ع) در جامعه کاشته شد. از آن زمان به بعد حب اهلبیت(ع) مانند درختی تنومند در جامعه اسلامی کاشته شد و تا به امروز ادامه دارد. برای نشاندادن اهمیت حب اهلبیت(ع) لازم است به این مورد اشاره شود که طی تاریخ، دین اسلام و مسلمانان به هر مکانی قدم نهادهاند، اسلام تا به امروز در آنجا پابرجا مانده است و به حیات خود ادامه میدهد جز در یک مورد و آن هم سرزمین آندلس است که امروزه هیچ نشانی از اسلام در آنجا دیده نمیشود. اسلام منهای اهلبیت(ع) مساوی با نابودی است حیدری حب نسبت به اهلبیت(ع) را لازمه دین اسلام دانست و اظهار کرد: برای نشان دادن اهمیت حب اهل بیت(ع) لازم است به این مورد اشاره شود که طی تاریخ، دین اسلام و مسلمانان به هر مکانی قدم نهادهاند، اسلام تا به امروز در آنجا پا برجا مانده است و به حیات خود ادامه میدهد جز در یک مورد و آن هم سرزمین آندلس است که امروزه هیچ نشانی از اسلام در آنجا دیده نمیشود. در نگاهی تاریخی و اجتماعی به این موضوع باید خاطرنشان کرد که با شکست امویانی که مشخصه اصلی آنان دشمنی با اهل بیت(ع) بود، آنان به سرزمین آندلس رفته و حکومتی طولانی و در اوج تمدن و فرهنگ و رفاه را در آنجا ادامه دادند، با اینکه بسیار مرفه و متمدن بودند اما یک خصلت را نداشتند و آن هم حب نسبت به اهلبیت(ع) بود، یعنی اسلام منهای حب اهل بیت(ع) مساوی با از بین رفتن و نابودی است. پس اگر ما در جایی آثار اسلام را میبینیم، باید خود را مدیون زحمات صادقین(ع) بدانیم که در واقع ایشان نهال حب اهل بیت(ع) را در دل جامعه اسلامی کاشتند و نگذاشتند که آن فتنهگران و اهالی شجره ملعونه موفق به نابودی اسلام شوند.منبع:تسنیم