06 آبان 1400 22 (ربیع الاول 1443 - 39 : 02
کد خبر : ۹۷۱۷۶
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۰۰:۴۵
گفتاری از آیت الله میرباقری؛
حکومت دینی بر مدار حجیت است نه بر مدار واقعیت و حق مطلق. منظور از تمدن‌سازی در عصر غیبت هم، «تمدن بر مدار حجیت» و «به میزان میسور» است نه «تمدن بر مدار حقیقت».
عقیق:متن زیر گفتاری از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در مورد تمدن سازی در عصر غیبت است که در ادامه می خوانید؛

1- مکتب انتظار، نه مکتب احتراز است فقط (البته اگر احتراز و تبری نبود اختلاط حاصل می شد)؛ نه مکتب اعتراض و درگیری است فقط؛ و نه مکتب سازندگی است فقط؛ بلکه هر سه هست. این سه رکنِ انتظار، در عصر غیبت بر محور فقها ادامه داشته است؛ هرچند جریان‌های دیگر هم بوده‌اند. من معتقدم این پیشروی، بر محور دستگاه فقاهت است نه بر محور دیگر. همچنین انتظارات اجتماعی جامعه شیعه، هم در مرحله تبری و هم در مرحله درگیری و هم در مرحله سازندگی، در حال رشد است.  این همان تدبیرِ امام معصوم در عصر غیبت است. 

2- حادثه ظهور در عین اینکه در طول شش ماه دفعتاً اتفاق می‌افتد معتقد نیستیم که امری دفعی است، به معنی اینکه کار، تعطیل بوده است. عالم، بر مدار معصوم، تدریجاً به سمت ظهور حرکت کرده و حرکت می‌کند.

امیرالمؤمنین(ع) از همان فردای سقیفه اقدامشان را برای تحقق حکومت شیعی شروع کردند، ولی این اقدام، معطوف به تاریخ است؛ دولت مستعجل نمی‌خواهند. نباید سیطره جریان سقیفه را به‌گونه‌ای معنا کنیم که امام، کأنه، دستشان در عالم تکلیف بسته است و نشسته‌اند تا ظهور واقع بشود! امام صادق(ع) کار کرده‌اند و واقعاً حرکت جامعه حق را پیش برده‌اند. یعنی یک حرکت که می‌خواهد پایدار بشود قیامی مثل عاشورا می‌خواهد که ارتقاء وجدانی ایجاد ‌کند؛ از طرفی، یک تثبیت فرهنگی می‌خواهد. 

عصر غیبت هم دوران تعطیل امامت نیست. حضرت در همین عالم هستند و مأموریتشان را انجام میدهند، و جامعه شیعه هم که به دستگاه فقها واگذار شده، در مقابلِ سقیفه به حال خودش رها نشده است. امام این دستگاه را از پشت صحنه هدایت می‌کنند. امام ظاهر نیست ولی در پشت صحنه هست و مراقبت می‌کند. امام کارش را در عصر غیبت تعطیل نمی‌کند، منتها امامتِ در غیبت می‌کند. من می‌گویم: «امامتِ در غیبت» را با «تعطیل امامت» یکی نگیریم. امامتِ در غیبت، عامل پیشرفت تاریخی شیعه است. شیعه در عصر غیبت، عقبگرد نکرده و مقتدرتر شده است. ایدئولوژی شیعه در عصر غیبت، یعنی کلامش و فقهش و رجالش و...، معین می‌شود و قبض‌وبسط‌های فرهنگی پیدا می‌کند. 

پس، تدبیر حاکمیت جبهه حق در دوره بعد از حکومت سقیفه، تعطیل نیست؛ بلکه بر محور ائمه(ع) رو به پیش است. در عصر غیبت هم همین‌طور است. امام، امامِ در عصر غیبت‌اند، نه اینکه امامت، تعطیل شده است. فرق «غیبت امام» با «تعطیل امامت» باید تبیین بشود.  شیعه باید همین مسیرِ پیشروی را به سمت ظهور ادامه بدهد و در این مسیر، در یک موقفی، درگیری با نظام کفر جهانی پیدا می‌کند؛ یعنی موضوع درگیری از درگیری با دولت عثمانی یا دولت دیگر، به سطح درگیری با حکومت جهانی، و درگیری دو جبهه کفر و نفاق، ارتقا پیدا کند. امروز شیعه در این موقف قرار دارد و مبارزه می‌کند. این علامتِ پیشروی شیعه است.

3- در عصر غیبت باید بر «حجیت» تکیه کنیم و به سمت حکومت هم برویم. حکومت دینی بر مدار حجیت است نه بر مدار واقعیت و حق مطلق. منظور از تمدنسازی در عصر غیبت هم، «تمدن بر مدار حجیت» و «به میزان میسور» است نه «تمدن بر مدار حقیقت». امروز ربا هست، ولی حکومت دینی، حجت است؛ چون اگر حکومت دینی را رها کنیم نه فقط ربا برقرار می‌ماند، اصل توحید هم زیر سؤال می‌رود. البته امروز نباید به مقیاس حجیت در عصر صفویه اکتفا کنیم. حکومت دینی در عصر غیبت، هم حجیت دارد و هم می‌تواند حجیت را به اندازه عصر غیبت تکمیل کند، و به میزانی که حجیت را تکمیل کند، رفتارش را اصلاح کند. اما اینکه کسی تصور کند یک حکومتِ کاملاً نورانی و متناسب با عصر ظهور تشکیل می‌شود که در آن حکومت، هیچ ظلمتی نفوذ نکند، ممکن نیست. آن حکومتِ کاملاً نورانی، برای عصر ظهور است که ظلمت جمع می‌شود. باید  «حکومت در مدار حجیت» را از «حکومت بر مدار حقیقت مطلق» تفکیک کنیم. باید «حکومت در دوران غلبه ظلمت» را با «حکومت در دورانی که ظلمت محو می‌شود»، تفکیک کنیم؛ و روبه‌پیش بودنِ جامعه شیعه را هم تصویر کنیم.


منبع:حوزه
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: