درک شب قدر، غیر از بیدار بودن است؛ ممکن است آدم بیدار باشد، ابوحمزه بخواند، دعای جوشن کبیر بخواند، همهٔ کارها را بکند ولی به درک شب قدر نرسیده باشد.
درک شب قدر امر دیگری است؛ ورود به محیط ایمن الهی است.
اگر انسان توانست خودش را به ولیِّ خدا برساند، در کنار او بیش از هزار ماه جلو رفته است و اگر نرساند، هزار ماه هم که خودش بدود آن کار را نمیکند. یک شب که با ولیِّ خدا سالک باشی و به آن وادی أیمن راه یابی، آن یک شب از هزار ماه که خودت راه بروی بهتر است.
خوش به حال آنها که اول ماه رجب زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) را داشتهاند و نیز نیمه رجب و نیمه شعبان و... را [با این زیارت] طی کردند.
اگر کسی این وادیها را طی نکرده، نزدیکترین راه در شب قدر این است که خودش را به وادی سیدالشهدا(ع) برساند و واقعاً خودش را در دامن سیدالشهدا(ع) بیندازد. اگر کسی این کار را هم نکند من دیگر نمیدانم که باید چه کار کند!
اگر کسی نتواند پای مصیبت سیدالشهدا(ع) بنشیند و واقعاً به نحوی وارد این وادی ولاء سیدالشهدا(ع) شود که کولهبارش بسته شود، حقیر راه دیگری نمیشناسم.
این وادیای است که از فضل خدا باز شده است. اگر کسی میخواهد از طریق فضل خدا وارد شود از وادی سیدالشهدا (ع) وارد بشود. کسی که وارد کربلا میشود خداوند با فضلش با او برخورد میکند؛ وگرنه حُرّ با آن جرمش که قابل مغفرت نبود. فضل خدا نه تنها او بخشید بلکه او را به حُرّ تبدیل کرد. زهیر که عثمانی بود با وادی سیدالشهدا(ع) شد زهیر؛ و فرمانده لشگر امام حسین (ع)