وقال
علیه السلام:اِحْذَرْ أَنْ يَرَاکَ اللّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ وَ
يَفْقِدَکَ عِنْدَ طَاعَتِهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ، وَ إِذَا
قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ، وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ
مَعْصِيَةِ اللّهِ.
امام(عليه السلام) فرمود: برحذر باش از اين كه خدا
تو را نزد معصيتش حاضر ببيند و نزد طاعتش غايب كه از زيان كاران خواهى بود،
و هرگاه قوى و قدرتمند مى شوى قدرت بر اطاعت خداوند داشته باش و هرگاه
ضعيف و ناتوان مى گردى در برابر معصيت خداوند ضعيف و ناتوان باش.
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش به دو نكته مهم اشاره مى فرمايد. نكته اول اين است كه به همگان هشدار مى دهد مراقب اعمال خويش باشند، مى فرمايد: «برحذر باش از اين كه خداوند تو را نزد معصيت هايش حاضر ببيند و نزد طاعاتش غايب كه از زيان كاران خواهى بود»؛ (اِحْذَرْ أَنْ يَرَاكَ اللّهُ عِنْدَ مَعْصِيَتِهِ وَ يَفْقِدَكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ). اشاره به اين كه عالَم محضر خداست و خداوند از ما به ما نزديك تر است حتى افكار و خيالاتى را كه در ذهن ما نقش مى بندد مى داند و مى بيند بنابراين چگونه به خود اجازه مى دهيم كه در صحنه هاى معصيت در حضور خداوند، حضور داشته باشيم و در صحنه هاى اطاعت كه خاصان و مقربان پروردگار و مؤمنان صالح حضور دارند جاى ما خالى باشد؟ امام صادق(عليه السلام) طبق روايتى كه در كتاب شريف كافى آمده است به يكى از ياران خود به نام اسحاق بن عمار مى فرمايد: «يا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لاَ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لاَ يرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيكَ; اى اسحاق! آن گونه از خدا بترس كه گويى او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى او تو را مى بيند. اگر فكر مى كنى كه خدا تو را نمى بيند كافر شده اى و اگر مى دانى تو را مى بيند ولى آشكارا معصيتش را مى كنى او را كمترين بينندگان به حساب آورده اى (زيرا در برابر يك انسان عادى و حتى گاه در مقابل يك كودك حاضر نيستى بسيارى از گناهان را انجام دهى پس چگونه در محضر پروردگار مرتكب آن مى شوى؟)».
از اين سخن مى توان نتيجه گرفت كه بى تقوايى هاى انسان ها نتيجه ضعف ايمان آن ها به خداوند و معاد است. يا او را همه جا حاضر نمى دانند و يا وعده هاى معاد و پاداش و كيفر اعمال را كوچك مى شمرند كه اگر چنين نبود روح تقوا حاكم بود. از همين رو در حديثى مى خوانيم كه از امام صادق(عليه السلام) تفسير تقوا را پرسيدند. امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «أَنْ لاَ يفْقِدَكَ اللَّهُ حَيثُ أَمَرَكَ وَ لاَ يرَاكَ حَيثُ نَهَاكَ; حقيقت تقوا اين است كه خدا تو را در جايى كه امر كرده، غايب نبيند و در جايى كه نهى كرده حضور نداشته باشى». اميرمؤمنان(عليه السلام) در جمله دوم از گفتار حكيمانه مورد بحث به نكته ديگرى اشاره مى كند كه در واقع تكميل كننده جمله پيشين است. مى فرمايد: «و هرگاه قوى و قدرتمند مى شوى قدرت بر اطاعت خداوند داشته باش و هرگاه ضعيف و ناتوان مى گردى در برابر معصيت خداوند ضعيف و ناتوان باش»; (وَ إِذَا قَوِيتَ فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللّهِ، وَ إِذَا ضَعُفْتَ فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللّهِ). اشاره به اين كه سعى كن اسباب اطاعت را فراهم كنى و درطريق اطاعت پروردگار قوى شوى و نيز سعى كن اسباب معصيت را از ميان بردارى و در طريق عصيان ضعيف شوى زيرا فراهم آوردن اسباب يا از ميان بردن آن غالباً كارى است كه در اختيار انسان مى باشد.
مثلاً هنگامى كه افراد عادى نزد علما و دانشمندان وارسته دينى بروند تا
نصيحتى از آن ها بشنوند سبب مى شود كه روح آن ها براى اطاعت پروردگار قوى
گردد و هنگامى كه از بدان و دوستان بدكار دورى كنند اسباب معصيت را از ميان
برداشته و خود را براى انجام آن ضعيف مى سازند. در حديث ديگرى از امام
صادق(عليه السلام) در تفسير آيه شريفه (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ
جَنّتانِ) آمده است: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ يراهُ وَ يسْمَعُ ما
يقُوْلُ وَ يعْلَمُ ما يعْمَلُ مِنْ خَير أَوْ شَرّ، فَيحْجُزُهُ ذلِكَ
عَنِ الْقَبيحِ مِنَ الاَْعمالِ، فَذلِكَ الَّذى خافَ مَقامَ رَبِّهِ
وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى; كسى كه بداند خدا او را مى بيند و آنچه
را مى گويد مى شنود و از اعمال نيك و بدى كه انجام مى دهد آگاه است و اين
امر او را از اعمال قبيح بازدارد اين كسى است كه از مقام پروردگارش خائف
است و نفس خويش را از هوى بازمى دارد». در آيات قرآن مجيد نيز تعبيرات
مختلفى ديده مى شود كه در واقع گفتار امام(عليه السلام)برگرفته از آنهاست.
در آيه چهاردهم سوره علق درباره بعضى از كافران و تكذيب كنندگان پيغمبر(صلى
الله عليه وآله) آمده است: «(أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللهَ يَرَى); آيا
او نمى دانست كه خداوند اعمالش را مى بيند». در آيه 108 سوره نساء مى
خوانيم: «(يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللهِ);
آن ها زشتكارى خود را از مردم پنهان مى دارند; اما از خدا پنهان نمى
دارند». اين سخن را با نكته اى كه مرد سالكى بيان كرده پايان مى دهيم: نقل
شده كه او بعد از گناهى توبه كرده بود ولى پيوسته مى گريست. به او گفتند:
چرا اين قدر گريه مى كنى؟ مگر نمى دانى خداوند غفور است و آمرزنده گناهان؟
گفت: آرى ممكن است او عفو كند ولى اين خجلت و شرمسارى را از اين كه او مرا
به هنگام گناه ديده است، چگونه از خود دور سازم؟ گيرم كه تو از سر گنه
درگذرى *** وان شرم كه ديدى كه چه كردم چه كنم؟!