*اراده و تمایل به موعود گرایی و منجی باوری در سایر ادیان چگونه تبیین شده است؟ آیا بین اندیشه تشیع و سایر باورها در این باب، مشترکاتی وجود دارد؟
در باب موضوع موعود باوری، تقریباً تمامی ادیان در این مسئله ورود داشته اند و بنا به برداشت ها و اعتقادات خود، مباحثی را مطرح کرده اند. این که در آخرالزمان موعودی خواهد آمد و با توجه به فراگیری پلشتی ها و گژی ها، جهان را مملو از عدل و داد و برابری خواهد کرد، مقؤله ای است که مورد توجه تمامی ادیان الهی و بشری قرار گرفته است. برخی ادیان در این باب معتقد هستند که اساساً منجی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد و تا آن زمان متولد نخواهد شد.
پیروان آیین زرتشت این دیدگاه را دارند و معتقد هستند منجی و موعود غایی که سوشیانت نام دارد در آخرالزمان متولد خواهد شد. بخشی از اهل سنت و از گروه های اسلامی نیز چنین باوری دارند و اعتقاد دارند که منجی نهایی هنوز متولد نشده است و در آینده به دنیا خواهد آمد. دیدگاه دیگر در این مقؤله، همانند باور یهودیت، اینگونه است که باور دارند که منجی و موعود متولد شده و در بین مردم نیز حضور دارد، اما اگر مشیت خداوند مقدر نشود و او ظهور ننماید، شخص دیگری این مسئولیت را به عهده خواهد گرفت و بنابراین منجی، شخص واحدی در این اندیشه تحلیل نشده است.
باور مسیحیت در این مسئله اینگونه است که آنها باور دارند که منجی به دنیا آمد و مدتی نیز در بین مردم زیسته؛ اما؛ بعد از به صلیب کشیده شدن، از میان مردم رفته است و هم اکنون در عالم دیگری قرار دارد. مسیحیت باور دارد که حضرت مسیح(ع) هم اکنون در ملکوت آسمان ها قرار دارد و از آن مقام، بر زندگی پیروان تأثیر دارند. نکته مهم در این مختصات این است که چه یهودیان و چه مسیحیان، باورشان این است که زمانی که موعود نهایی قیام کند، همانند قیامت که در قرآن کریم تبیین شده است، بدکاران و گناهکاران مجازات و مؤمنین و نیکوکاران پاداش دریافت خواهند کرد و به تعبیری، قیامت در همین دنیا به وقوع خواهد پیوست.
اما دیدگاه شیعه در این باب کاملاً با مسائل مطرح شده متفاوت است. شیعیان معتقد هستند که منجی و موعود غایی در سال ۲۵۵ ه. ق به دنیا آمده است و هم اکنون نیز در بین مردم حضور دارد و بر حیات آنها تأثیرگذار است؛ اما بنا به دلایل و مقدورات الهی، از دیده گان مردم مخفی است و تا زمان که اراده الهی مقدر فرماید، از رؤیت مردم پنهان خواهد ماند. بنابراین دیدگاه شیعه در این بحث، بسیار کلان تر و وسیع تر و شفاف تر است.
شیعیان باور دارند که خاندان و نسل منجی آخرالزمان(عج)، نسل و تباری ویژه است و این خاندان جلیله، در انتها به پیامبر خاتم(ص) متصل می شوند. شیعیان معتقد هستند که این وجود مقدس دارای درجات آسمانی و مقدسی است که بلا واسطه از طرف حّی سرمد به ایشان عطا شده است. این فرزند امام عسگری(ع) که همانند حضرت موسی(ع) در میان مراقبت و شدّت عملِ عمّال فاسد حکومتی و در درون ارگ حاکمیتی متولد شده است، تحت برکات عظیم و الطاف خفّیه حضرت باریتعالی قرار دارد.
در قاموس شیعه او خلیفه الله و سبب اتصال زمین و آسمان است. در مکتب تشیع، اوست که صاحب روز فتح و گشایش است و هم اوست که نابود کننده ابنیه شرک و نفاق خواهد بود. شیعه منجی و موعود را فقط برای دوران ظهور نمی طلبد، بلکه او را هادی و یاری کننده خود در عصرغیبت نیز بر می شمارد. شیعه باور دارد که در عصر غیبت، فقط حجت خداست که می تواند او را از تلاطمات و ناهنجاری ها مصون دارد و او را به سر منزل مقصود، هدایت نماید.
قرآن کریم این معنا را به وضوح در آیه ۲۵۷ سوره مبارکه بقره، تصریح کرده است. قرآن کریم می فرماید:« اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ»؛ این آیه شریفه مصداق این مفهوم است که اگر مردمان ایمان بیاورند؛ به وسیله خداوند و هادیان او، به سمت کمال و نور هدایت خواهند شد و اگر خدای ناکرده، کفر و عصیان پیشه نمایند، گرفتار طواغیت و منحرفان خواهند شد و بالاجبار، سر از وادی نیستی و تباهی در خواهند آورد.
*آثار و برکات وجودی امام(ع) در هر عصر و زمانی، چگونه مشخص شده است؟ این معنا که زمین خالی از حجت خدا(عج) نخواهد ماند به چه معنا است؟
خداوند در آیه دیگری در قرآن کریم در باب تباهی و عصیان آدمی بر اثر پیروی از گمراهان و منحرفان می فرماید:« أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ»، این معنا این مسئله را گوشزد می نماید که هدایت و پیروی در هر عصر و زمان، می بایست بر عهده هادیان و اولیای الهی قرار گیرد و هیچ عصری نیست که مردم از حجت الهی(ع) بی نیاز باشند.
این همان مفهومی است که شیعه بر آن اصرار دارد و معتقد است اگر امام و موعود(عج) در میان مردم نباشد هر آینه آدمی به سوی قهقرا و نابودی خواهد رفت. تشیع باور دارد که انسان مکرراً در مظان نفس امّاره و خوی حیوانی و غریزی است و این نور و هادی الهی است که می تواند او را از این ظلمات و تاریکی ها خارج نماید. مردم و توده های بشری، قطعاً در مسیر تعالی و قرب الی الله، گرفتار خناسان و طواغیت خواهند شد و عالم نمی تواند لحظه ای بدون هادی و مرشد باشد.
قرآن کریم در فرازی دیگر در باب وجود هادی و راهنما، آن هم به صورت آدمی، نزد مردم، می فرماید:«اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ». این همان معنایی است که خداوند در باب نبوّت انبیاء(ع) نیز بیان می دارد و می فرماید:«اگر قرار بود که فرشته ای را به رسالت مبعوث می کردم، قطعاً در هیبت آدمی قرار می گرفت تا بتواند همانند مردم در بازار و کوچه ها قدم بردارد».
در اصول کافی جلد اول، کتاب الحجه، وارد است که حجت خدا(ع) نیز می بایست همانند آدمی، دارای وجود و کالبد باشد و این وجود مقدس، می بایست واسط ارتباط مردم با خالق جهانیان باشد. این کارکرد معنایی ملزم می نماید که وجود حجت خدا(ع) می بایست پیوسته حاضر و ناظر باشد. شیعه معتقد است در عصر ظهور، اساسی ترین اقدام حضرت ولی عصر(عج)، اصلاح دنیا در جهت سعادت اُخروی ابنای بشر است.
او با گسترش عدالت، استیلا و برتری عبودیت خداوند متعال، نسبت به سایر باورها و القائات را پی جویی می نماید. این معنا به روشنی در آیه ۵۵ سوره مبارکه نور تبیین شده است. خداوند در این آیه می فرماید: استخلاف و برتری مؤمنین و نیکوکاران و وارث زمین شدن آنان، امری است که ما، بر خود قرار داده ایم و این وعده، مورد تخلف و عهد شکنی قرار نخواهد گرفت. در روایات وارد است همزمان با تلألو آفتاب مهدوی، حقیقت حیات محقق خواهد شد.
در سوره فجر آمده است در روز محشر عده ای می گویند:« یا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی»؛ یعنی؛ ای کاش من برای حیات اُخروی، توشه ای می فرستادم. این همان معنایی است که در عصر ظهور، برای مؤمنین محقق خواهد شد و توشه ای الهی برای قیامت و رستاخیز خود فراهم خواهند کرد.
*در روز میلاد حضرت ولی عصر(ع)، شمه ای از کرامات و مناسبات روز میلاد ایشان را تبیین می فرماید؟
در میان معصومین(ع) سه وجود مقدس وجود دارند که میلادشان بسیار شگفت انگیز و حیرت آور است. اولین آنها وجود مقدس حضرت امیر(ع) است که در کعبه متولد شدند، دیگری حضرت صدیقه طاهره(س) هستند که ولادت ایشان نیز همراه با شگفتی و همراهی زنان بهشتی صورت گرفت و دیگری وجود پاک و مقّدس حضرت ولی عصر(عج) است که ولادت ایشان نیز در روایات بسیار بسیار شگفت آور و حیرت انگیز بیان شده است.
آخرین حجت خدا(عج) طبق روایات، در طلیعه سپیده دم نیمه شعبان المعظم سال ۲۵۵ ه.ق، در شهر مقدس سامرا و در منزل حضرت امام عسگری(ع) متولد شدند. میلاد ایشان که تحت شرایط سنگین نظارتی و بازرسی عمّال حکومتی واقع بود، به صورت پنهانی و بدون اطلاع سایر افراد، حتی نزدیکان امام عسگری(ع) صورت گرفت. در روایات وارد است که جناب حکیمه خاتون(س)، عمّه گرامی امام عسگری(ع)، در شب میلاد حضرت ولی عصر(عج) به امر امام عسگری(ع) در بیت ایشان می مانند تا در ولادت حضرت حجت(عج) مشارکت داشته باشند.
وقتی ایشان از امام عسگری(ع) سؤال می نمایند که حجت خدا(ع) از کدام بانو متولد خواهد شد در صورتی که آثار بارداری در بانویی دیده نمی شود، امام عسگری(ع) پاسخ می دهند:« إن الله بالغ أمره» و بعد می فرمایند که ولی خدا(عج) امشب و از دامن نرجس(س) متولد خواهد شد. در روایات وارد است که بانوان بهشتی در آن شب حضرت نرجس(ع) را در ولادت حضرت ولی عصر(عج) همراهی کردند و بنا به روایت حکیمه خاتون(س) در سحرگاه نیمه شعبان، مَهدی موعود(ارواحنا له الفداء) در دامان حضرت نرجس(س) متولد می شوند.
ما شیعیان معتقد هستیم که این وجود نازنین، هم چنان حّی و حاضر هستند و در حیات و زندگانی دنیوی واُخروی مردم تأثیر گذارند و روزی خواهد آمد که با عنایت خداوند منان، ایشان نقاب از چهره بر خواهند داشت و زمین را مملو از عدل و داد و برابری خواهند کرد. ان شاءالله خداوند متعال به برکت این مولود مبارک و خجسته، مابقی ایام غیبت را بر ما ببخشاید و هرچه زودتر، رؤیت آن جمال منّور و نورانی برای ما میسور گردد. والحمدالله رب العالمین.