نفسِ عامل مراتبی دارد، چنان که علم نیز اقسامی دارد. وجود علمی در باطن نفسِ عامل به احضار در باطن نیاز ندارد؛ لیکن حضور آن در ظاهر نفس وی محتاج به اظهار کننده است، همان گونه که علم نفس عامل به آنچه در باطن اوست بسیط و اجمالی است و علم وی به آنچه در ظاهر اوست مرکب و تفصیلی است و بعضی از مراحل نفس، مامور الهی نسبت به بعض دیگر آن قرار می گیرد؛ و بدین لحاظ احضار اعمال به دست خود انسان است، زیرا صحیفه جان آدمی، در بر دارنده و بیانگر همه اعمال زشت و زیبای اوست: عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿١٤﴾ (تکویر) ؛ عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ﴿٥﴾ (انفطار). در قیامت هر انسانی می داند که چه چیزی همراه دارد: بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿١٤﴾ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿١٥﴾ (قیامت) ، چون همه اعمال او همانند بار بسته ای است که عصاره اش در جان اوست و همراه می آورد و در قیامت، این بارِ فشرده باز می شود و خود می بیند که در صحیفه جانش چه هست.
نتیجه آن که صحیفه جان هر انسانی مجموعه ای از اعمال، اخلاق و عقایدی است که به آن پای بند بوده است و این صحیفه را در قیامت به همراه دارد، پس جای هیچ انکاری نیست.
هنگامی که این صحیفه گشوده شود گاهی باغی از باغ های بهشت: روضة من ریاض الجنة و گاهی حفره ای از گودال های جهنم است: عن ابی عبدالله (ع) : حفرة من حفر النیران. با این وصف، دیگر همانند قرارداد های دنیوی، جایی برای انکار یا درخواست تخفیف مجازات نمی ماند، زیرا کیفر اعمال هم قراردادی نیست، بلکه کیفر، روح عمل است که همواره با عامل خود همراه است و تصویرگران الهی آن را در صحیفه نفس، یا به شکل آتش و مار و عقرب یا به صورت بهشت و روح و رضوان تصویر می کنند.
پی نوشت:
تفسیر شریف تسنیم – جلد هفدهم
منبع:حوزه