عقیق:حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق موسوی شیرازی از دوران نوجوانی واقامت در شهر نجف، از یاران دیرین انقلاب اسلامی و امام خمینی به شمار میرود. حضور در بیت مرجعیت و برخورداری از علایق سیاسی و اجتماعی، به وی این فرصت را داده است که بتواند تحلیلی مستند از جریانات فکری و سیاسی حوزه نجف ارائه کند. گفتوشنودی که پیش روی دارید، بهمناسبت سالگرد شهادت آیتالله سیدمحمدباقر صدر و تحلیل ادوار گوناگون حیات علمی وعملی آن بزرگوار، با وی انجام گرفته است. *جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهید آیتالله صدر آشنا شدید وچه خصالی را در ایشان برجسته دیدید؟ بنده در سال ١٣٣٣ در نجف اشرف به دنیا آمدم؛ از این رو متاسفانه سنم اقتضا نمیکرد که از محضر ایشان استفاده کنم، بهخصوص که نوجوانى من در نجف اشرف، با حضور حضرت امام در سال ١٣٤٤ همزمان بود و من از همان ابتدا به نهضت انقلابى ایشان پیوستم و تا آخرین لحظات حیات پر برکت ایشان هم پیرو صادق آن بزرگوار بودم. در اینجا عرض می کنم که همچنان هم تلاش میکنم در مسیر انقلاب اسلامى باشم و امیدوارم در این راه حق، ثابت قدم واستوار بمانم و عاقبت بهخیر شوم. امروز هم که رهبر معظم انقلاب سکاندار نظام مقدس جمهورى اسلامى هستند، باید براى حفظ اصل نظام و انقلاب، ایشان را پشیبانى کرد، زیرا تضعیف جایگاه رهبرى نظام، برای دشمنان امکان و فرصت نفوذ در درون کشور را ایجاد مىکند و در داخل هم کسانی که « الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ»(بقره/10) هستند، شرایط را مناسب میبینند و جرئت ابراز معارضه با اصل انقلاب و ارزشهاى دینى و عقیدتى را پیدا میکنند و در حالى که نیروهاى اصیل و انقلابى به بهانه اختلاف سلایق مشغول تضعیف یکدیگرند، آنان بهطور علنى و گستاخانه کینههاى عمیق و دیرینه خود را نسبت به انقلاب و رهبرى آن اظهار و سران استکبار نیز از آنها حمایت میکنند. * از رابطه مرحوم پدر و شهید آیتالله صدر بگویید. ارتباط آن دو را چگونه دیدید؟ مرحوم والد،مرحوم آیتالله سیدمحمد باقر موسوى شیرازى روابط بسیار نزدیکی با شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر داشتند و هر کدام در بعدى برای بهروز کردن حوزه علمیه نجف اشرف و نوآورى در موضوعات موضوعات مختلف، تحقیق و تلاش فراوان کردند. ایشان بارها از خصائل اخلاقى شهید صدر براى ما سخن گفتند، بهویژه که در خاندان صدر چه در ایران و چه در عراق و لبنان، چهرههاى موفق و مشهورى وجود داشتند. از جمله در عراق شهید سید محمد باقر صدر و در لبنان جناب سیدموسى صدر بودند. بنده چون از سال 1970 در لبنان حضور داشتم، بهطور طبیعی با آقاى سید موسى صدر ارتباط داشتم و با شروع حرکت ایشان علیه رژیم لبنان به ریاست سلیمان فرنجیه در سال ١٩٧٥،همگام با ایشان در اجتماع عظیم مردمى بعلبک و نیز در اجتماع شهر صور نقش پُر رنگى داشتم. * چه ویژگیهایی در شهید آیتالله صدر بود که نظر شما را به خود جلب می کرد؟ یکى ار خصایل شهید آیتالله صدر، دانشدوستى ایشان بود. ایشان در عمل به آیه شریفه، «وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا» (طه/114) پایبند و همیشه به دنبال کسب علم بود؛ به همین دلیل هم مؤلفات علمى بسیار ارزشمندی دارد که در محافل علمى جهانى و حتى حوزوى جدید هم، دارای جایگاه رفیعى هستند. از سوى دیگر بهرغم اینکه ایشان از شاگردان متاخر مرحوم آیتاللهالعظمى خوئى بود، توانست عده زیادی از طلاب جوان حوزه نجف را دور خود جمع کند که اکنون بسیارى از آنان در سطوح عالیه مدیریت جمهورى اسلامى حضور دارند. آنان با وجود اینکه آیتاللهالعظمى خوئى در قید حیات بودند و همگان هم به اعلمیت ایشان اذعان داشتند، با استفاده از واژه «اصلحیت» از شهیدآیتالله سیدمحمدباقر صدر تقلید و مردم را به تقلید از ایشان تشویق میکردند. در حاشیه این حرکت بود که «حزبالدعوه» تأسیس شد و رشد کرد، هر چند یکى از آثار این حرکت، منحرف کردن نسل جوان، بهخصوص جوانان عراقى، از حرکت در خط حضرت امام خمینى بود. البته شهید آیتالله صدر در اواخر، قدری از «حزبالدعوه» فاصله گرفت و خود را از قید این تشکیلات رها کرد. مدت زیادی هم طول نکشید که نهضت امام به پیروزى رسید و افکار عمومى انسانهاى آزاده در سراسر جهان را مجذوب خود کرد؛ « یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/2 ) و بسیاری از شیعیان جهان و بهویژه مردم عراق، شیفته روش و منش حضرت امام شدند و دیگر مراجع و شخصیتهاى دینى و علمى و سیاسى، خود را ملزم به نزدیک شدن به موج ایجاد شده توسط نهضت امام دیدند. جمله منسوب به شهید آیتالله صدر که: «ذوبوا فِی الإمام الخمینى کَما هُوَ ذابَ فِی الإسلام» در همین راستاست. *هرچند که در پاسخهای قبل درباره این موضوع اشاراتی داشتید،اما به گونهای مبسوطتر بفرمایید که جایگاه علمی شهید آیتالله صدر را در نجف چگونه ارزیابی میکنید؟ ابتدا ذکر این نکته را لازم میدانم که حوزه علمیه نجف پس از یک دوره نشاط و تحرکی که توسط مراجع دینى بزرگ به وجود آمده بود، به علتهاى متعددى که شرح آن فرصت ومجال زیادی را میطلبد، در دورهای بهشدت دچار فترت و جمود و سرخوردگى شد و در نتیجه به هر نوع حرکت علمى و سیاسى، از سوى هرکسی که شروع مىشد و با فضاى جامد حوزوى تطبیق نداشت، سریعاً و بهشدت حمله و آن حرکت بایکوت مىشد. * به مصادیق این شرایط هم اشارهای داشته باشید. یک نمونهاش مرحوم شیخ محمد جواد بلاغى صاحب «الرحلة المدرسیه» بود که در حوزه آماج شدیدترین حملات قرار گرفت. همین طور مرحوم شیخ عبد الکریم زنجانى که انزواى کامل اختیار کرد. همچنین است مرحوم دکتر شیخ محمد صادقى صاحب تفسیر ارزشمند «الفرقان» که مرتجعین حوزه بهشدت ایشان را تحت فشار قرار دادند. در این فضاى منجمد و بسته حوزه نجف اشرف است که شهید آیتالله صدر کتابهای «فلسفتنا» ، « اقتصادنا» و «البنک اللاربوی فی الإسلام» را منتشر میکند والبته از طعن آن جماعت در امان نماند. *شهیدآیتالله صدر در مبارزه با موج کمونیسم در عراق نیز نقش برجستهای داشت. از این جنبه از شخصیت علمی ایشان چه خاطراتی دارید؟ همین طور است. فضاى سیاسی اجتماعی عراق در آن زمان، سخت تحت تاثیر موج کمونیسم، سوسیالیسم و ناسیونالیسم بود و بسیارى از جوانان، شیفته شعارهاى کاذب آنان شده بودند. از این سو هم مؤمنین پاسخهای مناسبى براى پرسشهایى که توسط آنها مطرح میشد، نداشتند. در این میان تنها مرحوم آیتاللهالعظمى سیدمحسن حکیم فتوای «الشیوعیة کفر و إلحاد» را صادر کردند که تا حدودی جریان گرایش به کمونیسم را کند کرد. در چنین شرایطی تلاشها و تألیفات شهید آیتالله صدر تاثیر فراوانى در روشن کردن اذهان جوانان عراقى در عدم گرایش به سوى احزاب کمونیستى و ناسیونالیستى و کاستن از شتاب این روند داشت. بنده آن موقع نوجوان بودم، ولى نگرانی مؤمنین از تأثیر شعارهاى کمونیستى و احزاب ناسیونالستى بعثى و ناصرى ( طرفداران جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر ) بر فرزندان خود را مشاهده و احساس میکردم. بیتردید نقش شهیدآیتالله صدر در حفاظت از نسل جوان آن روز در فضاى عراق و سایر کشورهای اسلامی، شایان تأمل و تحسین جدی است. همچنین باید از نقش دکتر احمد امین و کتاب ارزشمندش «التکامل فی الإسلام» هم یاد کنم که تاثیرات بسیار مهمى بر نسل جوان دانشگاهى داشت و پاسخهاى ارزشمندى به سؤالها و شبهات آنها داد. *پدربزرگ ارجمند شما مرحوم آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی در باره شهید صدر چه دیدگاهی داشتند؟ شهیدآیتالله صدر در سطح حوزه، چهره علمى شناخته شده و معتبری و به خاطر تالیفات ارزشمندش، در جامعه علمی اسلامى مورد احترام فراوان بود. همچنین با «حزبالدعوه» که در میان جوانان متدین مقبولیت داشت، ارتباط داشت و طبیعتاً با مراجع دینى، از جمله مرحوم آیتاللهالعظمى سیدعبدالله شیرازى هم مرتبط بود. ا یشان نیز احترام وافرى نسبت به شهید آیتالله صدر داشتند. پیش از خروج مرحوم آیتاللهالعظمى شیرازى از نجف اشرف، شهید صدر به دیدار ایشان آمد و تلاش کرد ایشان را متقاعد سازد که نجف اشرف را ترک نکنند. حتى گفته میشود که به این خاطر گریه هم کرد. پس از استقرار مرحوم آیتاللهالعظمى شیرازى در مشهد، شهید صدر طى نامه مفصلی از خلأ جایگاه ایشان در حوزه علمیه نجف اشرف یاد کردکه متن آن موجود است. * اشارهای به پدیده«حزبالدعوه» کردید. از آغاز و انجام فعالیتهای این حزب چه خاطراتی دارید؟ «حزبالدعوه» برای حفظ نسل جوان متدین عراق و ممانعت از گرایش آنان به کمونیسم و ناسیونالیسم، به رهبری شهیدآیتالله صدر و عدهای دیگر از چهرههاى علمى مانند: مرحوم علامه سیدمرتضى عسکرى و مرحوم شیخ مهدى آصفى تأسیس شد و توانست از طریق این تشکیلات حزبى، تعداد زیادی از جوانان را در لایههاى مختلف جامعه جذب کند. وابستگی و اعتقاد جوانان هم به اسلام و فرائض اسلامى، به واسطه التزام به تشکیلات حزبى، تقویت شد. اما بعد از مدتى، تشکیلات حزبى در فضاى کارى شهیدآیتالله صدر اخلال ایجاد کرد و شخصیت علمی ایشان تحتالشعاع عنوان حزبى قرار گرفت، لذا ایشان بهتدریج از «حزبالدعوه» فاصله گرفت و این تشکیلات هم در فراز و نشیبها و حوادث روزگار و به علت پراکنده شدن چهرههاى شاخص و اندیشمند و فرار عدهای از آنها از عراق، دچار انحراف شد و مقبولیت خود را در میان متدینین از دست داد. عناصر بسیارى هم از سوى دشمنان اسلام و تشیع در صفوف آنان نفوذ و حزب را از ماهیت اصلى خود خارج کردند. □ به طور مشخص درباره آغاز و انجام ارتباط شهید آیتالله صدر با حزبالدعوه بیشتر توضیح دهید. در پی فعالیت گسترده اتحاد جماهیر شوروى که حکم سردمداری بلوک شرق را پیدا کرده بود، تأسیس حزب بعث توسط میشل عفلق و فعالیت وسیع مصر به عنوان بزرگترین کشور عربى در دوره جمال عبدالناصر و عدم پاسخگویی مفید و قانع کننده توسط بزرگان حوزه علمیه نجف به نسل جوان عراق، جمعى از چهرههاى فاضل و جوان عراقى آن زمان با رهبرى شهیدآیتالله صدر ــ که احساس خطر کرده بودند ــ تصمیم گرفتند «حزبالدعوه» را تأسیس کنند، بهویژه که در همان زمان در مصر نیز، حزب «اخوان المسلمین» توسط سید قطب در همین راستا و براى حفظ نسل جوان سنى تأسیس شده و فعالیت بسیار گستردهاى را در کشورهاى اسلامى و حتى در میان نسل جوان مسلمان خارج از سرزمینهاى اسلامى شروع کرده بود. امروزه مقامات عربستان اذعان دارند که نظام تعلیمات دینى عربستان، در قبضه «اخوان المسلمین» است و حکومت فعلى عربستان، مخصوصاً محمد بن سلمان تلاش میکنند از سلطه آنان خارج شوند. در مصر نیز «الأزهر» ــ که خود مرکز مذهبى عموم اهل سنت جهان است ــ از سلطه اخوانالمسلمین بر برنامههاى دینی خود رنج مىبرد و هر روز در تلویزیونهاى غیررسمى مصر، صحبت از مشکلات عقیدتى و مذهبى در آن کشور است که منشأ آن را سیطره کامل اخوانالمسلمین بر برنامههاى عقیدتى و مذهبى میدانند.بنابراین«حزبالدعوه» براى حفظ نسل جوان شیعه در مقابل تشکلهاى متعدد با شعارهاى فریبنده، تأسیس شد و جوانان متدین بیشماری به آن پیوستند. این حزب بهمرور زمان ریشه دواند و منتسبین به آن در قسمتهاى مختلف به فعالیت پرداختند و اعضا و طرفداران آن با وجود مراجع بزرگ تقلید و اساتید شهید آیتالله صدر، با طرح واژه «اصلحیت» در مقابل «اعلمیت»، ایشان را به عنوان مرجع تقلید خود برگزیدند. ایشان پس از مدتى این گونه تشخیص داد که بهتر است از دایره «حزبی» خارج شود و با روش «مرجعیت» نقش خود را ادامه دهد، اما این اقدام ایشان تأثیر چندانی نداشت و دایره مقلدین ایشان از وابستگان و طرفداران «حزبالدعوه» فراتر نرفت.البته شهادت ایشان و خواهر گرامیشان بنتالهدى، به دست صدام جنایتکار، به ایشان بُعد فرا حزبى داد. □ رویکرد شهید آیتالله صدر به نهضت اسلامی و حضرت امام، چه ادوار و ویژگیهایی داشت؟ قبل از پاسخ به این سؤال، ذکر این نکته را ضروری میدانم که رژیم شاه براى آنکه حضرت امام را مشغول امور حوزوى نگه دارد و ایشان را از ادامه فعالیتهاى مبارزاتى دور و با مراجع بزرگ نجف درگیر کند، ایشان را به نجف تبعید کرد، ولى با شروع درس خارج امام، مراتب علمی ایشان بر همگان روشن شد و هیچ کسی نتوانست در طول اقامت ١٣ ساله ایشان در نجف، یک اشکال علمى از امام بگیرد. امام بحث «حکومت اسلامى» و «ولایت فقیه» را به عنوان یک موضوع علمىِ حوزوى مطرح کردند و در این زمینه هم، کسى نتوانست به ایشان اشکالی وارد کند. در زمینه مبارزه با رژیم هم، پیگیرىها و رهنمودهاى ایشان لحظهاى متوقف نشد، بلکه بسیارى از اعلامیههاى ایشان توسط زائرین عتبات به ایران منتقل میشدند. عده زیادی از مبارزین هم به عنوان زیارت عتبات، به عراق میآمدند و مخفیانه به دیدار امام میرفتند و رهنمودهاى لازم را مىگرفتند. در زمینه اصطکاک با مراجع دیگر هم، ایشان با همه مراجع تقلید روابط حسنهای را برقرار کردند و بهرغم تلاشهاى فراوان مزدوران و نفوذیهای ساواک در حوزه، امام و اطرافیان ایشان درمجموع، تعامل خوب و صمیمانهای با بیوتات مراجع داشتند و توطئه رژیم شاه در این زمینه نیز خنثى شد.در این راستا تلاشهایى هم براى طرح توطئه عربی ـ ایرانی، توسط بدخواهان صورت گرفتتا شاید جوانان عراقى را ــ که ورود به «حزبالدعوه» دیگر برایشان مقبولیتی نداشت ــ از نزدیک شدن به نهضت اسلامى امام، به بهانه ایرانى بودن ایشان، منع کنند. اما چون امام ارتباط خوبى با شهید آیتالله صدر برقرار کردند و ایشان را نیروى علمى مفیدى براى جامعه اسلامى میدانستند و همواره از تلاشهای ایشان براى حفظ عقاید دینى جوانان تقدیر میکردند،این تلاش خنثی شد. شهیدآیتالله صدر نیز در دوران اوجگیری و پیروزی انقلاب اسلامی در مسیر نهضت امام قرار گرفت.همانطور که عرض کردم، از ایشان نقل شده: «ذوبوا فی الإمام الخمینی کما ذاب هو فی الإسلام» یعنى در امام خمینى ذوب شوید، همان طور که ایشان در اسلام ذوب شدهاند. پس از شهادت شهید صدر جمع زیادی از طرفداران ایشان به نهضت امام و انقلاب اسلامی پیوستند و امروز در ردههاى بالاى مدیریتی مشغول به کار هستند. نمونه بارز آنان آیتالله سیدمحمود هاشمى شاهرودى از شاگردان شهید صدر است که به علت عراقى بودنشان، مدتى رئیس مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق بودند. □ به این موضوع برگردیم که علل و زمینههای ورود شهیدآیتالله صدر به عرصه مرجعیت چه بود و مرجعیت ایشان تا چه حد توسعه یافت؟ همانطور که عرض کردم شهید آیتالله صدر شخصیتی دانشمند، فاضل و مجتهد بود که به همراه عدهای از علما، براى منسجم کردن جوانان متدین عراقى «حزبالدعوه» را تاسیس کرد. ایشان چون در حوزه نجف برجستگى علمى خاصی نسبت به دیگران داشت، در رأس این تشکیلات قرار گرفت و اعضا و طرفداران این حزب ــ که مراجع تقلید معروف عراق را غیر متحرک مىدیدند ــ شهید صدر را مرجع تقلید خود قرار دادند.اشاره کردم که شیعه از قدیمالأیام ملاک تقلید را «اعلمیت» میداند. اعضا و طرفداران «حزبالدعوه» براى توجیه منطق خود، «اصلحیت» را مطرح کردند و به این ترتیب با وجود آیتاللهالعظمى خوئى ــ که شهید صدر یکى از شاگردان متأخر ایشان بود ــ مردم را به تقلید از شهیدآیتالله صدر دعوت کردند، ولى استدلال آنها از سوی اکثر متدینین مورد قبول واقع نشد و در نتیجه، مرجعیت ایشان بسیار محدود ماند. متأسفانه پس از شهادت آیتالله صدر، همین گروه تحت عنوان «اعلمیت»، مردم را به عودت به تقلیداز آیتاللهالعظمى خوئى ترغیب و جوانان را از تقلید امام خمینى منع کردند، لکن امام با رهبرى داهیانه نهضت و به پیروزى رساندن انقلاب و تأسیس اولین حکومت اسلامى در عصر حاضر، حتى برای کسانی که اعلمیت ایشان را قبول نداشتند، اصلحیت خود را اثبات کردند. *شاگردان شهید صدر تا چه حد در گسترش اندیشه نهضت اسلامی در عراق نقش داشتند و پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی، چه نقشی در حمایت و تثبیت نظام ایفا کردند؟ حوزه علمیه نجف در دوران قبل از پیروزى انقلاب اسلامى، حوزه اصلى جهان تشیع بود. از این رو از اقطار جهان براى طلب علم اهلبیت(ع) به نجف مىرفتند. مخصوصاً که تمام متون فقهى و اصولى و تفسیرى حوزوى به زبان عربى است، لذا عرب زبانان از کشورهاى عربى و غیرعربی براى طلب علم در نجف حضور پیدا میکردند. گرچه غیر از مرحوم آیتاللهالعظمى حکیم، همه مراجع معروف شیعه غیرعرب بودند، ولى تقریباً اکثر دروس حوزوى به زبان عربى تدریس مىشدند و اگر هم شروح به زبانهاى دیگر بودند، ولى ارجاع همه آنها به متون عربى بود. اغلب شاگردان شهید آیتالله صدر عراقى و عربزبان و یا از کشورهاى عربى بودند. بدین جهت شعاع مرجعیت ایشان تقریباً به عراق و مقدارى هم لبنان ــ به علت حضور آقای سیدموسى صدر در رأس مجلس اعلاى شیعه ــ محدود ماند.چهرههایى چون شیخمحمدمهدى شمسالدین، سیدمحمدحسین فضلالله و شیخ على کورانى نیز از ارکان «حزبالدعوه» بودند، لذا فضاى لبنان آمادگى پذیرش مرجعیت شهید آیتالله صدر را داشت. با پیروزى انقلاب اسلامى و تأسیس جمهورى اسلامى و با تلاشهاى سختى که انجام گرفت، جمع کثیرى از طرفداران «حزبالدعوه» لبنان به صف طرفداران جمهورى اسلامى پیوستند. با اشغال لبنان توسط صهیونیستها در سال ١٩٨٢ و حضور نیروهاى مخلص سپاه پاسداران، شیعیان این کشور براى مقابله با اشغالگران، غیر از جمهورى اسلامى حامى و پشتیبان دیگرى نداشتند، از این رو جامعه اسلامى لبنان و بهویژه مردم شیعه که بعداً مجموعهاى از آنها «حزبالله» نامیده شدند، تحت تاثیر فعالیتهاى فرهنگى ایران قرار گرفتند. در عراق نیز مبارزینی که براى فرار از ظلم صدام در نقاط مختلف جهان پراکنده شده بودند، فقط از سوى جمهورى اسلامى حمایت مىشدند. پس از اشغال عراق توسط آمریکا نیز، مردم عراق حامى و پشتیبانى جز جمهورى اسلامى ایران نداشتند، لذا شاهد ارتباط تنگاتنگ میان شیعیان مبارز در عراق و ایران هستیم و تشکیلات «حزبالدعوه» و گروههاى دیگر در لبنان و عراق و کشورهاى دیگر، مآلاً در صف جمهورى اسلامى قرار دارند.همانطور که عرض کردم، تعدادى از شاگردان ممتاز شهید آیتالله صدر نیز مسیر جمهورى اسلامى را پذیرفتهاند و اکنون در قسمتهاى کلیدى نظام مشغول خدمت هستند. * آثار علمی شهید آیتالله صدر را تا چه میزان در فراگیر شدن اندیشه جدید و روشنگر دینی در نیم قرن اخیر موثر میدانید؟ زمانى که شهید سیدآیتالله صدر تالیفات ارزشمندش را منتشر کرد و در اختیار جامعه و جوانان قرار داد، تاثیر بسیار زیادى در پاسخ به سؤالات آنان داشت، بهخصوص که اکثر سؤالاتی که از سوى گروههاى کمونیستى و سوسیالیستى مطرح میشدند، رنگ فلسفى و اقتصادى داشتند، از این رو کتابهای «فلسفتنا» و «اقتصادنا» و «البنک اللاربوى فی الإسلام» بسیار مفید بودند. البته نقش تالیفات شهیدآیتالله مطهرى را نیز نباید نادیده گرفت، اما چون تألیفات ایشان به زبان فارسى بود و بسیارى از آنها تا قبل از پیروزى انقلاب به زبان عربى ترجمه نشده بودند، لذا شهرت تألیفات شهید صدر در بین عربزبانها بیشتر است. پی نوشت:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایرانمنبع:فارس