عقیق: سعید بیابانکی، یکی از جوانان پویا و پوینده در شعر امروز است.
مفاهیم متعالی و ارجمندی مثل؛ عشق، مذهب، زندگی، اجتماع و ... در سرزمین
شعرش هر روز طلوع میکند. او در غزلی با عنوان «جمکرانی» بدون هیچگونه
تظاهری، عشق و ارادت خود را در پوشش مخملین غزل به حضرت صاحبالزمان (عج)
تقدیم کرده است.
غزل «جمکرانی» از کتاب «چقدر پنجره»
به انتخاب محمدحسین نعمتی و علی داودی گزینش شده است. ناشر کتاب مذکور
«شهرستان ادب» است. با هم غزلِ زیبای جمکرانی را میخوانیم:
«گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی؟ ای گل شب بوی بینشانی من!
غزل برای تو سر میبرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من
چنین که بوی تنت در رواقها جاری است
چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟!
عجیب حکایت تلخی ست ناامید شدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟!
در این تغزّل کوچک سرودمت، از خوب!
خدا کند که بخندی به ناتوانی من
به پای بوس تو، آیینه دستچین کردم
کجایی؟ ای گل شب بوی بینشانی من!
منبع: دانشجو
211001