استاد حوزه علمیه تصریح کرد: وقتی انسان تسلیم حکم «رب» شود، درحقیقت تسلیم مالک، مدبر و حکمت شده است. حکمت اینقدر هم مهم است که آیهٔ خیلی جالبی در اواخر سورهٔ بقره هست، این آیه را بیشتر فلاسفهٔ اسلامی اول کتابهایشان بهکار گرفتهاند: «و من یؤتی الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً»، به هر کسی حکمت عطا شود، خیر کثیر عطا شده است. کثیر در اینجا یعنی بیعدد، بیشماره، ابدی، دائمی و آن که تسلیم حکمت است، منفعتی که نصیبش میشود، منفعت کثیر است و زمان و حدودی هم ندارد.
تسلیم تدبیر پروردگار بودن، تجارتی عظیم است
وی با بیان اینکه تسلیم تدبیر پروردگار بودن، تجارتی عظیم است، گفت: اگر کسی به تدبیر حکیمانهٔ پروردگار تسلیم نشود، تجارت عظیمی را از دست داده و خیلی برای خودش محرومیت ایجاد کرده است؛ البته ارادهٔ پروردگار تعلق گرفته که ما تا در دنیا هستیم، پشت پرده را نتوانیم ببینیم و مصلحت هم نبوده که پشت پرده را ببینیم. حال تعداد بسیار اندکی بودند که آنها را به پشت پرده راه داده بودند، اما خیلی تعدادشان کم بوده و همان تعداد کم نیز سکوت دائمی داشتند و مشاهداتشان را بیان نمیکردند. میدیدند، اما آنچه را که میدیدند، ابراز نمیکردند، چون مصلحت نبود؛ یعنی دنیا جای این مسائل نیست و اگر ببینند و بگویند، خیلی زندگی بههم میریزد و آرامش مردم زیرورو میشود.
این محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم با اشاره به اینکه علمآموزی، بهترین عبادت در شبهای قدر است، اظهار کرد: مرحوم علامهٔ جعفری(ره) خودش برای من نقل کرد و گفت: درسها در نجف اصلاً تعطیل نمیشد و فقط روز عاشورا تعطیل بود، حتی ماه رمضان هم تعطیل نمیکردند. در مسائل شب قدر هم در مفاتیح دیدهاید که شیخ صدوق(ره) میفرماید: بهترین عبادت در شب احیا بهدنبال علم رفتن است؛ اگر احیاکننده و برگزارکنندهٔ احیا در حد مرجعیت و از منبریهای تهران و احیادارندگان باشند، میتوانند مطالب تکاندهندهای را برای مردم بگویند. این علم و معرفت بهشدت باارزش و در پیشگاه خدا هم معلم و هم متعلم و دانشآموز آن بسیار مهم است.
به مهمان احترام بگذارید، اگرچه کافر باشد
استاد انصاریان با بیان اینکه در معارف دینی به ما دستور دادهاند که دستورْ دستور رسول خداست؛ خاطرنشان کرد: اگر شخص کافری دَر خانهتان را زد و گفت میخواهم ناهار یا شام پیش شما بیایم، در را نبندید و رد نکنید! «اکرم الضیف ولو کان کافرا»، اکرام کنید و به مهمان احترام بگذارید، اگرچه کافر باشد. اسلام همواره حرفی میزند که دل مردم نسبت به همدیگر دریایی از محبت و نرمی و آرامی باشد.
خیر کثیر، وعدهٔ الهی است
استاد انصاریان با بیان اینکه همهٔ این حرفها به این مربوط است که این گونه آدمها تسلیم تمام دستورات حکیمانهٔ الهی بودند و خدا هم به آنها خیر کثیر عنایت کرد، گفت: این وعدهٔ خداست: «و من یؤتی الحکمه فقد اوتی خیراً کثیرا»، اینکه قرآن است، اما این روایت در جلد اول یا دوم «اصول کافی» است. رسول خدا(ص) میفرمایند: «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت من قلبه علی لسانه ینابیع الحکمه»، هر انسانی چهل شبانهروز همهٔ وجودش را برای خدا خالص کند، یعنی هیچ گناهی را راه ندهد و هر کاری هم لله کند، این دو مسئله خلوص میشود. چهل شبانهروز گناه کبیره و صغیره راه ندهد و از عبادت حق و خدمت به خلق هم کم نگذارد؛ خدا نه یک چشمه، نه دو چشمه، بلکه چشمههای حکمت را از قلبش به زبانش جاری میکند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به کنار رفتن پردهها در قیامت اشاره و خاطرنشان کرد: در این دنیا خدا به همهٔ ما که متدین، خوب و گریهکن هستیم، چشم برزخی را نداده است، چرا که در این صورت حقیقت انسانهای اطراف خود را میدیدیم و راحت نبودیم و اصلاً نمیتوانستیم زندگی کنیم، ولی این چشم را حتماً در قیامت میدهد. در قرآن دارد: «فکشفنا عنک غطاءک»، من خودم پرده را کنار میزنم، «فَکشَفْنٰا عَنْک غِطٰاءَک فَبَصَرُک اَلْیوْمَ حَدِیدٌ» ﴿ق، 22﴾، چشمت در آنوقت بهشدت تیزبین میشود و غیر از منِ خدا هرچه پشت پردهٔ قیامت است، میبینی؛ حتی روی تختت در بهشت تکیه زدهای و دلت میخواهد هممحلهایهای زمان دنیایت و مردم شهر را ببینی، خیلی راحت از روی تختت میتوانی هفت طبقهٔ جهنم را تماشا کنی و آشناها را در آتش ببینی که چطور میسوزند. آنوقت نعمت بهشت برای تو خوشمزهتر میشود که خودت را از چه عذابی آزاد کردی و آنجا «آخر دعوانا الحمدلله رب العالمین» یا «آخر دعواهم الحمدلله رب العالمین». آنجاست که شکر حسابی بهجا میآوری و اهل جهنم را که میبینی، ناراحت هم نمیشوی و میفهمی حق آنهاست.
استاد انصاریان، احسان به والدین را حکیمانهترین طرح پروردگار دانست و افزود: رب تو مالکت است و مالکت تدبیرکنندهٔ امور زندگیات و طرح بده است. طرحی که مالکت میدهد، چون حکیم است، طرح هم حکیمانه است. «و بالوالدین احسانا»، اگر تسلیم این طرح حکیمانه شوی، «وَ مَنْ یؤْتَ اَلْحِکمَةَ فَقَدْ أُوتِی خَیراً کثِیراً» ﴿البقرة، 269﴾، در دریای خیر افتادهای، آنهم با یک احسان به پدر و مادر و عبادت خدا. حکمکننده و داور در این آیه «رب» است و حکمشونده هم فرزندان هستند؛ بر فرزندان چه حکمی کرده است؟ «بالوالدین احسانا».