عقیق:روز گذشته جمعی از جوانان و نوجوانان عازم اردوهای راهیان نور با رهبر انقلاب دیدار کردند. در این دیدار سیدرضا نریمانی از مداحان کشورمان شعری را قرائت کرد که مورد استقبال بسیاری از شاعران و جوانان قرار گرفته و بخشهایی از آن در فضا ی مجازی به اشتراک گذاشته شد. شاعر این شعر بسیار زیبا دو شاعر جوان شهرکردی هستند، «داوود رحیمی» و «محمدکاظمینیا» که یکی ساکن اصفهان است و دیگری در قم زندگی میکند. رحیمی درباره سرایش این شعر گفت: با تماس آقای سیدرضا نریمانی این شعر مشترکا با آقای کاظمی نیا سروده شد و پس از آن در اختیار برخی از شاعران برای چکش کاری و ویرایش قرار گرفت و در نهایت نسخه نهایی به آقای نریمانی ارائه شد. از داوود رحیمی پیش از این مجموعه «زخم ناتنی» منتشر شده بود. داود رحیمی متولد شهرکرد، کارشناس ارشد زبان فارسی و هفت سال است که وارد عرصه شعر شده و تمام فعالیتهای این شاعر در زمینه شعر کلاسیک اهل بیت و هیات، نوحه (هم مولودی و هم نوحه) است. از او پیش از این شعر «منم باید برم» توسط سیدرضا نریمانی در محضر رهبر انقلاب خوانده شده بود و رهبری فرموده بودند: "به شاعر این شعر سلام برسانید." در ادامه کلیپ منتشر شده از این دیدار به همراه متن کامل شعر میآید: دریافتدنیا به کام ماست که کام جهان تویی اینک زمان ماست،امام زمان تویی امید دست خالی مستضعفان تویی آوای عاشقانه ی پیر و جوان تویی نشکوا الیک،از دل بارانی ات عزیز! از این فراق و غیبت طولانی ات عزیز... 2) عمری اسیر ظلمت این دار فانی ام با بیم مرگ می گذرد زندگانی ام مانند باد میرود از کف جوانی ام بوی بهار می رسد و من خزانی ام صحرای جان بهانه ی باران گرفته است خیلی دلم برای شهیدان گرفته است 3) آن عاشقان که رد شده اند از حصار تن شوقی نداشتند به غیر از فدا شدن از پیله پر زدند به امید سوختن آتش بیار معرکه ی دلبرند و من دل را به پای یار نسوزانده ام هنوز در سیم خاردار گنه مانده ام هنوز 4) افسانه نیست قصه ی پروانه های ما جبهه گواه روشن این مدعای ما رفتند و مانده خاطره هاشان برای ما حالا شده است مقتلشان کربلای ما کارون و نهر خَیّن و بستان و شطّ و هور مائیم و فیض خادمی راهیان نور 5) این راهیان نور بهارش شهادت است یک معدن طلاست، عیارش شهادت است هر کس بسیجی است قرارش شهادت است شیعه تمام دار و ندارش شهادت است ما شیعه ایم پا به رکاب ولایتیم آری طلایه دار مسیر شهادتیم 6) فرزند جبهه مثل سلیمانی است هان "اُم الرَّصاص" مهد چه مردانی است، هان "بازی دراز" گرم رجز خوانی است، هان گوشم پر از هیاهوی "شرهانی" است، هان یادم نرفته قصه ی آن عشق ناب را "مرصاد" را، حماسه "سر پل ذهاب" را 7) اینجا هنوز مٲمن چشم انتظارهاست این خاک ها پر از اثر یادگارهاست سرشار از عطر سجده ی شب زنده دارهاست اینجا مزار خلوت زهرا تبارهاست خاک شلمچه مرهم اندوه سینه است اینجا بهشتِ فاطمه، اینجا مدینه است 8) شیعه سرش فدای سر حیدر است و بس سرمایه ی جوان حسینی سر است و بس نسل جوان مرید علی اکبر است و بس این مکتب جنون حججی پرور ست و بس در مکتب امام سر افراز عاشقان - "فهمیده" است راز جنون را "طحانیان" 9) صدام رفت، حیله و نیرنگ عوض نشد دشمن میان خلعت صد رنگ عوض نشد "آهنگران" نماد شد آهنگ عوض نشد خط از "حلبچه" رفت "حلب"، جنگ عوض نشد امروز خط کوفی عوض شد به خط عشق بوی "دوکوهه" می وزد از جانب دمشق 10) دشمن نبیند اینکه دمی خسته ایم ما همواره خواستیم و توانسته ایم ما زیرا به لطف فاطمه دل بسته ایم ما بیگانه با نظام؟ نه، وابسته ایم ما هرچند رنج و محنت دوران کشیده ایم یک چله طی شد و به تکامل رسیده ایم 11) طی شد مسیر ملت ایران به اتحاد باقی است بین ما و ولیّ حس اعتماد هرچند شاکی و گله مندیم از فساد خالی نمانده سنگر این نهضت از جهاد هر تیشه ای به ریشه ی این مملکت زده _ کم کاری و خیانت و اشرافیت زده 12) ما دست از آرمان مقدس نمی کشیم در هیچ پرچمی دو مثلث نمی کشیم تحریم هم کنند که پا پس نمی کشیم جز عشق منت کس و ناکس نمی کشیم ما را کسی شناخت که با عشق آشناست تاریخ ما ادامه ی تاریخ کربلاست 13) فتح الفتوح قله ی دوران به دست ماست پیروزی نهائی ایمان به دست ماست امروز آرمان شهیدان به دست ماست چشم امید ظلم ستیزان به دست ماست دیدید اربعین به کجا میرویم؟ قدس! از راه سرخ کرب و بلا میرویم قدس 14) آقا بیا از این دل مجنون عبور کن این قلب بی رمق شده را کوه طور کن ما را برای غربت غیبت صبور کن آوینی "روایت فتح" ظهور کن ای داغ دار غزه و بحرین و ضاحیه برگرد زخم خورده ی هر بند "ناحیه" 15) برگرد روضه در ته گودال مانده است مردی غریب، زخمی و بی حال مانده است فصل اسارت و غم و جنجال مانده است تازه هنوز قصه ی خلخال مانده است یابن الشبیب گریه فقط وقف کربلاست این انقلاب زنده ازین اشک و روضه هاست