عقیق:امیرالمومنین(ع) با خوارج در منتهی درجه آزادی رفتار کرد. او خلیفه
است و آنها رعیتش، هرگونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان
نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیتالمال قطع نکرد. به آنها
نیز همچون سایر افراد مینگریست. این متن در تاریخ زندگی علی(ع) عجیب
نیست... شاید این مقدار آزادی در دنیا بیسابقه باشد که حکومتی تا این حد
با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد. میآمدند در مسجد
و در سخنرانی علی(ع) پارازیت ایجاد میکردند. روزی امیرالمومنین(ع) بر
منبر بود. مردی آمد و سوالی کرد و علی(ع) بالبدایه جواب گفت. یکی از
خارجیها از بین مردم فریاد زد قاتلهالله ما افقه. دیگران خواستند متعرضش
شوند اما علی(ع) فرمود رهایش کنید او به من تنها فحش داد.
خوارج
به مسجد میآمدند اما در نماز جماعت به علی(ع) اقتدا نمیکردند و احیانا
او را میآزردند. روزی در هنگام نماز یکی از خوارج بلند شد و آیهای را به
کنایه به علی(ع) خواند. این آیه خطاب به پیغمبر بود که وَلَقَدْ أُوحِيَ
إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ
عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ که یعنی تو و همچنین پیامبران
قبل از تو اگر مشرک شوید اعمالتان از بین میرود... این خارجی میخواست به
علی(ع) گوشه بزند که از سوابق تو خبر داریم و تو چون مشرک شدی اعمالت از
بین میرود. علی(ع) در مقابل چه کرد؟ به احترام قرآن سکوت کرد. باز او
دوباره و چند باره این آیه را خواند و علی(ع) سکوت کرد. بعد از چند مرتبه
که دیگر او میخواست وضع نماز را برهم بزند علی این آیه را خواند:
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ
لَا يُوقِنُونَ پس صبر كن كه وعده خدا حق است و دیگر اعتنا نکرد و نماز را
ادامه داد.
این وضع بود تا خوارج دست به طغیان
زدند، امنیت را سلب کردند... این جا دیگر جای آزاد گذاشتن نبود. مسئله
اظهار عقیده نیست. بلکه اخلال به امنیت اجتماعی و قیام مسلحانه علیه حکومت
شرعی است. لذا علی آنان را تعقیب کرد و در کنار نهروان با آنان رودررو شد.
پی نوشت: جاذبه و دافعه علی(ع)| استاد شهید مرتضی مطهری| ص147-149