21 ارديبهشت 1401 10 شوال 1443 - 04 : 02
کد خبر : ۹۴۳۴۷
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۱
محسن اسماعیلی:
عضو حقوقدان شورای نگهبان، خودخواهی و برتری‌طلبی یا همان «بغی» را عامل اصلی اختلاف دانست و گفت: اختلاف منشأ تمام بدبختی‌ها و فتنه‌ها است.
عقیق: محسن اسماعیلی در یکصد و چهاردهمین جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، با تاکید بر اتحاد و الفت میان مومنان و مقابله با تفرقه و عداوت در جامعه دینی، افزود: در چنین جامعه‌ای هیچ کس شعار خودخواهی و تفرقه‌انگیزی نمی‌دهد چراکه اگر چنین کند، بی‌تردید کسی همراه او نشده و خود به خود در میان مردم منزوی و مطرود می‌شود

عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه «هیچ‌گاه باغی با شعار بغی وارد میدان نمی‌شود»، تصریح کرد: چنین فردی اول برای کار خود بهانه‌ای دینی پیدا می‌کند و سپس با شعار دین علیه دین قیام می‌کند؛ همانگونه که با شعار حفظ نظام اسلامی، علیه امام علی(ع) کودتا کردند و برای کار خود بهانه‌های ظاهراً دلسوزانه دینی آوردند.

وی در ادامه به تشریح بهانه‌های ایستادن در برابر امام علی (ع) پرداخت و گفت: به گفته ابن ابی الحدید، گروهی سنّ پایین حضرت را بهانه کردند و گفتند: «زشت است که جوانان را بر پیران و بزرگان مقدم بداریم!» گروهی دیگر گفتند: «خوب نیست که نبوت و خلافت در یک خانه جمع شود». برخی هم از قاطعیت و انعطاف‌ناپذیری امام انتقاد کردند و خلافت چنین کسی را به مصلحت اسلام و مسلمانان ندانستند؛ چنانکه عده‌ای هم بهانه آوردند که سوابق جنگی امام و کشته‌هایی که بر مشرکان تحمیل کرده است، مانع مقبولیت عمومی وی و موجب تضعیف حکومت خواهد شد.

اسماعیلی افزود: خوارج نیز ابتدا آیه قرآن را تحریف کردند و سپس به استناد آن تفسیرِ به رأی، به جنگ امیرمومنان آمدند. برای همین بود که وقتی امام(ع) این شعار را شنید، فرمود: «کَلِمَةُ حَقٍّیُر َادُبِهَا بَاطِلٌ».

وی با تکیه بر آموزه‌های نهج‌البلاغه، علت رو آوردن خودخواهان و تفرقه‌افکنان به بدعت را در دو مورد تشریح کرد؛ یکی آنکه خودخواهان و تفرقه‌افکنان، مردم عوام و ناآگاه را فریب می‌دهند و قربانی خودخواهی‌های خویش می‌کنند. دیگر آنکه اگر هنوز هم وجدانی برای آنان باقی مانده باشد، به این شیوه خود را فریب می‌دهند و از سرزنش وجدان رهایی می‌بخشند.

این استاد دانشگاه تهران افزود: حضرت امیر صلوات الله علیه به این نکته ظریف چنین اشاره فرموده‌اند: «إنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ»؛ (همواره آغاز پیدایش فتنه‏ها، پیروی از هوس‌های آلوده و احکام و قوانین مجعول‏ و اختراعی است). بعد هم آثار آن را چنین تبیین فرمود: این احکام بدعت‌آمیز اما به ظاهر دینی، با کتاب خدا مخالفت دارد، ولی جمعی بر خلاف آیین حق به‏ حمایت از آن برمی‏خیزند که شاید ندانند در چه دامی گرفتار آمده‌اند؛ اگر باطل از حق کاملا جدا می‏گردید بر آنان که پی‌جوی حقیقت هستند پوشیده نمی‏ماند، و چنانچه حق از باطل خالص می‏شد، زبان معاندان از آن کوتاه می‏شد ولی قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می‏گیرند و به هم می‏آمیزند. اینجا است که شیطان بر دوستان خود چیره می‏شود و تنها آنان که مورد رحمت ‏خدا بوده‏اند نجات پیدا می‌کنند.

عامل پیدایش و حفظ وحدت

عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه در تشریح راه ایجاد وحدت نیز اظهار داشت: چون عامل اختلاف، بغی و خودخواهی است؛ عامل وحدت هم انقیاد و خداخواهی خواهد بود. اگر می‌خواهیم وحدت و الفت در جامعه ایجاد شود یا برای حفظ وحدت و الفت موجود، اولاً باید از خودخواهی دست برداریم و به اهداف خدایی توجه کنیم. دوم هم این که باید به جای سرکشی، تسلیم حکم خدا و وظیفه شرعی خویش باشیم. کنار گذاشتن هوای نفس و گردن نهادن به احکام الهی همان چیزی است که در یک کلام، « تقوی» نامیده می‌شود.

اسماعیلی افزود: به همین جهت است که مولای متقیان بعد از آنکه تلاش خود را بی‌نتیجه، و ادامه اعتراض و اقدام عملی را موجب تفرقه امت و آسیب دیدن هدف اصلی می‌بیند، سکوت می‌کند؛ هر چند حق خود را در حال تاراج ببیند و چنین جفایی به خدا و رسول برای او همچون نگهداشتن استخوان در گلو و خار در چشم سخت باشد.

وی به آنچه که ابن ابی الحدید از امیرالمومنین(ع) تحت عنوان «به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان‏طور دیگر بود» نقل کرده است، اشاره کرد و افزود: همچنین نقل می‏کند که فرمود: «دیدم صبر از تفرق کلمه مسلمین و ریختن خون‌شان بهتر است؛ مردم تازه مسلمان‏اند و دین مانند مشکی که تکان داده می‏شود کوچکترین سستی آن را تباه می‏کند و کوچکترین فردی آن را وارونه می‏نماید».

این استاد دانشگاه افزود: همچنین در نهج‌البلاغه است که امام به آنان که با عثمان بیعت کردند، فرمود: «شما خوب می‌دانید که من از هر کس، برای خلافت شایسته‌ترم، ولی به خدا سوگند! تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد و تنها به من ستم شود، سکوت می‌کنم. تا از این طریق پاداش و فضل الهی را به دست آورم و در برابر زر و زیورهایی که شما به خاطر آن با یکدیگر رقابت دارید، بی‌رغبتی کرده باشم».

اسماعیلی، این مشی امیرالمومنین را مصداقی از «فراموش کردن خود و به یاد داشتن خدا» و تجلی «کنار نهادن خود و دنبال کردن هدف» برشمرد و خاطرنشان کرد: البته این مشی بسیار سخت است و تنها از مردان خدا برمی‌آید. شک نکنید که این سکوت بسیار دشوارتر و باارزش‌تر از شمشیر کشیدن‌های آن حضرت است. جنگ با امثال عمروبن عبدِوَد را شاید از کس دیگری هم بتوان انتظار داشت. اما تحمل چنین مظلومیت و سکوتی را نه!

وی در پایان این جلسه شرح و تفسیر نهج‌البلاغه گفت: روزی حضرت فاطمه(س)، امیرالمومنین را دعوت به قیام ‏کرد. در همین حال فریاد مؤذن بلند شد که: «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». علی(ع) به زهرا(س) فرمود: «آیا دوست داری این فریاد خاموش شود؟» فرمود: «نه». فرمود: «سخن من جز این نیست»؛ یعنی تحمل و سکوت من نیز برای برپا ماندن همین نام و همین مرام است.

منبع:مهر
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: