رئیس فرهنگستان علوم اسلامی:
آیتالله میرباقری گفت: انسانها را موجودهای دربسته جدا جدا از هم و جزیرهای نبینید، زیرا واقعاً به هم مرتبط هستند، یعنی ایمان و استحکام امام در خط مقدم حضور واقعی داشت نه حضور قراردادی. اگر ایشان تهدید میکرد همه تهدید میکردند.
عقیق:هفتمین جلسه از دوره آموزشی «رویکردشناسی فقه حکومتی» با حضور آیتالله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی به همت مدرسه درسگفتار آفاق برگزار شد، وی با اشاره به مبحث «فقه سرپرستی» گفت: وجود مقدس نبی اکرم(ص) حقیقتاً جامعه مؤمنان را طول تاریخ سرپرستی کردند، سرپرستی آنها معطوف به جامعه زمان خودشان نبوده است. دین، جریان سرپرستی نسبت به ارادههای عباد، در مقیاس تاریخ، جامعه و فرد است.
*فقه سرپرستی اعم از سرپرستی فرد، جامعه و تاریخ است
آیتالله میرباقری با تأکید بر اینکه فقه سرپرستی اعم از سرپرستی فرد، جامعه و تاریخ است، بیان داشت: امام خمینی(ره) مسائل مستحدثه دوران را صرفاً نه محصولات دنیای مدرن میداند و نه ساختارهایی که دنیای مدرن و نظاماتی که دنیای مدرن ایجاد کرده است. مسأله مستحدثه ما این است که یک مدیریت مادی شکل گرفته که به تعبیر خودشان دنبال توسعه پایدار، آن هم در مقیاس جهانی است. این جریان ولایت و سرپرستی باطل است.
وی با بیان اینکه فقه سرپرستی فقه نظام نیست، ادامه داد: بخشی هم ممکن است در فقه نظامات باشد. «فقه نظام» فقهی است که توصیفها را عهدهدار نیست و آنها را به عهده علم میگذارد. فقه حکومتی، فقه معطوف به برنامهریزی است. «فقه حکومتی» فقهی است که هم مدل مطلوب میدهد، هم وضعیت را شناسایی میکند، هم برای حرکت برنامه میدهد.
*«فقه» علم بیان احکام است
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با تأکید بر اینکه هماهنگ شدن نسخه فقه و نسخه کارشناسی علمی ضروری است، خاطرنشان کرد: هماهنگی از طریق هماهنگی روشها است، هماهنگی روشها هم به یک بنیان هماهنگکننده احتیاج دارد. دستگاه شاملی میخواهد که بتواند همه تحقیقات را منسجم کند که ما از آن به «فلسفه شدن» تعبیر میکنیم. فلسفه نظام تحقیقات، هماهنگی عقلانیت است. البته این هم کافی نیست، این نرمافزار است، احتیاج به سازمان هم دارد و شما باید مدیریت تحقیقات کنید.
وی با بیان اینکه «فقه» علم بیان احکام است، افزود: حکمشناسی مربوط به علمی است که فرادست فقه است. باید بحث از شارع و شأن شارع بکنیم، مکلف کیست و شأن مکلف چیست؟ و همچنین موضوعشناسی که چه اموری به عنوان موضوع در احکام قرار میگیرند و این موضوعات چگونه باید شناخته بشوند. این بحثهایی است که در «حکمشناسی» میشود.
*معیار حجیت فهم در علم اصول
آیتالله میرباقری درباره معیار حجیت فهم در علم اصول ابراز داشت: آیا حجیت فهم، حجیت فقهی است یا نیازی به حجیت فقهی ندارد. این از مهمترین مبانی علم اصول است که فهم و معرفت چگونه به حجیت میرسد. آیا حجیت معرفت به اکتشاف به واقع برمیگردد؟ معرفتی که مطابق با واقع باشد حجت است و طریق اکتشاف هم مثلاً در علوم تجربی برهان است؟ حجیت فهم به کجا برمیگردد؟ از جمله حجیت فهم از منابع دینی، آیا حجیت فهم در عرصههای مختلف منطقهای مختلفی دارد یا خیر؟ آیا علومی که با آنها موضوعشناسی میکنید و بعد حکم شرعی را بر آن مترتب میکنید، آن علوم هم باید مستند به دین بشوند، باید به حجیت برسند یا اینکه آن علوم به حجیت استنادی نیاز ندارند و حجیت آنها به منطق خودشان برمیگردد؟
وی ادامه داد: آیا دین یک دامنه حداقلی دارد که آمده تا روابط باطنی ما را با حضرت حق سامان بدهد؟ و عرصه حیات طبیعی ما موضوع اصلی تصرفات دین نیست؟ یا اینکه دین یک حقیقت حداکثری است که همه عرصههای حیات ما را تحت پوشش قرار میدهد و جریان سرپرستی تمامی عرصههای حیات اعم از حیات ظاهری و باطنی، حیات فردی و جمعی و امثال اینها است و زندگی خصوصی و عمومی ما را تحت هدایت خودش قرار میدهد؟ این حتماً بر دامنه تفقه دینی اثر میگذارد.
*ارادههای انسانها به همدیگر مرتبط میشود
رئیس فرهنگستان علوم اسلامی با اشاره به موضوع اصالت و ماهیت جامعه در خطابات شرعی گفت: واقعاً ما یک اختیارات اجتماعی غیر از اختیارات آحاد داریم که باید ارتقا پیدا کند، کمال پیدا بکند و لذا دین برای تکامل آن نازل شده؟ این موضوع ثواب و عقاب دارد، هدایت و ضلال دارد؟ یا نه اینجوری نیست همه احکام بازگشت به آحاد میکند، چیزی جز ارادههای فردی و رشد ارادههای فردی موضوع نظر شارع نیست؟ نظریاتی در این زمینه وجود دارد، نظریاتی که قائل به اصالت جامعه یا فرد یا اصالت هر دو هستند، اینها را باید مورد بحث و بررسی قرار بدهیم و تحلیل کنیم جامعه چیست و جامعه هدفش جامعه باشد یا نباشد. آیا واقعاً جامعه یک امر اعتباری است که مثلاً از مطالب مرحوم علامه طباطبایی همین مطلب برداشت میشود؟
وی با اشاره به نظریه آیتالله سیدمنیرالدین حسینی شیرازی درباره موضوع اصالت فرد و جامعه افزود: جامعه از آنجایی درست میشود که ارادههای ما به همدیگر مرتبط میشود. یعنی ما یک افعال اختیاری داریم، از طریق افعال اختیاری که به تعبیر دستگاه فلسفی استاد حسینی یک فاعل تبعی است، فعل خودش یک موجودی است، آدم یک فاعل است، فاعلیت میکند، فعل شما هم یک ذاتی است یک ماهیت نیست. فعل شما یک فاعل کارکردی دارد، ما از طریق افعالمان با همدیگر مرتبط میشویم، افعال ما را به همدیگر ارتباط میدهد. افعال اختیاری، که این افعال اختیاری سطوحی هم دارد. افعال روحی هست، افعال ذهنی هست، رفتارهای خارجی ما هست. بنابراین ما وحدت روحی، ذهنی و رفتاری با هم برقرار میکنیم که خود این هم دارای سطوح فراوانی است. این وحدتی که ارادههای انسانی با همدیگر برقرار میکنند از طریق افعال مختلف و متنوعشان جامعهساز است و واقعاً یک وحدت حقیقی پیدا میشود که این وحدت حقیقی یک صورت نوعیه جدید نیست، اصلاً آن دیدگاه اصالت ماهیتی را کنار بگذارید.
آیتالله میرباقری با اشاره به نقش اراده فرمانده در هدایت و قوام جامعه تصریح کرد: فرمان فرمانده در اراده مردم جاری میشود، استحکام آنها در اینها استحکام ایجاد میکند، سستی آن اینها را سست میکند. عقب نشینی میشود اینها عقب نشینی میکنند. مثلاً استحکام امام(ره) در دوران جنگ موجب شده بود تا سربازان در خط مقدم مستحکم میایستادند، اراده قاطعیت ایشان حضور داشت آنجا، نه اینکه قراردادی بوده یا اعتباری بوده، بلکه واقعاً اراده ایشان نافذ بود.
وی ادامه داد: شما انسانها را موجودهای دربسته جدا جدا از هم و جزیرهای نبینید، زیرا واقعاً به هم مرتبط هستند، یعنی ایمان امام، استحکام امام در خط مقدم حضور واقعی داشت نه حضور قراردادی. اگر ایشان تهدید میکرد همه تهدید میکردند؛ اگر سست میشد همه سست میشدند، اگر فرمانده لشکر در شب حمله سست میشد همه لشکر سست میشدند، استحکام لشکر به استحکام او بستگی داشت. پس اراده او محور هماهنگی ارادهها میشود.
منبع:فارس