آیت الله العظمی مکارم تبیین کردند:
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به تبیین مفهوم امامت پرداختند و تاکید کردند: شهادت مظلومانۀ حضرت فاطمه زهرا(س) به خوبى نشان مى دهد كه توطئه بزرگى براى كنار زدن اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) از متن حكومت و خلافت اسلامى و ناديده گرفتن مقام ولايت و امامت در جريان بود، توطئه اى حساب شده و در تمام ابعاد.
عقیق:حضرت آیت الله مکارم شیرازی در یادداشتی به تبیین مفهوم امامت، اهمیت و جایگاه امامت، اهمیت و جایگاه امامت در قرآن، نقش حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تبیین خطوط کلی عقاید شیعه، امامت و جانشینی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و موضوعاتی از این قبیل پرداخته است و تاکید کرده اند: در مورد پيشوايان معصوم و ائمّه هدى عليهم السلام، اعتقاد ما بر اين است كه آنها از سوى خداوند، و به وسيله پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله منصوب و برگزيده شده اند. آيه«يا ايُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما انْزِلَ الَيْكَ ...[1]؛ ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است» كه در مورد داستان غدير نازل شده و در و روايات متعددى كه از طرق تمام فرق اسلامى در موارد و مواضع مختلف درباره نصب على عليه السلام به خلافت و جانشينى آن حضرت نازل شده و نيز رواياتى كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره پيشوايان و خلفاى دوازده گانه او، و رواياتى كه از ائمّه معصومين عليهم السلام (هر امامى درباره امام بعد) وارد شده همه گواه اين مدعااست .[2]
قول و فعل معصومين عليهم السلام براى ما حجّت است يعنى هم قول و گفتار آن ها معارف دينى را براى ما روشن مى سازد، و نیز عمل و حتی سكوت آنها در موارد مختلف آموزنده و همچون درياى بى كران از معارف و احكام و اخلاق است. [3][4]لذا معصومين (عليهم السلام)، الگوها و اسوه هاى مردم هستند[5]
زیرا علوم ائمه اهل بيت عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله است ، و با توجّه به دستورى كه پيامبر صلى الله عليه و آله طبق روايات متواتره درباره قرآن و اهل بيت عليهم السلام به ما داده است كه دست از دامان اين دو برنداريم تا هدايت شويم و نيز با توجّه به اين كه ما، امامان اهل بيت عليهم السلام را معصوم مى دانيم همه سخنان آنها و اعمالشان براى ما حجّت و سند است، و همچنين تقريرشان (يعنى در حضور آنها كارى انجام شود و آنها نهى نكنند)، بنابراين يكى از منابع فقهى ما بعد از قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله، قول و فعل و تقرير امامان اهل بيت عليهم السلام است.[6]
با این تفاسیر قول، فعل و تقريرات حضرت زهرا (س) بهعنوان شخصيت بانوي نمونه اسلام، ملاك عمل و نظر محسوب شده و حجيت ديني دارد.[7]
لذا وقتی می بینیم سخنان آن حضرت ، فقط بر محور ولایت و امامت دور مى زند، با آن كه بانوى اسلام مظالم زيادى بر او رفته بود و مناسب بود دادخواهى كند، ولى نه دادخواهى كرد و نه لب به شكايت [8]گشود، بلکه هر چه گفت از ولایت و امامت على (عليه السلام) و از مصالح مسلمين بود، ضرورت واکاوی این اصل راهبردی در دیدگاه حضرت فاطمه زهرا(س) بیش از پیش احساس می شود.[9]
مفهوم امامت
امامت از نظر پيروان مكتب اهلبيت عليهم السلام از اصول دين و ريشه هاى اعقتادى است.[10]در این بین «امام» به معنى پيشوا و رهبر مسلمانان است، و در اصول عقايد شيعه «امام معصوم» به كسى گفته مى شود كه در همه چيز جانشين پيامبر است، با اين تفاوت كه پيامبر مؤسّس مكتب مى باشد، و امام حافظ و پاسدار مكتب است، بر پيامبر صلى الله عليه و آله وحى نازل مى گردد ولى بر امام نه، او تعليماتش را از پيامبر صلى الله عليه و آله مى گيرد، و داراى علم فوق العاده اى است.[11]
به عبارت دیگر امام كسى است كه قوانين دين و احكام الهى را اجرا كند. بنابراين نبوّت بيان قانون، رسالت ابلاغ قانون، و امامت اجراى آن است.امام براى اجراى احكام الهى تشكيل حكومت مى دهد تا حدود شرعى را اجرا كند، حقّ مظلومان را بگيرد، نظم را در جامعه حاكم كند، امنيّت را فراهم آورد، و همه امور مربوط به دين را به سامان برساند.[12]
لذا امام كسى است كه سخنان و اعمال و سيره او سرمشق زندگى مردم است. حضرت ابراهيم عليه السلام به اين معنا از ابتداى رسالت امام محسوب مى شود، و گفتار و كردارش سرمشق و اسوه مردم بود.[13] از این جهت امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء(علیهم السلام)بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى باشد در امام نيز هست .[14]
با این تفاسیر امامت عبارت است از تحقّق بخشيدن برنامه هاى دينى اعمّ از حكومت به معناى وسيع كلمه و اجراى حدود و احكام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنين تربيت و پرورش نفوس در ظاهر و باطن.[15]لذا امام معصوم تنها به معنى رهبر حكومت اسلامى نيست، بلكه رهبرىِ معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى، و خلاصه رهبرى همه جانبه جامعه اسلامى را بر عهده دارد، او پاسدارى[16] عقايد و احكام اسلامى را بدون هيچ گونه اشتباه و انحراف بر عهده دارد و او بنده برگزيده خدا است.[17]
مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله تعيين مى شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر صلى الله عليه و آله را (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست.به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى.[18]
البته در هر عصر و زمان بايد يك نماينده الهى، پيامبر يا امام معصومى در روى زمين باشد. تا آيين حق را پاسدارى كند، و حق طلبان را رهبرى نمايد، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمايندگانى از سوى او عهده دار تبليغ احكام و تشكيل حكومت مى گردند.[19]
اهمیت و جایگاه امامت
مسأله ولايت و رهبرى بطور كلى، و امامت به معنى جانشينى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بطور خاص، از مهم ترين مباحث عقيدتى و تفسيرى و روايى در تاريخ اسلام است [20]، مسأله اى كه از نظر دينى سرنوشت ساز است و به هيچ وجه جنبه شخصى ندارد و بر خلافت آنچه برخى ناآگاهان مى انديشند تنها يك بحث تاريخى مربوط به گذشته نيست، بلكه آثار زيادى براى امروز و فردا و فرداها دارد و مى تواند در بسيارى از مسائل مربوط به اصول و فروع اسلام اثر بگذارد و درست به همين دليل على (علیه السلام) در دوران خلافت ظاهريش به طور مكرّر متذكّر اين مسأله شده است.[21]
به هر حال اگر حكومت عادلى بر كار نباشد و امامت به معناى صحيح پياده نشود، نظم امت به هم مى ريزد، ظالمان بر مظلومان چيره مى شوند و فاسدان و مفسدان پست هاى حساس را در اختيار مى گيرند و بيت المال مسلمانان به غارت مى رود و ناامنى همه جا را فرا مى گيرد كه تاريخ معاصر و گذشته، نمونه هاى فراوانى از آن را به ما ارائه داده است.[22]
هم چنین مى دانيم دايره مأموريت امامت امامان عليهم السلام بسيار گسترده است، چه از نظر زمان و چه از نظر مكان، اين مأموريت «جهانى» و «جاودانى» است، يعنى هم تمام روى زمين را شامل مى شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قيامت در بر مى گيرد.[23] لذا اسلام بدون امامت و رهبرى يك دين جهانى فراگير و خاتم نخواهد شد، دين خاتم بايد همواره پاسخگوى نيازهاى مردم در تمام زمانها باشد و اين، بدون وجود امامى معصوم در هر زمان امكان پذير نيست.[24]
از این جهت مسأله امامت تنها مسأله ديروز ما نيست، مسأله امروز جهان اسلام و مسأله رهبرى امت است كه عامل بقاء و استمرار نبوت، و مسأله سرنوشت اسلام است.[25]،[26]
مسأله امامت و رهبرى تنها يك مسأله دينى و تشريعى نيست، بلكه مجموعه جهان آفرينش و تكوين را نيز زير بال و پر خود گرفته و خداوند بزرگ، امام كل جهان هستى و مجموعه هاى مختلف آن است، و همه آن را رهبرى و هدايت و تدبير مى كند.[27]
اهمیت و جایگاه امامت در قرآن
قرآن مجيد نيز اهميت خاصى براى امامت قائل است و آن را آخرين مرحله سير تكاملى انسان شمرده كه تنها پيامبران اولو العزم به آن رسيده اند، چنانكه در کلام آسمانی مى خوانيم: «وَ اذا ابْتَلى ابْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قال انّى جاعِلُكَ لِلنّاسِ اماماً قالَ وَ مَنْ ذُرَّيَّتى قالَ لايَنالُ عَهْدِى الظّالِمينَ؛به خاطر آوريد هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود؛ و او به خوبى از عهده اين آزمايش ها بر آمد خداوند به او فرمود: من تو را امام و «پيشواى مردم قرار دادم.»[28]،[29]
اما به راستی اين چه مقامى است كه حضرت ابراهيم(علیه السلام) بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت، و آن همه مبارزات در اواخر عمر به آن نائل گرديد؟!حتماً مقامى والاتر و بالاتر از همه آن ها بود كه ابراهيم عليه السلام بعد از آن همه امتحان، شايستگى دريافت آن را از سوى خداوند پيدا كرد.[30]
لذا از قرآن مجيد به خوبى استفاده مى شود كه «مقام امامت » برترين مقامى است كه يك انسان ممكن است به آن برسد، حتّى برتر از مقام «نبوت»و«رسالت»است [31]
به اين ترتيب ابراهيم بعد از پيمودن مرحله نبوت و رسالت و پيروزى در آزمون هاى مختلف به اين مقام ارجمند، مقام پيشوايى ظاهرى و باطنى مادى و معنوى مردم ارتقاء يافت.پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز علاوه بر مقام نبوت و رسالت داراى مقام امامت و رهبرى خلق بود، گروهى از پيامبران ديگر نيز داراى چنين مقامى بودند.[32]
نقش حضرت زهرا(س) در تبیین خطوط کلی عقاید شیعه
گفتنی است حضرت فاطمه(س) علیرغم عمر كوتاه و پر درد و رنجش ، معارف عمیق و والایی را در آن برهه از زمان مطرح کرد [33]؛ تحليل های فشرده و عميق پيرامون مسأله توحيد و صفات پروردگار و اسماى حسنى و هدف آفرينش ؛تأکید بر مقام والاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و مسؤوليت ها و ويژگى ها و اهداف آن حضرت و نیز تبیین اهميّت قرآن مجيد و عمق تعليمات اسلام، فلسفه و اسرار احكام[34] تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.[35]
به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه فدك (نخستين خطبه بانوى اسلام) تمام سخن از توحيد و مبدأ، و معاد، و فلسفه احكام، و حوادث دوران بعثت پيامبر (صلى الله عليه وآله) و بركات وجود او، و مسأله غضب خلافت داشت.[36] هم چنین در خطبه دوّم (خطبه زنان مهاجر و انصار) سخنان او فقط بر محور ولایت و امامت استوار بود.[37]
هم چنین شاهدیم از جمله مباحث عقیدتی که آن حضرت به آن اهتمام می ورزید وجوب معرفة الله بود که علماى علم كلام و عقايد تحت عنوان «وجوب شكر منعم» در مسأله خداشناسى روى آن تكيه مى كنند.[38]
بر این اساس تحليل هاى عميق بانوى اسلام (عليها السلام) در برهه های مختلف تاریخی به ویژه در آخرين روزهاي حيات فاطمه (س) بيانگر بينش دقيق او در پيچيده ترين مسائل اعتقادی است.[39]تفسيرهایى بی بدیل كه از سوی دختر گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله) براى مسائل مهم عقيدتى و سياسى و اجتماعى مطرح شده و از این رهگذر خطوط کلی عقاید شیعه نیز تبیین می شد .[40]
امامت و جانشینی پیامبر(ص)
در اصول عقايد شيعه «امام معصوم» به كسى گفته مى شود كه در همه چيز جانشين پيامبر است، [41] زیرا شيعه معتقد است كه خليفه و جانشين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله بايد از سوى خداوند تعيين و نصب شود[42]، پس تعيين خليفه طبق نظر شيعه انتصابى است.[43]
از این رو بايد از تمام سنّت هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با اطّلاع باشد؛ امام بايد حلّال مشكلات مردم باشد و روشن است كه لازمه اين كار، علم و آگاهى در سطح بالايى است.[44]
از سوى ديگر مى دانيم كه امام و خليفه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بايد آگاه ترين، شجاع ترين، فداكارترين، و ايثارگرترين فرد مسلمانان باشد. و از آنجا که مسأله امامت و خلافت انتصابى است، لذا خداوند خليفه پيامبر(ص) را همچون خود پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نصب می کند.[45]
امّ سلمه مى گويد: هنگامى كه بعد از وفات پيامبر (صلى الله عليه وآله) به ديدن بانوى اسلام فاطمه (عليها السلام) رفتم و جوياى حال او شدم، در پاسخ اين جمله هاى پر معنا را بيان كرد:[46] از حالم چه مى پرسى اى امّ سلمه،من در ميان اندوه و رنج بسيار بسر مى برم،از يكسو پدرم پيامبر (صلى الله عليه وآله) را از دست داده ام، و از سوى ديگر با چشم خود مى بينم كه به جانشينش على بن ابى طالب ستم شده است.[47]
اینگونه است که دختر پيامبر (صلى الله عليه وآله) در خطبۀ فدکیه ، خدمات بزرگ حضرت على (عليه السلام) را يادآور مى شود، كه چگونه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در حوادث خطرناك، او را به مقابله مى فرستاد، و او با ايثارگرى فوق العاده و جانبازى و فداكارى تمام، به مقابله بر مى خاست، در كام فتنه ها فرو مى رفت و آن را خاموش مى كرد و پيروزمند باز مى گشت، سرهاى سركشان را با شمشير خود فرو مى افكند و دماغ طاغوت ها را به خاك مى ماليد، و همه جا يار و ياور پيامبر (صلى الله عليه وآله) و حامى و پشتيبان او بود.[48]
فاطمه (عليها السلام) اين بانوى شجاع در ترسیم این مسأله می فرماید:چه كسى بهتر از پسرعمويم على (عليه السلام) كه در آغوش وحى پرورش يافته، و از كاتبان وحى بوده، و قرآن و تفسير قرآن را از دو لب پيامبر (صلى الله عليه وآله) شنيده [49]به اين كار سزاوارتر است؟اصلا قرآن در خانه ما نازل شده و «اهل البيت ادرى بما فى البيت؛[50] صاحبان خانه بهتر ميدانند كه در زواياي خانهشان چيست»[51]
آن حضرت به این مهم اشاره کرد که اگر معيار خلافت، قدرت روحى و جسمى، خلوص نيّت و زهد و پارسايى و عصمت، دلسوزى و مهربانى براى امت است، چه كسى بهتر از اميرالمؤمنين (عليه السلام) واجد اين شرايط بود؟ و اگر پيامبر (صلى الله عليه وآله) على (عليه السلام) را به جانشينى خود نصب كرد و بارها و بارها اين معنا را در قالب عبارت هاى مختلف ريخت و بيان فرمود، و او را از همه لايق تر براى اين مقام شمرد، به همين دليل بود، نه او، كه خداى او نيز او را از همه لايق تر شمرد.[52]
شخصیت همیشه پیشگام تاریخ اسلام
على عليه السلام پيشگام همه پيشگامان و سابق بر همه سابقين است[53]؛ ابن عبّاس، راوى و مفسّر معروف، كه مورد قبول شيعه و سنّى است، مى گويد:سابِقُ هذِهِ الْامَّةِ عَلِىُّ بْنُ ابي طالِبٍ [54]؛پيشگام پيشگامان مسلمان ها، علىّ بن أبي طالب است.[55]
وى در روايت ديگرى چنين مى گويد:يُوشَعُ بْنُ نُونْ سَبَقَ الى مُوسى ، وَ مُؤْمِنُ آلِ ياسين سَبَقَ الى عيسى ، وَ عَلِىُّ بْنُ ابي طالِبٍ سَبَقَ الى مُحَمَّدٍ[56]؛ پيشگام پيشگامان در امّت حضرت موسى عليه السلام يوشع بن نون، و در امّت حضرت عيسى، حبيب نجّار، و در امّت محمّد، علىّ بن أبي طالب است.[57]
هم چنین پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هنگامى كه مى خواست صيغه مبارك ترين عقد ازدواج را اجرا كند، و فاطمه زهرا عليها السلام را به عقد على عليه السلام درآورد، خطاب به دخترش فرمود:«زَوَّجْتُكِ باوَّلِ مَنْ آمَنَ بى وَ عَرَفَنى وَ ساعَدَنى [58]؛فاطمه جان! شوهرى براى تو انتخاب كردم كه نخستين ايمان آورنده به من بود و نخستين كسى بود كه مرا شناخت و به يارى ام شتافت.[59]
آرى، طبق اين روايات، و ديگر روايات؛ على عليه السلام پيشگام پيشگامان مسلمانان است. حال آيا شايسته است با وجود على عليه السلام، شخص ديگرى خليفه پيامبر شود؟[60]
چه خوش گفت خزيمة بن ثابت آن شاعر شيرين زبان عرب:«أَ لَيْسَ اوَّلُ مَنْ صَلَّى بِقِبْلَتِهِمْ وَ اعْلَمُ النَّاسِ بِالْقُرْآنِ وَ السُّنَنِ ؛ مگر نه اين كه على عليه السلام (پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم) اوّلين مسلمانى است كه به سمت قبله نماز خوانده و آگاه ترين مسلمانان به قرآن و سنّت پيامبر اسلام است؟ پس چرا با وجود على به در خانه ديگران كه معترفند على بر آن ها رجحان دارد مى رويد؟[61]
اینچنین است که حضرت فاطمه(س) در خطبۀ فدکیه می فرماید:«...؛ اوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّيْطانِ،اوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَذَفَ اخاهُ فِي لَهَواتِها...؛ و هر گاه شاخ شيطان نمايان مى گشت و فتنه هاى مشركان دهان مى گشود، پدرم برادرش على (عليه السلام) را در كام آنها مى افكند، و آنها را بوسيله او سركوب مى نمود، و او هرگز از اين مأموريت هاى خطرناك باز نمى گشت مگر زمانى كه سرهاى دشمنان را پايمال مى كرد و بينى آنها را به خاك مى ماليد!».[62]
دختر پيامبر (صلى الله عليه وآله) در اين ميان پیشگامی و خدمات بزرگ حضرت على (عليه السلام) را يادآور مى شود، كه چگونه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در حوادث خطرناك، او را به مقابله مى فرستاد، و او با ايثارگرى فوق العاده و جانبازى و فداكارى تمام، به مقابله بر مى خاست، در كام فتنه ها فرو مى رفت و آن را خاموش مى كرد و پيروزمند باز مى گشت، سرهاى سركشان را با شمشير خود فرو مى افكند و دماغ طاغوت ها را به خاك مى ماليد، و همه جا يار و ياور پيامبر (صلى الله عليه وآله) و حامى و پشتيبان او بود.آرى چنين كسى مى تواند تداوم بخش خط اين انقلاب بزرگ و مانع انحراف آن باشد.[63]
پیوند دین و سیاست؛ حقیقت امامت در اندیشۀ فاطمی
سيره ائمّه اهل بيت عليهم السلام نشان مى دهد كه آنان، دين را جداى از سياست نمى دانستند و به تعبيرى كه در بعضى از زيارت نامه ها وارد شده: «ساسة العباد؛ سياستمداران بندگان خدا»[64]
به تعبیر امام خمينى قدس سرّه: «اگر كسى دين را از سياست جدا بداند، خدا، رسول و ائمّه معصومين عليهم السلام را تكذيب كرده است»[65] و «اسلام دينى است كه با سياست آميخته است».[66]،[67]
هم چنین علّامه شهيد، مرحوم مطهّرى، در كتاب «ولاءها و ولايتها» مى گويد: « ولاءِ محبّت (عشق و علاقه به اهل بيت)، و ولاءِ امامت به معنى الگو قرار دادن امامان براى اعمال و رفتار خويش، و ولاءِ زعامت به معنى حقّ رهبرى اجتماعى و سياسى امامان، و[68]ولاء تصرّف يا ولاء معنوى كه بالاترين مراحل، ولاء تصرّف است».[69]
اینگونه است که آن حضرت حقیقت مفهوم امامت را در پیوند مرجعیت دینی و سیاسی امام در جامعۀ اسلامی تعریف می کند؛ از یک سو فلسفۀ احکام و عبادات را تبیین می کند و از سوی دیگر نیز کارکردهای سیاسی شریعت اسلام را بر می شمردو می فرماید: كنگره عظيم اسلامى «حج» پايه هاى اسلام را مستحكم نموده، و قدرت و توان مسلمين را در زمينه هاى مختلف فكرى و فرهنگى و نظامى و سياسى افزايش مى دهد.[70]
لذا در خطبه فدك سخن از توحيد و مبدأ، و معاد، و فلسفه احكام، و حوادث دوران بعثت پيامبر (صلى الله عليه وآله) استولى در خطبه دوّم (خطبه زنان مهاجر و انصار) سخنان او فقط بر محور خلافت و امامت و مصالح مسلمین دور مى زند.[71]
حضرت فاطمه(س) و ترسیم نظام اجتماعی امامت و رهبری امت
گفتنی است خداوند با برگزيدن على عليه السلام به امامت امّت ، دين اسلام را كامل گردانيد و دشمنان را نااميد و مأيوس ساخت.[72] ولايت نیز به معناى صاحب اختيار و سرپرست و امامت امّت است، و تمام اين معانى بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله براى على عليه السلام فعليّت پيدا مى كند.[73]
«امامت ، در جهت جانشينى از نبوّت، در راستاى حراست از ايمان و انتظام بخشيدن به امور فردى و اجتماعى جامعه (زندگى مردم) مقرّر گشته است و تحقّق آن در ميان امّت يك مسأله لازم اجتماعى است».[74]
در يك جامعه سالم و الهى همه امتيازات خصوصاً تقسيم پست ها بر محور ارزش ها و معيارهاى خدايى دور مى زند. زد و بندهاى سياسى، گروه بندى ها و فرصت طلبى ها، تعصب هاى قومى و قبيله اى، و بالاخره [75]معاملات پشت پرده سوداگران بازار سياست، در تصدى اين پست ها راهى ندارد.[76]
بانوى اسلام (عليها السلام) در جمع زنان مدينه آنان را مخاطب ساخته و مى گويد: چرا؟ و به كدام مجوز مردان شما محور خلافت را از آنچه پيامبر (صلى الله عليه وآله) در بيانات صريح و سخنان روشن خود بيان كرده بود منحرف ساختند؟[77]
در واقع بانوى اسلام (عليها السلام) اين حقيقت را به آنها يادآورى مى كند[78] که یکی از شرايط رهبران الهى، دلسوزى و خيرخواهى براى امت است، حال آيا آنها كسى را دلسوزتر از على (عليه السلام) سراغ داشتند؟ كسى كه همّتش سير كردن گرسنگان و سيراب كردن تشنه كامان بود، درد و رنج هاى مردم او را رنج مى داد، و غم و اندوه آنان قلبش را مى فشرد.[79]
لذا می بینیم روح بزرگ زهرا (عليها السلام) نگران شخص خود نبود، او نگران امت اسلامى بود كه با خلافت شورایی چه آينده شوم و دردناكى در پيش خواهد داشت.[80]
وصایت و وراثت
اصل سخن درباره امامت این است که خداوند هيچ گاه روى زمين را از حجّت خود (پيغمبر يا امام) خالى نمى گذارد، خواه او ظاهر و آشكار باشد يا مخفى و پنهان.[81]
و لذا پيغمبر صلى الله عليه و آله صريحاً على عليه السلام را به وصایت و جانشينى خود انتخاب فرمود[82]، على نيز فرزندش امام حسن را وصى خود معرفى نمود، او هم برادرش امام حسين را به عنوان جانشينى تعيين نمود و به همين ترتيب تا امام دوازدهم كه مهدى منتظر است.[83]
اين موضوع تازگى ندارد و همه پيغمبران خدا از حضرت آدم تا خاتم اين برنامه را اجرا كرده اند و براى خود جانشين تعيين نموده اند.[84]،[85]
لیکن تأسف آور این است که در «سقيفه» مطلقا سخنى از وصاياى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در امر خلافت به ميان نيامد با اينكه همه مى دانستند پيامبر صلّى اللّه عليه و آله طبق روايت معروف، فرموده بود:«إنّي تارك فيكم الثّقلين: كتاب اللّه و عترتي، ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا بعدي أبدا؛ من دو چيز گرانمايه را در ميان شما به يادگار مى گذارم كه اگر به آنها چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خدا و خاندانم را»[86] و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نه يك بار، بلكه چندين بار و در موارد مختلف آن را بيان كرد.[87]
آیا توصيه هاى مكرّر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از نخستين روز آشكار كردن دعوتش كه در حديث «يوم الدّار» منعكس است و به وضوح سخن از وصايت و خلافت على عليه السّلام مى گويد و يا آنچه كه در آخرين ساعات عمر پيامبر صلّى اللّه عليه و آلهكه داستان «قلم و دوات» است پيش آمد، كافى نبود كه حداقل سخنى از خلافت على عليه السّلام كه شايسته ترين فرد بود به ميان آيد؟ به راستى شگفت آور است!! ولى از يك نظر نيز مى توان گفت شگفت آور نيست! زيرا هنگامى كه از بيمارى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سوء استفاده مى كنند و از آوردن «قلم و دوات و كاغذ» براى نوشتن آخرين پيام، جلوگيرى مى نمايند و حتّى زشت ترين كلمات را درباره پاك ترين فرزندان آدم عليه السّلام يعنى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بر زبان جارى مى كنند، پيدا است از قبل تصميماتى درباره خلافت گرفته اند كه هيچ چيز حتّى سخنان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله نمى تواند مانع آن شود. چه مى توان كرد؟ مسأله مقام است كه انسان را به سوى خود جذب مى كند و همه چيز را پشت پرده فراموشى قرار مى دهد.[88] ،[89]
لذا حضرت زهرا(س) در فرازی فرمود: «فَقْدِ النَّبِىِّ (صلى الله عليه وآله) وَ ظُلْمِ الْوَصِيِ ؛ در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته و وصي او مظلوم شده است»[90]
بی شک «فرياد دردآلود حضرت زهرا(س)در حمايت از اميرمؤمنان على (عليه السلام) به عنوان وصى و جانشين پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) كه گروهى از بازيگران سياسى، آيات قرآن و توصيه هاى مؤكد «رسول الله» را درباره او ناديده گرفته بودند. حقیقت مفهوم امامت به معنی وصایت پیامبر(ص) را آشکار می کند.[91]
نص و تنصیص
در مسأله امامت و ولایت بعد از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مطابق عقيده شيعه، امامت و خلافت با نص و تنصیص است؛ يعنى به وسيله خداوند از طريق پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله، امام عليه السلام و خليفه بعد از او تعيين شده است. آياتى از قرآن نيز اين نظر را تأييد مى كند و احاديثى همچون حديث غدير، منزلت و حديث ثقلين نيز گواه بر آن است. اضافه بر اين شيعيان دليل عقلى نيز بر اين مسأله اقامه مى كنند.[92]
حضرت زهرا(س)در بخشی از سخنان خود در جمع زنان انصار فرمود:«وَ تَاللهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللّائِحَةِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ، لَرَدَّهُمْ الَيْها، وَ حَمَلَهُمْ عَلَيْها، وَ لَسارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحا..؛ به خدا سوگند! اگر پای در میان می نهادند و علی(علیه السلام) را بر زمام امور که پیغمبر(ص) برعهده او نهاده بود، می گذاردند و این حجت واضح را پذیرا می شدند، ایشان را به آسانی به راه راست می برد و حق هر یک را به او می سپرد، چنان که کسی زیانی نبیند و هر کس میوه آنچه کشته است، بچیند.»[93]
و اینگونه آن حضرت بر اساس تنصیصی بودن ولایت ، خلافت را که زادۀ سقیفه بود را انکار کرد و همان طور که حضرت پیش بینی کرده بود خلافت در نهایت به سلطنت استبدادی منجر شد. [94]
امامت در پرتو علم و عصمت
یکی از شرایط مهم امام عليه السلام آن است که معصوم باشد يعنى از هر گونه خطا و گناه مصونيت الهى داشته باشد، تا بتواند مقام امامت و رهبرى معنوى و مادى، ظاهرى و باطنى امت را بر عهده گيرد، تشخيص اين مهم مسلماً جز به وسيله خدا و پيامبر امكان پذير نيست، اوست كه مى داند روح عصمت در درون جان چه كسى پرتوافكن است، و اوست كه مى داند حدّ نصاب علم لازم براى احراز مقام امامت ، در چه كسى موجود است.[95]
این رو جانشينان پيامبران بايد از سوى خدا تعيين شوند. به تعبير ديگر، نه انتخاب مردم در اين زمينه نقشى دارد، و نه اجماع امت يا انتصاب از سوى افراد عادى، چرا كه ويژگى هايى در امام معتبر است كه جز خدا از آن آگاه نيست، و مهمترين آنها همان مقام عصمت و علم مخصوص است كه امام بدون اين دو بال و پر قادر بر پرواز در فضاى امامت و پيشوايى خلق نيست![96]
حال آنچه از زبان فاطمه (س) در احتجاج با مسلمانان و خلیفه آمده چنین است: انَّ مَنْ اذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرَّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهیراً لا تَجُوزُ عَلَیْهِمْ شَهادَة لِانَّهُمْ مَعْصُومُونَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ مُطَهَّرُونَ مِنْ کُلِّ فاحِشَة؛ «آن کسانى که خداوند رجس و پلیدى را از آنها برده و از هر عیب مصون و مبرّى داشته است جایز نیست گواهى گواهان را بر علیه آنها پذیرفت چون آنها معصوم و پاکیزه اند از هر زشتى و مبرّى و مصون اند از هر عمل قبیح».[97]
هم چنین حضرت فاطمه زهرا(س) در جمه زنان انصار و مهاجر به علم امام اشاره می کند :«وَيْحَهُمْ انّى زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِي الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْامِينَ وَ المطّلعِينِ بِامُورِ الدُّنْيا وَ الدِّين ؛ واى بر آنها چگونه خلافت را از كوه هاى محكم رسالت، و شالوده هاى متين نبوّت و رهبرى، و جايگاه نزول وحى و جبرئيل امين، و آگاهان در امر دنيا و دين، كنار زدند؟»[98]
سخن آخر: (امامت محوری؛ راز شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها))
در خاتمه باید گفت شهادت مظلومانۀ حضرت فاطمه زهرا(س) به خوبى نشان مى دهد كه توطئه بزرگى براى كنار زدن اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) از متن حكومت و خلافت اسلامى و ناديده گرفتن مقام ولايت و امامت در جريان بود، توطئه اى حساب شده و در تمام ابعاد.[99]
لیکن سعی و تلاش بی بدیل حضرت زهرا(س) بر محور احیاء مفهوم واقعی امامت و مظلوميت على (عليه السلام) و روشنگری نسبت به پیامدهای تئوری شوم خلافت شورایی براى امت اسلامى قرار گرفت.[100]
خداوندا! ما را با محبّت اين بانوى بزرگ و پدر و همسر و فرزندانش (صلوات الله عليهم اجمعين) زنده بدار، و با محبّت آنها محشور گردان.[101]
بار الها! به ما توفيق پيروى از مكتبشان، و اهتدا به نور هدايتشان، و اقتدا به سنّت پربارشان مرحمت فرما.[102]
[1] سوره مائده؛ آيه 67 .
[2] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص140.
[3] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص87.
[4] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص30.
[5] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص345.
[6] اعتقاد ما ؛ ص88.
[7] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ؛ متن وترجمه(ج 1) ؛ ص390.
[8] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص213.
[9] همان؛ ص 214.
[10] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص19.
[11] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص237.
[12] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (علیه السلام)، ص: 194.
[13]همان.
[14] پيام قرآن، ج 9، ص: 21.
[15] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (علیه السلام)، ص: 194.
[16] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص237.
[17] همان؛ ص 238.
[18] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص21.
[19] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص238.
[20] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص18.
[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص334.
[22] همان ؛ ج 14 ؛ ص103.
[23] پيام قرآن ؛ ج 7 ؛ ص247.
[24] آيات ولايت در قرآن ؛ ص57.
[25] امامت و رهبرى؛ص 13.
[26] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص19.
[27] همان ؛ ص28.
[28] همان.
[29] سوره «بقره»؛آیۀ124.
[30] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص29.
[31] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص249.
[32] همان ؛ ص250.
[33] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص213.
[34] همان ؛ ص149.
[35] همان ؛ ص213.
[36] همان.
[37] همان.
[38] همان ؛ ص154.
[39] همان ؛ ص142.
[40] همان.
[41] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص237.
[42] زيرا جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله بايد معصوم باشد و عصمت جز از ناحيه خدا قابل تشخيص نيست، پس خداوند بايد شخص معصومى را به عنوان خليفه معرّفى كند.
[43] آيات ولايت در قرآن ؛ ص444.
[44] همان ؛ ص402.
[45] همان ؛ ص281.
[46] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص49.
[47] همان ؛ ص50.
[48] همان ؛ ص179.
[49] همان ؛ ص193.
[50] بحارالانوار؛ج50؛ص 311،
[51] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان، ص 194.
[52] همان ؛ ص228.
[53] آيات ولايت در قرآن ؛ ص390.
[54] احقاق الحق؛ ج 3؛ ص 114.
[55] آيات ولايت در قرآن ؛ ص390.
[56] احقاق الحق؛ ج 3؛ ص 115.
[57] آيات ولايت در قرآن، ص 391.
[58] روضة الاحباب؛ ج 3؛ ص 10؛( به نقل از احقاق الحق؛ ج 3؛ ص 117).
[59] آيات ولايت در قرآن ؛ ص391.
[60] همان.
[61] همان.
[62] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص176.
[63] همان ؛ ص179.
[64] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص531.
[65] صحيفه نور؛ ج 20؛ ص 29- 28.
[66] همان ؛ ج 9؛ ص 136.
[67] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص551.
[68] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص393.
[69] همان؛ ص 394.
[70] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص170.
[71] همان ؛ ص213.
[72] كليات مفاتيح نوين ؛ ص887.
[73] آيات ولايت در قرآن ؛ ص100.
[74] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص537.
[75] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص225.
[76] همان؛ ص 226.
[77] همان.
[78] همان.
[79] همان ؛ ص227.
[80] همان؛ ص212.
[81] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص157.
[82] مجمع الزوائد؛ ج 8؛ ص 253 و 6659؛ ج 1؛ ص 113، تاريخ دمشق؛ ج 3؛ ص 5، الرياض النضرة؛ ج 2؛ ص 178، كنزالعمال؛ ح 1192.
[83] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص157.
[84] اثبات الوصية؛ص 5-70، تاريخ يعقوبى؛ ج 1؛ ص 46 و 343.
[85] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص157.
[86] اين حديث را حداقل« بيست و سه نفر» از صحابه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از شخص پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بلا واسطه نقل كرده اند ؛ برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: پيام قرآن؛ج9؛ ص 62 تا 79. « خلاصه عبقات الانوار؛ ج ؛ ص 105 تا 242 ، احقاق الحق؛ ج 4؛ ص؛438 و نیز سيره حلبى، مستدرك حاكم، صواعق، اسد الغابه و سنن بيهقى .
[87] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 3، ص 121.
[88] در داستان قلم و دوات كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در آخرين لحظات عمرش درخواست كرد آن را بياورند و فرمانى درباره جانشين خود كه قطعاً على بن ابى طالب عليه السلام بود بنويسد و آنچه را قبلًا گفته بود تأكيد كند، مخالفت يك نفر (خليفه دوم) سبب شد كه گروه ديگرى نيز نغمه خلاف سر دهند و جلوى اين كار گرفته و حتى به ساحت قدس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اهانت زشتى شود كه شرح آن در چندين جاى صحيح بخارى و كتب ديگر حديث و تاريخ آمده است.(ر.ک: صحيح مسلم؛ ج 3، كتاب الوصية؛ ب 5؛ ص 1259)،( پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 13 ؛ ص654).
[89] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 3، ص 122.
[90] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص49.
[91] همان ؛ ص141.
[92] ر.ک: پيام قرآن؛ ج 9 .
[93] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص223.
[94] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص200.
[95] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص259.
[96] پيام قرآن ؛ ج 9 ؛ ص152.
[97] زهرا (سلام الله علیها) برترين بانوى جهان ؛ ص126.
[98] همان ؛ ص224.
[99] همان ؛ ص135.
[100] همان ؛ ص212.
[101] همان ؛ ص106.
[102] همان.
منبع:حوزه