مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است:
حضرت زینب(س) نزد اهلبیت (علیهمالسلام) از چه جایگاهی برخوردار است؟
خوب میدانیم اهلبیت (علیهمالسلام) به دلیل دارا بودن درجه عصمت در تعاریف خود کمگویی یا زیادهگویی ندارند. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد حضرت زینب (س) توصیفهای متفاوت اهلبیت به ویژه پنج تن آل رسول از ایشان است. روز میلاد این بانو، نقطه آشکار شدن فضائل بیبدیل اوست، چراکه نبّی مکرّم در نامگذاریاش منتظر پیک وحی بود و حاضران و غائبان را به پاسداشت حرمت او سفارش کرد و فرمود: او شبیه همسرم خدیجه (س) است. شاید وصف نبّی را اینگونه بتوان تعبیر کرد: آنچنان که حضرت خدیجه (س) تمام هستی مادی و معنوی خود را برای شکلگیری اسلام بر طَبق اخلاص نهاد، حضرت زینب (س) نیز تمام هستی خود را برای زنده نگه داشتن اسلام اصیل هزینه خواهد کرد.
اگر بیوفایی نامردمان روزگار سبب شد قدر این بانو چونان مادرش مجهول بماند، اما در سیره اهلبیت (علیهمالسلام) تکریم به حضرت زینب (س) کاملاً مشهود است؛ به عنوان مثال، در منابع مختلف آمده روزی حضرت زینب (س) بر برادرش در حالی وارد شد که امام حسین (ع) مشغول قرائت قرآن بود، امام همانطور که قرآن در دست مبارکش بود، تمام قد به احترام خواهر بزرگوارش از جا برخاست. از بیانات امام سجاد (ع) درباره عمه خود زینب (س) میتوان دریافت که حضرت (س) دارای علم لدّنی است. حضرت در توصیفی میفرمایند: «عمتی انتِ بحمدالله عالمةٌ غیرُ معلمةٍ و فَهِمةٌ غیْرُ مُفَهَّمَةٍ». او هم محدثه است که خطبه بی بدیل فدکیه را از زبان مادر، راوی است و هم مفسّر است که بانوان مدینه در درسهای تفسیر او شرکت میکردند. نقل دقیق خطبه فصیح و بلیغ فاطمی در حالی که حدود 6 سال از بهار زندگی را بیشتر نگذرانده بود نشان از شخصیت استثنایی حضرت زینب (س) دارد. به یقین هستی محتاج دعای اهلبیت (علیهمالسلام) است، اما این بانو از چنان جایگاهی نزد اهلبیت (علیهمالسلام) برخوردار است که کشتی نجات عالم، امام حسین (ع) در وداع آخر به خواهرش میگوید: «یا اختاه لا تَنْسینی فی نافلةِ اللیل» یعنی: خواهرم در نافله شب مرا فراموش نکن.
نقش حضرت زینب (س) در حفظ جایگاه امامت را چگونه ارزیابی میکنید؟
صاحب «تنقیح المقال» میگوید: اگر ما در مورد حضرت زینب (س) ادعای عصمت کنیم، کسی نمیتواند لب به انکار بگشاید مگر اینکه با مقامات این بانو آشنا نباشد وگرنه امام حسن (ع) بخشی از مسئولیت امامت را بر دوش او نمینهاد و امام سجاد (ع) به وی نیابت خاصه در بیان احکام نمیداد. شیخ طوسی نیز در «الغیبة» به نیابت خاصه حضرت زینب (س) از امام حسین (ع) اشاره دارد و میگوید: در تمام مدت کسالت امام سجاد (ع) در احکام دین به ایشان مراجعه میشد.
تعابیری از این دست نزد رجالیون شیعه یافت میشود که از یک سو حاکی از عصمت حضرت زینب (س) است و از دیگر سو اشاره به پیوند او با درخت تنومند امامت دارد. این همه در حالی است که با بررسی زندگی حضرت زینب (س) به تلاش وی برای حفظ جایگاه امامت بیشتر پی میبریم. ایشان در روز عاشورا تلاش کرد با کلمات مستقیم خود به عمرسعد، وی را از کشتن امام حسین (ع) باز دارد و بعد از شهادت امام(ع)، رسالت سنگین حراست از جان امام سجاد (ع) را بر عهده داشت. بیماری، تنها عامل حفظ جان امام سجاد (ع) در روز عاشورا نبود، بلکه جانفشانی زینب کبری (س) نقش مهمی در حفظ امام داشت، از اینرو نقش اقدامات حضرت زینب (س) در حفظ جان امام زمان خود قابل تأمل و برای روزگار امروز درسآموز است. این بانوی بزرگوار، مرز حراست از امام زمان را، اهدای جان ترسیم میکند اینجاست که شهادت در راستای خواست حجت خدا، موهبتی است که نصیب هرکسی نمیشود.
یکی از ویژگیهای اهل نفاق این است که وقتی کار ناشایستی انجام میدهند به ازای جبران کارهای ناپسند خود به حجم بدی خود میافزایند؛ در این مسیر نقاب دین بر صورت میزنند و در توجیه کارهای خود به قسمتی از آیات قرآن اشاره میکنند تا هر طور که هست حرف خود را به کرسی بنشانند، وقتی سپاه دشمن شرف و انسانیت خود را لگدمال کرد و حتی به طفل شیرخوار امام حسین (ع) هم رحم نکرد، وقتی به تعهدات خود عمل نکرد و هر چه گذشت با توجیهات وقیحانه بر اعمال ناشایست خود جرأت بیشتری پیدا کرد دشواریهای اولویت حفاظت از جان امام در طول سفر برای زینب کبری (س) بیشتر عیان شد و ایشان به شکل غیر قابل وصفی از عهدهی آن برآمد.
بعد از شهادت امام حسین (ع) سپاه عمر سعد برای غارت خیمهها به اهلبیت (علیهمالسلام) هجوم بردند، گروهی از آنان به امام سجاد (ع) رسیدند، امام از شدت ضعف و بیماری نمیتوانست از جای خود برخیزد. یکی از آنها فریاد زد: به کوچک و بزرگ آنان رحم نکنید و احدی از آنان را باقی نگذارید! دیگری گفت: شتاب نکنید تا با امیر عمر سعد در این باره مشورت کنیم. در این هیاهو، شمر شمشیر کشید و قصد جان امام (ع) کرد و گفت: ابنزیاد دستور کشتن فرزندان حسین را صادر کرده است؛ حضرت زینب (س) با مشاهده این منظره به امام سجاد (ع) نزدیک شد وگفت: «او کشته نخواهد شد تا من در دفاع از او کشته شوم» سخن زینب(س) سبب شد که عمر، شمر را از تصمیم خود منصرف کند. این سبک فداکاری حضرت زینب (س) در چندین مرحله دیگر نیز تکرار شد.
لطفاً درباره اثرگذاری حضرت زینب (س) در جریان کربلا بیشتر توضیح دهید.
حضرت زینب (س) در سختترین شرایط روحی و جسمی، رسالت افشاگری جریان نفاق را به عهده گرفتند و از این جهت شباهت به مادر بزرگوارش حضرت زهراء (س) دارد که بعد از فقدان پدر بزرگوارش به اقدام علیه جریان نفاق میپردازد. در کنار حمایت همه جانبه از امام زمان که در پرسش پیشین به آن اشاره شد، سرپرستی، حمایت و دفاع از زنان و کودکان اهلبیت (علیهمالسلام) از اقدامات زینب کبری (س) در جریان کربلا به شمار میرود.
زمانی که کاروان اسیران در سوگ از دست دادن عزیزان خود و با حداقل امکانات رفاهی مجبور به طی مسیر تعیین شده بودند تنها کوه استواری به نام زینب (س) توانست از آلام ناگوار عملکرد جنایتکاران بکاهد و این همان روحیهای است که زینب کبری (س) را تبدیل به عقیله بنیهاشم میکند. در فرهنگ عرب، بانوی خردمندی که مشکلات را با صبر و خرد و دوراندیشی حل و فصل میکند «عقیله» میگویند. جدای از اهلبیت، در خاندان بنیهاشم افراد سرشناسی هستند که به قوم عرب هویت بخشدهاند، در این وصف باید به موصوف توجه کرد که در بین همه خاندان سرشناس بنیهاشم، زینب کبری (س) این صفت را داراست.
خطبه آتشین این بانو، شالوده حکومت یزید را از بین برد و حضرت زینب (س)، رسانه با صلابت کربلا تشیّع را برای همیشه تاریخ مدیون خود کرد. وقار زینبی در هنگامه ورود به شهرهای مختلف به ویژه در میان تمسخر و تحقیر مستانه کوفیان حاکی از ژرفای بندگی اوست. اگر امام سجاد (س) به عنوان صبورترین انسان در عصر خویش از مصیبت «شام» به عنوان سختترین صحنه اسارت یاد میکند، باید اندیشید کدام بُرِش از کربلا در سینه زینب صبور جزر و مد ایجاد کرده است؟ تنها از چنین بانویی بر میآید که یزید را در کاخ خود در کمال شجاعت استیضاح کند؛ حضرت زینب (س) در خطابه گیرای خود به یزید فرمود: «آیا این از عدالت است ای پسر آزاد شدهها، که همسران و کنیزان خود را در سراپرده نگهداری و دختران پیامبر را به اسارت ببری؟ هرچه میتوانی حیلههایت را به کار گیر و هرقدر میتوانی تلاش کن، هرگز نخواهی توانست که یاد ما را از خاطرهها ببری و آیاتی را که بر خاندان ما نازل شده، از بین ببری».
جرأت استفاده از تعبیر «یابن طلقاء» و یا «إنّی لَاَستصغر قَدْرَک: من تو را بسیار کوچک میشمارم» دلاوری و شجاعت زینب کبری (س) را به نمایش میگذارد؛ بانوی با درایت کربلا در منطقی شیوا به یزید خاطرنشان میکند که روزی در فتح مکه این رأفت جدم رسول خدا (ص) بود که اجازه داد ابوسفیان و معاویه زنده بمانند و تو فرزند چنین دودمانی هستی! از سویی آیندهنگری او نسبت به ماندگار ماندن عاشورا حاکی از آگاهی او به اخبار آینده است.
* مهمترین آموزه مکتب زینب کبری (س)
به نظر شما چه درسهایی از حضرت زینب (س) میتوان برای زندگی امروز گرفت؟
آن چنان که اشاره شد به نظر میرسد مهمترین آموزه مکتب زینب کبری (س) دفاع همه جانبه و تا سرحد جان از امام زمانه خویش است، در این راستا باید شاخصههای این نگرش را مشخص کرد. در جامعهای که حاکمیت ارزشهای انسانی کاسته شود و جریان نفاق برای رسیدن به اهداف دنیایی خود از هیچ تلاشی فروگذار نکند باید دینداری با چاشنی صبر را الگوی خویش قرار داد. خداوند متعال در سوره عصر، ایمان و عمل صالح در کنار سفارش به صبر و حقگرایی را به عنوان شاخصههای دوری از خسران معرفی میکند.
در مکتب حضرت زینب (س) نیز راه دستیابی به درجات والای ایمان، با صبر در برابر ناملایمات زندگی تعریف میشود. دنیا در این نگرش خار و زبون و محل بلا و ابتلاست، پس دنیا و هر چه در آن است نباید سبب غصه انسان شود، بنابراین آنچه در این زندگی اهمیت پیدا میکند رضایت خالق هستی است، وقتی محور اعمال انسان، رضای معبود شد درصد رضایتمندی انسان از زندگی نیز به اوج میرسد. اینجاست که میبینیم اصحاب امام حسین (ع) در شب عاشورا ـ که در نگاه اول شب غم و غصه است ـ در کنار عبادت به شوخی نیز میپردازند که این از صفات مؤمن است.
دنیا از دیدگاه زینب کبری (س) زمانی زیباست که لبخند رضایت امام زمان را با تمام وجود احساس کنیم و این به نظرم بزرگترین سرمایه روان شناختی مکتب زینب کبری (س) است. با این نگرش کسی قرآن را آنطور که میخواهد تفسیر نمیکند، با قسم دروغ به قرآن، آموزههای وحیانی را بازیچه زندگی خود قرار نمیدهد، چون میداند که این عمل پلید از صفات یزیدیان است و وقتی در نهان آدمی رشد کرد، انسان را کر و کور میکند و آنچنان که کلام حق در یزیدیان اثر نکرد، حق در چنین انسانهایی بیاثر است، بنابراین دنیای زینب کبری (س) با یزیدیان متفاوت است، اینجا حس زیباشناختی او به قدری متفاوت میشود که «حرف مردم» ولو کسی که به ظاهر بر اریکه قدرت تکیه زده برایش ارزشی ندارد، چون یافته است که جز در مسیر رضای معبود نباید هیچ حرکتی انجام داد پس جز زیبایی چیزی نمیبیند.
* متفکران اندیشه خود را برای فهم «ما رأیت الا جمیلاً» به کار گیرند
متفکران حیات بشری باید تمام قدرت، بینش و اندیشه خود را برای فهم تفسیر «ما رأیت الا جمیلاً» به کار گیرند تا فضایی تهی در جغرافیای اندیشه زینبی قرار گیرند و دنیا را از منظر او تعریف کنند. راز این بالندگی زمانی است که زینب کبری (س) به جای «لذت زندگی» به «معنای زندگی» میاندیشد و درد و رنج دنیای فناپذیر برای او جلوهای ندارد. حضرت زینب (س) آنچنان که عنوان زینت پدر را در تمام عمر با خود حمل میکند پرورش یافته مکتب صبرِ استخوان در گلو و تیغ در چشم است، بنابراین مهارت مقابله با تنیدگیهای زندگی را دارد و این بزرگترین نیاز بشر معاصر در برابر ناملایمات روزگار است. شکیبایی حضرت زینب (س) در غروب جانکاه رسول خدا (ص)، سایه سنگین شهادت مادر و پدر و دو برادر و فرزندان از یک سو و مصائب بعد از غوغای کربلا از سوی دیگر از این بانو چهرهای تکرار ناشدنی میکند. ایشان در عصر عاشورا، در هیاهوی ناجوانمردی دشمنان دین خدا، وقتی پیکر چاک چاک برادر را مینگرد خم بر ابرو نمیآورد و مانندکوهی استوار، استقامت را سرلوحه عملکرد خود قرار میدهد و دست به سوی آسمان بلند میکند و میفرماید: خدایا این قربانی را از ما به شایستگی بپذیر. لذا همه ما باید اینچنین در لحظات دشوار زندگی صبور باشیم.
منبع:تسنیم