صفات درونى انسان به تنهایى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب باشد، مگر آن زمانى که در لابهلاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند و مستحق پاداش و کیفر شوند.
عقیق: آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 155 سوره مبارکه «بقره» به گناهان افراد و مجازاتهای الهی اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ* الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ؛ به یقین همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش مىکنیم و بشارت ده به صابران. (همان) کسانى که هر گاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمى گردیم». (بقره/ 155 و 156)
چرا خدا مردم را آزمایش مىکند؟
در زمینه مسأله آزمایش الهى بحث فراوان است، نخستین سؤالى که به ذهن مىرسد این است: مگر آزمایش براى این نیست که اشخاص یا چیزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانى خود بکاهیم؟
اگر چنین است، خداوندى که علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه کس و همه چیز آگاه است، غیب آسمان و زمین را با علم بىپایانش مىداند، چرا امتحان مىکند؟ مگر چیزى بر او مخفى است که با امتحان آشکار شود؟!
پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو کرد که: مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است. آزمایشهاى ما همان است که در بالا گفته شد یعنى براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع «پرورش و تربیت» است.
توضیح این که: در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است. این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید. یعنى همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به کار باغبانى پرتجربه شبیه است که دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىکنند. تدریجاً با مشکلات مىجنگند و با حوادث پیکار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت، سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براى این که از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگهاى مصنوعى مىبرند و در برابر انواع مشکلات: تشنگى، گرسنگى، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار مىدهند تا ورزیده و آبدیده شوند و این است رمز آزمایشهاى الهى.
قرآن مجید به این حقیقت در جاى دیگر تصریح کرده مىفرماید: وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور: «براى این است که خداوند آنچه را در سینه پنهان دارید بیازماید و آنچه را در دل هاى شما است کاملاً خالص گرداند و او به همه اسرار درون شما آگاه است».
امیر مؤمنان على(علیه السلام) تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مىفرماید: وَ إِنْ کانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِی بِها یُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب: «گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولى آنها را امتحان مىکند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد».
یعنى صفات درونى انسان به تنهایى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانى که در لابلاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند.
اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شکوفا نمىشد و میوههاى اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمایان نمىگشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام.
آزمایش خدا همگانى است
از آنجا که نظام حیات در جهان هستى نظام تکامل و پرورش است و تمامى موجودات زنده مسیر تکامل را مى پیمایند، حتى درختان، استعدادهاى نهفته خود را با میوه بروز مى دهند، همه مردم از انبیاء گرفته تا دیگران طبق این قانون عمومى مى بایست آزمایش شوند، و استعدادات خود را شکوفا سازند.
گر چه امتحانات الهى متفاوت است، بعضى مشکل، بعضى آسان و قهرا نتائج آنها نیز با هم فرق دارد،اما به هر حال آزمایش براى همه هست، قرآن مجید به امتحان عمومى انسان ها اشاره کرده مى فرماید: أَ حَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لایُفْتَنُون: «آیا مردم گمان مىکنند بدون امتحان رها مى شوند، نه، هرگز بلکه همگى باید امتحان دهند».
قرآن نمونههایى از امتحانات پیامبران را نیز بازگو کرده است آنجا که مىفرماید: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّه: «خداوند ابراهیم را امتحان کرد».
در جاى دیگر آمده است: فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر:«هنگامى که یکى از پیروان سلیمان تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور براى او حاضر کرد، سلیمان گفت این از فضل و لطف خدا است براى این که مرا امتحان کند آیا شکرگزارى مىکنم یا کفران»؟.
راههای آزمایش الهی
در آیه فوق، نمونههایى از امورى که انسان با آنها امتحان مىشود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگى، زیان هاى مالى، و مرگ... ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست، امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتى بعضى از خوابها ممکن است از وسائل آزمایش باشد، «شرور و خیرها نیز از آزمایش هاى الهى محسوب مى شوند» (وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْر).
بنابراین، مواردى که در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد، هر چند از نمونه هاى روشن و زنده آزمایش هاى الهى است.
مىدانیم مردم در برابر آزمایشهاى خداوند به دو گروه تقسیم مى شوند:
گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى مردود مىشوند. مثلاً مسأله «ترس» که پیش مىآید گروهى خود را مىبازند و به خاطر این که کوچکترین ضررى به آنها نرسد، شانه از زیر بار مسئولیت خالى مىکنند در جنگها فرار مىکنند، یا راه سازشکارى پیش مىگیرند، و با عذرتراشىهایى همچون: نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةً: «ما مىترسیم ضررى به ما متوجه شود» از تکلیف الهى سرباز مىزنند.
اما گروهى دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشترى خود را براى هر گونه فدا کارى مهیا مىکنند، چنان که در قرآن آمده است: الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل: «وقتى به مردم با ایمان مى گفتند اوضاع خطرناک است، و دشمنان شما مجهزند، شما عقب نشینى کنید بر ایمان و توکل آنها افزوده مى شد»!.
در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان که در آیه آمده است همچون گرسنگى و زیانهاى مالى و جانى نیز همه مردم یکسان نیستند.
نمونههایى از این امتحانات در متن قرآن آمده است و در آیات مناسب به آن اشاره خواهیم کرد.
رمز پیروزى در امتحان
در اینجا سؤال دیگرى پیش مىآید و آن این که: حال که همه انسانها در یک امتحان گسترده الهى شرکت دارند، راه موفقیت در این آزمایشها چیست؟
پاسخ این سؤال را قسمت آخر آیه مورد بحث و آیات دیگر قرآن مىدهد:
1 ـ نخستین و مهمترین گام براى پیروزى، همان است که در جمله کوتاه و پر معنى «وَ بَشِّرِ الصّابِرِین» در آیه فوق آمده است، این جمله، با صراحت مىگوید: رمز پیروزى در این راه، «صبر و پایدارى» است و به همین دلیل بشارت پیروزى را تنها به صابران و افراد با استقامت مى دهد.
2 ـ توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و سختى ها و مشکلاتش و این که این جهان گذرگاهى بیش نیست عامل دیگرى براى پیروزى محسوب مى شود که در جمله: إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ: «ما از آن خدا هستیم و به سوى خدا باز مى گردیم» آمده است.
اصولاً این جمله که از آن به عنوان «کلمه استرجاع» یاد مى شود، عصاره اى است از عالى ترین درس هاى توحید، انقطاع الى اللّه و تکیه بر ذات پاک او در همه چیز و در هر زمان، و اگر مى بینیم بزرگان اسلام به هنگام بروز مصائب سخت این جمله را با الهام گرفتن از قرآن مجید تکرار مى کردند، براى این بوده است که شدت مصیبت آنها را تکان ندهد، و در پرتو ایمان به مالکیت خداوند و بازگشت همه موجودات به سوى او، این حوادث را در خود هضم کنند.
امیر مؤمنان على(علیه السلام) در تفسیر این جمله مى فرماید: َ إِنَّ قَوْلَنَا إِنّا لِلّهِ إِقْرارٌ عَلى أَنْفُسِنا بِالْمُلْکِ وَ قَوْلَنا وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ إِقْرارٌ عَلى أَنْفُسِنا بِالْهُلْکِ: «این که ما مى گوئیم إِنّا لِلّه اعتراف به این حقیقت است که ما مملوک اوئیم و این که مى گوئیم وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُون اقرار به این است که ما از این جهان خواهیم رفت» و جایگاه ما جاى دگر است.(10)
3 ـ استمداد از نیروى ایمان و الطاف الهى، عامل مهم دیگرى است، کسانى هستند که هر وقت دستخوش حوادث مى گردند، اعتدال خود را از دست داده، گرفتار اضطراب مى شوند، اما دوستان خدا چون برنامه و هدف روشنى دارند بدون حیرت و سرگردانى، مطمئن و آرام به راه خود ادامه مى دهند، خدا نیز روشن بینى بیشترى به آنها مى دهد که در انتخاب راه صحیح دچار اشتباه نشوند، چنان که قرآن مى فرماید: وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا: «کسانى که در راه ما به جهاد برخیزند ما آنها را به راه هاى خود هدایت مى کنیم».(11)
4 ـ توجه به تاریخ پیشینیان و بررسى موضع آنان در برابر آزمایش هاى الهى براى آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار، بسیار مؤثر است.
اصولاً، اگر انسان در مسائلى که براى او پیش مى آید احساس تنهائى کند از نیروى مقاومتش کاسته خواهد شد.
اما توجه به این حقیقت که این مشکلات طاقت فرسا و آزمایش هاى سخت الهى براى همه اقوام و ملتها در طول تاریخ وجود داشته، سبب افزایش نیروى پایدارى انسان مىشود.
به همین دلیل، قرآن مجید کراراً براى دلدارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و تقویت روحیه او و مؤمنان اشاره به تاریخ گذشتگان و حوادث دردناک زندگى آنها مى کند مثلاً مى گوید: وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِکَ: «اگر تو را استهزاء کنند نگران مباش، پیامبران پیشین نیز گرفتار استهزاى جاهلان بودند، اما با نیروى استقامت بر آنها پیروز شدند».(12)
در جاى دیگر مىفرماید: وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلى ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا:«اگر تو را تکذیب کنند تعجب نیست، پیامبران پیشین را نیز تکذیب کردند آنها در برابر تکذیب مخالفان پایدارى و شکیبائى به خرج دادند، و آزار شدند تا سرانجام نصرت و یارى ما به سراغشان آمد».(13)
5 ـ توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خداوند رخ مى دهد و او از همه چیز آگاه است عامل دیگرى براى پایدارى است.
کسانى که در یک مسابقه مشکل و طاقت فرسا شرکت دارند همین که احساس مى کنند جمعى از دوستانشان در اطراف میدان، مسابقه آنها را مى بینند تحمل مشکلات براى آنها آسان مى شود و با شوق و عشق بیشترى به نبرد با حوادث بر مى خیزند.
جائى که وجود چند نفر تماشاچى، چنین اثرى در روح انسان بگذارد، توجه به این حقیقت که خداوند مجاهدت هاى ما را در صحنه هاى آزمایش مى بیند، چه عشق و شورى به ادامه این جهاد در ما ایجاد خواهد کرد.
قرآن مىگوید: به هنگامى که نوح(علیه السلام) تحت شدیدترین فشارها از سوى قومش مأمور به ساختن کشتى شد، خداوند به او دستور داد: وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا: «در برابر دیدگان ما اقدام به ساختن کشتى کن»!(14)
جمله: بِأَعْیُنِنا «در برابر دیدگان علم ما» چنان قوت قلبى به نوح(علیه السلام)بخشید که فشار و استهزاى دشمنان، کمترین خللى در اراده نیرومند او ایجاد نکرد.
از سالار شهیدان و مجاهدان راه خدا امام حسین(علیه السلام) همین معنى نقل شده که در صحنه «کربلاء» به هنگامى که بعضى از عزیزانش با فجیع ترین وجهى شربت شهادت نوشیدند، فرمود: هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللّه: «همین که مى دانم این امور در برابر دیدگان علم پروردگار انجام مى گیرد تحمل آن بر من آسان است».(15)
6 ـ آزمایش به وسیله نعمت و بلا
امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، که گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابى ها آزمایش مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَة: «ما شما را به وسیله بدى ها و خوبى ها امتحان مى کنیم».(16)
و در جاى دیگر از قول سلیمان(علیه السلام) مى خوانیم: هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ: «این از فضل پروردگار من است او مى خواهد مرا آزمایش کند که من در برابر این نعمت شکرگزارى، یا کفران مى کنم»؟!(17)
توجه به چند نکته دیگر نیز در اینجا ضرورى است:
1 ـ لازم نیست همه مردم با همه وسائل، آزمایش شوند، بلکه ممکن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد چرا که تناسب با روحیه ها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است.
2 ـ ممکن است یک انسان از عهده پاره اى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى که در برابر امتحانات دیگر، سخت رفوزه شود.
3 ـ و نیز ممکن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلاً خداوند کسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مى دهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مى کشد که آیا آنها در مقام همدردى بر مى آیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مى کوشند یا نه؟
4 ـ همان گونه که اشاره کردیم امتحانات الهى، جنبه عمومى و همگانى دارد و حتى پیامبران از آن مستثنى نیستند، بلکه آزمایش آنها با توجه به سنگینى مسئولیتشان به درجات، سخت تر از آزمایش دیگران است.
آیات سورههاى مختلف قرآن گویاى این حقیقت است که هر یک از پیامبران به سهم خود در کوران آزمایشهاى شدیدى قرار گرفتند، حتى جمعى از آنان قبل از رسیدن به مقام رسالت، یک دوران طولانى از آزمایشهاى مختلف داشتند تا کاملاً ورزیده شوند، و براى رهبرى و هدایت خلق آمادگى کامل پیدا کنند.
در میان پیروان مکتب انبیاء نیز، نمونههاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مى شود که هر کدام الگو و اسوهاى مىتواند باشد. منبع:فارس