08 آبان 1400 24 (ربیع الاول 1443 - 50 : 15
کد خبر : ۹۲۸۸۴
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۲
دکتر منوچهر دوایی از پزشکانی است که در دوران جنگ تحمیلی ضمن ادامه فعالیت در حوزه دانشگاهی، در خوزستان ماند و در طول آن دوران همزمان به مداوای مجروحان جنگ در بیمارستان‌های اهواز پرداخت.
عقیق:دکتر منوچهر دوایی، نخستین رئیس دانشگاه جندی شاپور پس از انقلاب، از پزشکانی است که در دوران جنگ تحمیلی ضمن ادامه فعالیت در حوزه دانشگاهی، در خوزستان ماند و در طول آن دوران همزمان به مداوای مجروحان جنگ در بیمارستان‌های اهواز پرداخت.

وی در میان خاطراتش از آن دوران از انجام عمل جراحی روی پای "مصطفی چمران" در اتاق عمل بیمارستان گلستان اهواز  و دیگر اتفاقات دوران دفاع مقدس می‌گوید. 

چهار اتاق عمل برای تعداد زیادی مجروح

دکتر دوایی عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران می‌گوید: در دوران جنگ تحمیلی حملات همیشگی و مداوم نبودند بلکه به صورت ناگهانی اتفاق می‌افتادند و ناگهان تعداد بسیار زیادی مجروح از خط مقدم به بیمارستان‌ها منتقل می‌شد. ولی مجروحین در آن وضعیت همیشه دارای روحیه‌ای با نشاط و معنوی بودند. در دوران جنگ امکانات محدود بود و در بیمارستان‌ها تنها سه یا چهار اتاق عمل وجود داشت که در آن شرایط، مجروحین مجبور می‌شدند منتظر بمانند تا اقدامات درمانی به نوبت برای آنها انجام شود ولی با این حال آنها احساس موفقیت و پیروزی می‌کردند. 

علت اصلی اینکه ما در جنگ تحمیلی با حکومت فاسد، آدم‌خوار و رذل بعث عراق شکست نخوردیم، خون پاک و لب خندان این رزمندگان بوده است. در زمان سوانح طبیعی یا جنگ تعداد مجروحان زیادی به بیمارستان‌ها انتقال داده می‌شوند اما در زمان جنگ ناگهان با تعداد زیادی مجروح مواجه می‌شدیم که در این زمان می‌دیدیم برای رسیدگی به این مصدومان اخلاق و فضائل انسانی شکفته می‌شد. فردی که دو بار در جبهه حضور پیدا کرده و یک پای خود را از دست داده و همچنین یک دستش از کار افتاده بود باز هم اصرار به آمدن به جبهه می‌کرد و قطعا آمدن این فرد به طرف خیر بوده است. 

صفات نیک خودمان را حفظ نکردیم

  متأسفانه صفات نیک خودمان را نتوانستیم نگه داریم و در جامعه‌ای قرار گرفته‌ایم که دروغ که پایه و ریشه رذائل است، افزایش پیدا کرده است. لذت بردن حقیقی زمانی خواهد بود که نه تنها حق کسی را پایمال نکنیم بلکه از حق خودمان نیز بگذریم. اوایل انقلاب برخی از مردم بودند که سهمیه نفت خودشان را به دیگران می‌دادند و از این کار لذت می‌بردند و قلبا خوشحال بودند. این لذت بردن حقیقی است که باید به نسل جوان منتقل کنیم. لذت بردن‌های حقیقی به سمت آسمان بوده است. 

شهید چمران را بدون بیهوشی جراحی کردم

نمونه بارز از خود گذشتن و جوانمردی، "شهید دکتر چمران" بود. در جنگ سوسنگرد با نیروهای بعث عراقی پس از فتح سوسنگرد مجروحان زیادی به بیمارستان گلستان اهواز منتقل شدند و در بین این مجروحان فرمانده کل عملیات شهید چمران نیز حضور داشت ولی با وجود اینکه زخم وی وضع نامناسبی داشت ابراز نمی‌کرد و افراد دیگر را به سمت اتاق عمل سوق می‌داد. 

افتخار انجام دکتر چمران را عمل جراحی کردم. استخوان ران شهید چمران بر اثر اصابت خمپاره له و دچار خونریزی شده بود. آن زخم، زخم بدی بود زیرا قطعات گلوله خمپاره، علف و گل و لای و هر آنچه فکر می‌کنید در زخم‌های جنگی یا زخم‌های سوانح طبیعی وجود دارد و در واقع این زخم‌ها، زخم‌های عادی نیستند. 

در زمان جنگ به دلیل تعداد زیاد مجروحان گاهی اوقات مجبور می‌شدیم دو عمل جراحی را همزمان در یک اتاق عمل انجام دهیم. آن روز هم در اتاق عمل بیمارستان گلستان اهواز یک جراحی دیگر هم در حال انجام بود و ما به دلیل کمبود امکانات مجبور شدیم دکتر چمران را در گوشه‌ای از اتاق عمل و با اندک وسایل در دست و بدون بیهوشی جراحی کنیم. مجبور شدیم بدون دستگاه بیهوشی و با تنها با استفاده از داروهای آرامش‌بخش جلوی خونریزی دکتر چمران را بگیریم. حین انجام عمل جراحی از پشت پرده‌ای که جلوی صورت بیمار کشیده می‌شود، از وی پرسیدم که چه وضعی دارید؟ در پاسخ گفت "شما کار خودتان را انجام می‌دهید و من نیز کار خودم را انجام می‌دهم."

در طول مدت جراحی دکتر چمران به هوش بود و در حال دعا و صحبت با خداوند و قرائت آیات قرآن بود و صدای خوبی داشت. فردی که در جنگ این همه رشادت و شگردهای جنگی داشت، در عین حال دارای روحی لطیف و ظریف بود و قطعا هر کسی نمی‌تواند این چنین باشد و تنها مردان خدا اینگونه هستند.

همان زمان که دکتر چمران در بیمارستان تحت نظر ما بود، دختر 12 ساله‌ام از من خواست از فرصت استفاده کنم و برایش از وی دست‌خط یادگاری بگیرم. شهید چمران با اوضاع نامناسبی که داشت یک دست‌نوشته با جملاتی زیبای خطاب به دختر 12 ساله ام نوشت. امیدوارم خداوند مقام‌شان را در بهشت بالاتر ببرد. 

دست‌خط شهید چمران را تاکنون روی چشم نگه داشته‌ایم و این نوشته در اختیار مرکز اسناد دانشگاه شهید چمران اهواز قرار می‌گیرد. 

در یک زمانی عراقی‌ها به کارون و کارخانه نورد لوله اهواز نزدیک شده بودند و نبرد در مجاورت اهواز در حال انجام بود و مجروحان زیادی نیاز به کمک داشتند. ما مجبور شدیم در آن محل یک اتاق عمل و وسایل محدودی قرار دهیم تا بتوانیم اقدامات اولیه را برای مجروحان در همان محل به سرعت انجام دهیم و پس از آن آنان را به بیمارستان گلستان اهواز یا هتل نادری که به بیمارستان جنگی تبدیل شده بود، انتقال دهیم. 

روزی یکی از مجروحان دچار خونریزی فورانی شده بود و دو پزشک ارتش در آن اتاق عمل نمی‌توانستند خونریزی وی را متوقف کنند. من به آنجا رفتم و توانستم با وسایلی که همراه خود برده بودم این مجروح را نجات دهم. من این مجروح را پس از آن عمل در آن وضعیت جنگی، بارها زیارت کردم.


منبع:ایسنا

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: