عقیق:در دامنه تپه ای مرتفع در جنوب غربی شهر مرند که به «داغ امامزاداسی» مشهور است، حرم مطهر امامزاده ای قرار گرفته که با یک واسطه به امام موسی کاظم(ع) منتسب می شود. امامزاده سید احمد(ع) مرند علامه نسابه ابوالحسن العمری از شخصيت های قرن پنجم هجری قمری در مورد نسب ایشان می نويسد: «سيد جليل القدر و عظيم الشان احمدبن ابراهيم المرتضی ابن امام موسی كاظم(ع) در مرند سكنی گزيده است؛ به احتمال قوی سيد ابراهيم، پسر برادر حضرت امام رضا(ع) جزو همراهان سپاه حضرت شاهچراغ بوده كه پس از تفرق از سپاه مذكور، سيد ابراهيم به مرند رفته و در اين شهر زندگی نموده و صاحب فرزندانی نيز شده است تا اينكه در اخر نيمه نخست قرن سوم حدود سال های 250-245 هجری قمری در شهر مرند وفات يافته و در اين مكان به خاک سپرده شده است.» در ضلع شمالی ضريح مقدس داخل حرم مطهر امامزاده سید احمد(ع) مرند، مزار آيت الله ميرزا علی اكبر مرندی(ره) از شاگردان ممتاز حضرت آيت الله آقا سيد علی قاضی طباطبايی(ره) و همچنین مزار حجت الاسلام والمسلمين سيد جلال حسينی از علمای بارز شهر مرند، قرار دارد. قرار گرفتن سنگ مزار این دو عالم، در کف زمین چسبیده به ضریح حرم مطهر، مساله ای است که متولیان امر باید نسبت به بهسازی مزار این دو شخصیت برجسته شهرستان مرند اقدام عاجل انجام دهند. رئیس اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان مرند، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه می گوید: با نصب ضریح جدید امامزاده سید احمد(ع) مرند و توسعه صحن داخلی، مزار این عالمان بزرگوار نیز بهسازی خواهد شد. حجت الاسلام احتیاری ادامه می دهد: با تعویض سنگ مزار این دو عالم بزرگوار و نرده کشی دور مزار ایشان به سبک مزار مراجع عظام تقلید در قم، آرامگاه این عالمان بهسازی خواهد شد. شاگرد سلوکی سید قاضی(ره) میرزا علی اکبر مرندی(ره) فرزند ملاعلی، مجتهد و عارف شیعه و از شاگردان سلوکی آیت الله سید قاضی(ره) بود، وی از آیت الله انگجی (مرجع وقت) در فقه بهره برد و در سال ۱۳۶۰ قمری راهی نجف گردید و در آنجا با علامه طباطبائی و برادرش به مدت ۱۰ سال هم حجره بود؛ در نجف از مراجع وقت و علمای بزرگ همچون سید ابوالحسن اصفهانی، نائینی، آقاضیا عراقی، کمپانی و بادکوبه ای بهره های علمی برد و از آیات عظام سید ضیا و اصفهانی اجازه اجتهاد گرف،. آیت الله مرندی می فرمودند:« برای چند روز استراحت از تبریز به مرند آمده بودم ، مسئول پست شهرمان که مرد متدینی بود به دیدنم آمد و صد قِران به من داد و گفت : برو به کربلا برای من نایب الزیاره باش . خدمت استادم آیت الله انگجی رسیدم و این مسئله را با ایشان در میان گذاشتم و ایشان نیز صلاح دیدند این پیشنهاد را بپذیرم ، لذا آماده این سفر معنوی گشتم ، با دو مسافر دیگر درشکه ای کرایه کردیم و رهسپار کربلا شدیم . بعد از زیارت مرقد مطهر ابا عبدالله به نجف اشرف مشرف شدم و بعد از اتمام زیارت خداوند متعال به دلم انداخت که همان جا بمانم و من حدود شانزده سال آنجا اقامت گزیدم یعنی از سال 1304 شمسی تا 1319 شمسی که در اولین ورودم با علامه طباطبایی و الهی طباطبایی آشنا شدم و با آنها هم حجره گشتم .» آیت الله مرندی در امور معنوی نیز از شاگردان خاص آیت الله سید علی قاضی بود، در سال ۱۳۷۶ قمری به تبریز رجعت کرد و به تدریس مشغول شد و سپس مدت مدیدی در شهر مرند اقامت داشت و به تدریس و ارشاد معنوی پرداخت، وی در سحرگاه ۹ فروردین سال ۱۳۷۳ دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهر ایشان در جوار امامزاده سید احمد(ع) مرند به خاک سپرده شد. دست خالی می روم جواد مرندی فرزند آیت الله علی اکبر مرندی(ره) در گفتگو با خبرنگار حوزه، زوایایی از زندگانی این عالم وارسته را بیان می کند و می گوید: ما چیز زیادی از زندگانی عرفانی ایشان نمی دانیم، تنها درسی که از سال های عمر ایشان آموختیم، رعایت تقواست، در آخرین روزهای عمرشان، در حالی که زیر بغل ایشان را گرفته بودم و چند قدمی نمی توانست بیشتر حرکت کند، در حالی که گریه می کرد، می گفت: چیزی برای رفتنم ندارم و دست خالی می روم؛ وقتی به ایشان گفتم پدرجان شما که سال ها در حوزه علمیه و نزد اساتید برجسته عرفان و سلوک تلمذ کرده اید، شما چرا؟ گفتند: تنها به دو چیز امیدوار هستم، یکی بخشش و رحمت خداوند و دیگری شفاعت ائمه اطهار(ع)، که به زیارتشان رفته ام. لباس و ابزار شیطانی وی می افزاید: پدرم چندبار بیشتر برای خودشان لباس و عبا تهیه نکردند، تا سال های سال از عبایی استفاده می کردند که آیت الله العظمی خویی(ره) برای ایشان فرستاده بودند؛ تا زمانی از این عبا استفاده می کردند که پینه دوزی شده بود و از ساده پوشیدن نیز عاری نداشتند. جواد مرندی تصریح می کند: ایشان میگفتند: اینکه برخی روحانیون و طلبه ها که از لباس ها و کفش لعنین های آنچنانی استفاده می کنند اینها دچار امیال شیطانی شده اند، اینکه برخی طلبه ها در کوچه و بازار و بین مردم دچار خودبزرگ بینی می شوند و حتی نوع راه رفتن شان را متفاوت از مردم می کنند، این چیزها ابزار شیطانی است، انسان را فریب می دهد. بارها تاکید می کردند که مراقب نفس تان باشید، این نفس انسان، شیطانی و سرکش است. مرندی عنوان می کند: ایشان علاوه بر ساده زیستی که خودشان داشتند، حتی این مساله را درباره همسرشان نیز رعایت می کردند، مادرم تنها یک انگشتر طلا به دست داشتند که آن هم هدیه بود، لباس و پوشاکی هم که استفاده می کردند در حد ضرورت بود. گزارش: بیت اله احمدیمنبع:حوزه