24 آبان 1400 10 ربیع الثانی 1443 - 26 : 23
کد خبر : ۹۲۲۹۹
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۳۳
علی عباس‌آبادی، کارشناس تاریخ اسلام گفت: یکی از مأموریت‌های حضرت رضا(ع)، تثبیت و استقرار ولایت اهل‌بیت علیهم السلام در سرزمین ایران بود.
عقیق:ائمه علیهم‌السلام هر کدام به دستورالعملی که از طرف خدا برای‌شان آمده بود، عمل می‌کردند. شاید یکی از مأموریت‌های امام رضا(ع)، تثبیت و استقرار ولایت اهل‌بیت در سرزمین ایران بود تا ایران در همه‌ تاریخ کانون مؤمنین و دوستداران ولایت اهل بیت(ع) بشود.

در خصوص اقدامات امام رضا(ع) در ایران، با علی عباس‌آبادی، پژوهشگر حوزه کلام و تاریخ اسلام و مدرس حوزه و دانشگاه به گفتگو نشستیم که در ادامه می خوانید؛

*در ابتدا بفرمایید که اساساً در تحلیل زندگی ائمه(ع)، چه نکاتی را باید در نظر داشته باشیم؟

اگر بخواهیم رفتارهای ائمه(ع) در طول حیات مبارکشان را درست‌تر بفهمیم و تحلیل کنیم، باید به دو سطح و دو لایه‌ مختلف توجه داشته باشیم؛ یک لایه از تحلیل عملکرد ائمه(ع) همین لایه‌ ظاهری است. یعنی تصور ‌کنیم که امام هم مثل یک انسان معمولی در شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خاصی حضور داشته است و بالاخره اقتضائات و شرایط آن زمان امام را وادار کرده که عکس‌العملی نشان بدهند و واکنشی داشته باشند. البته این سطح از تحلیل هم درست است.

ما اگر رفتار ائمه در عصر خودشان را به عنوان انسان‌های اصلاح‌گرِ غیرمعصوم هم ارزیابی کنیم و بسنجیم، به این نتیجه می‌رسیم که واقعاً در هر عصر و زمانی، هر امامی بهترین تصمیم را گرفته و بهترین واکنش ممکن را نسبت به شرایط و موقعیتی که در آن زمان داشته، اتخاذ کرده‌ است. اکثر تحلیل‌های مربوط به حیات سیاسی و اجتماعی ائمه(ع)، چنین رویکردی دارند.

اما یک لایه و سطح دومی هم از فهم عملکرد اهل‌بیت(ع) وجود دارد که باید آن را هم مورد توجه قرار داد. ما در کتاب شریف کافی که معتبرترین کتاب شیعه است و کلمات و احادیث ائمه(ع) در آن جمع‌آوری شده، یک باب (یعنی یک فصل) داریم به این عنوان که «ائمه(ع) کاری نمی‌کنند، مگر این‌که با خدای متعال، عهد و پیمانی بر آن کار بسته باشند»؛ یعنی دستور خاصی از ناحیه‌ خدای متعال رسیده باشد و آن‌ها به دستور خدای متعال و به آن پیمانی که با خدا بسته‌اند، عمل می‌کنند.

در آن‌جا روایات متعددی آمده است. از جمله روایاتی که به صراحت بیان می‌کند ائمه(ع) هر کدام به دستورالعملی که از طرف خدا برای‌شان آمده بود، عمل می‌کردند. یعنی گام‌به‌گام بر اساس آن دستور پیش می‌رفتند. در واقع مأموریتی داشتند و ماموریت خودشان را انجام می‌داده‌اند.

مثلاً در آن روایات داریم که امیرالمؤمنین(ع) مأمور به صبر و تحمل بودند؛ امام مجتبی(ع)، یک طور دیگر؛ سیدالشهداء(ع) مأمور به آن قیام و شهادت و اسارت خانواده‌شان بودند؛ امام سجاد(ع) مأمور به سکوت بودند؛ امام باقر و امام صادق علیهماالسلام مأمور به نشر معارف و تفسیر قرآن و بیان احکام بودند. بقیه ائمه(ع) هم همین‌طور. هر امامی یک دستورالعملی دارد. وجود مبارک امام رضا(ع) هم همین‌طور بودند و از این قاعده مستثنا نبوده‌اند.

*یعنی ممکن است حرکت امام رضا(ع) به سوی ایران هم دستوری از ناحیه‌ خداوند بوده باشد؟

هیچ بعید نیست. ببینید؛ آن مسأله‌ای که در حیات مبارک امام رضا(ع) خیلی پررنگ و بااهمیت است، تشریف‌فرمایی آن حضرت از مدینه به مرو (یعنی خراسان بزرگ آن روز) و بعد هم ولایت‌عهدی و شهادتشان در این منطقه است. اگر با مقدمه‌ای که عرض شد، به حرکت نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم حضرت مأموریتی داشتند و به آن ماموریت عمل کردند. لااقل بخشی از مأموریتشان این بود که تشریف بیاورند در منطقه‌ خراسان و این‌جا مستقر بشوند؛ بعد هم در همین‌جا به شهادت برسند. آثار آن حرکتی که امام رضا انجام دادند و به مرو تشریف آوردند، گویا تا عصر ظهور بناست جامعه‌ شیعه را به پیش ببرد.

چون توجه دارید که اصلاً مؤمنان و شیعیان همیشه اطراف ائمه و اولاد ائمه علیهم‌السلام گرد می‌آمده‌اند و اجتماع می‌کرده‌اند. شما ببینید؛ معمولاً در هر منطقه‌ای که امامی بوده یا امام‌زاده‌ای حضور داشته، آن‌جا مرکز شیعیان شده است. شیعیان دور هم اجتماع می‌کردند، شهر می‌ساختند و... . این نشان می‌دهد که اجتماع دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام گرداگرد ائمه و امام‌زاده‌ها بوده است. از این جهت، حضور امام رضا(ع) در سرزمین ایرانِ بزرگِ آن روز، حتماً اهداف بلندی داشته که شاید هنوز هم خیلی از آن اهداف محقق نشده باشد؛ بلکه به صورت تدریجی در طی قرن‌ها تحقق پیدا می‌کند.

*این حضور و تشریف‌فرمایی حضرت به ایران، چه آثار و نتایجی ایجاد کرده است؟

وقتی امام رضا(ع) به ایران تشریف می‌آوردند، ده‌ها جا در مسیر ایستادند. معروف است که حضرت از مدینه به مکه برای عمره تشریف بردند؛ بعد از مکه به سمت ایران به راه افتادند، از طریق اهواز و یزد و نایین و دامغان و نیشابور. یک نقلی هم هست که از قزوین هم گذشتند و یک قدمگاهی هم آن‌جا دارند. اولین مرحله‌ تأثیرگذاری حضرت، همین تشریف‌فرماییِ خودِ حضرت است. حضرت در این مسیر که تشریف می‌آوردند، در هر منطقه‌ای که می‌ماندند، آن‌جا محل اجتماع شیعیان می‌شد و جالب است حتی تا امروز ده‌ها نقطه در ایران هست که به قدمگاه امام رضا(ع) مشهور است. یعنی هر جا حضرت تشریف می‌بردند، آن‌جا قدمگاه حضرت می‌شد؛ محل اجتماع شیعیان می‌شد؛ مسجد می‌ساختند، موقوفه وقف می‌کردند، حمام می‌ساختند  (مثل حمام نیشابور که معروف است حضرت در این‌جا تشریف داشتند) و... و همه‌ این‌ها به نام حضرت انجام می‌شد. آن اجتماع عظیمی که در نیشابور به پیشواز حضرت آمدند و حضرت حدیث معروف سلسله‌الذهب را بیان کردند، و امثال آن. پس مرحله‌ اول، همین حضورِ خود حضرت در ایران است.

مرحله‌ دوم، زمانی است که امام در خراسان مستقر هستند؛ یعنی حدود دو سال. در این مدت، گروه‌های متعددی، هم از اهل‌بیت پیغمبر (یعنی بنی‌هاشم و علویان) و هم از دوستان اهل‌بیت و شاگردان آن‌ها، بار سفر می‌بستند به سمت مرو که خدمت امام رضا(ع) بیایند و به حضرت بپیوندند. یک نمونه، وجود مبارک حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها است که تشریف می‌آوردند که خدمت برادرشان بروند، اما در منطقه‌ ساوه بیمار شدند. بعد فرمودند مرا به قم ببرید و به شهر قم آمدند و در آنجا از دنیا رفتند. البته طبق یک نقلی ایشان را مسموم کردند و ایشان به شهادت رسیدند.

به هر حال، در زمانی که امام در خراسان بودند، اهل‌بیت و برادران و خواهران حضرت و بقیه‌ علویان و هم‌چنین گروه‌های مختلفی از اصحاب حضرت  که اسامی خیلی‌های‌شان در تاریخ هست، به سمت امام رضا(ع) می‌آمدند و این‌ها هر کدام با خودشان، تشیع و مکتب اهل‌بیت را از کانون اصلی‌اش می‌آوردند و به ایران منتقل می‌کردند. این‌ها از کوفه، از مدینه، از مناطق دیگر کشیده می‌شدند به طرف شرق ایران! همین‌طور که می‌آمدند، هر کدامشان یک نقطه‌ای را به نور امامت و به نور ولایت نورانی می‌کردند.

شما ببینید ده‌ها و صدها امام‌زاده‌ای که مثل ستاره‌های درخشان همین‌طور گوشه و کنار کشور ما می‌درخشند. بسیاری از این‌ها کسانی هستند که می‌آمدند به سمت امام رضا(ع)؛ اما هر کدام در یک منطقه‌ای ماندگار شدند یا از دنیا رفتند و مزارشان زیارتگاه شیعه شد. مثلاً حضرت احمد بن‌موسی (شاه‌چراغ) و برادرشان سید علاءالدین حسین و برادر دیگرشان سید میرمحمد، هر سه برادران امام رضا(ع) بودند که از منطقه‌ فارس می‌گذشتند. آن‌جا با دشمنان اهل‌بیت و حاکم ظالم فارس درگیر شدند و همان‌جا به شهادت رسیدند و مزارشان کانون تجمع شیعیان شد، تا قرن‌ها و تا امروز و مثال‌های متعدد دیگر. بنابراین در مرحله‌ دوم، یعنی زمانی که حضرت رضا(ع) خودشان در مرو تشریف داشتند، بسیاری از اصحاب و خاندانشان در ایران پخش شدند و فرهنگ اهل‌بیت(ع) را گسترش دادند.

مرحله‌ سوم که مربوط به بعد از شهادت حضرت است، مرقد امام رضا(ع) است که در خراسان واقع شد. تنها امامی که در ایران به شهادت رسیدند و در ایران دفن شدند، وجود مبارک امام رضا(ع) بودند. ببینید این دفن شدن حضرت در این منطقه، چه آثار و برکات و خیراتی برای سرزمین پهناور ایران به بار آورد! این‌جا کانون تجمع دوستان و شیعیان اهل‌بیت علیهم‌السلام شد. منطقه‌ای که نسبتاً از مرکز اسلام دور افتاده بود، اما قلب تپنده‌ای در آن‌جا قرار گرفت که از گذشته تا به امروز، عشاق اهل‌بیت علیهم‌السلام از همه جای عالم دوست دارند هر جور شده، هر چند وقت یک بار خودشان را به حرم حضرت برسانند. آن‌جا مرکز هنر اسلامی و شیعی شد. همه‌ هنرها را به خدمت گرفتند برای تجلیل از اهل‌بیت و تجلیل از امام رضا(ع). چه‌قدر موقوفه، حوزه، مدرسه، بیمارستان و امور عام‌المنفعه‌ دیگر به برکت حضور امام در کل ایران پدید آمد!

یکی از اساتید می‌گفتند: یک آقایی در کرمان، یک مزرعه‌ چندهکتاری را از قرن‌ها قبل وقف کرده برای خوراک کبوترهای حرم امام رضا(ع) نه وقف خود حرم؛ خود حرم که موقوفه‌هایش الی‌ماشاءالله هست! بعضی می‌گویند شاید بیشتر منطقه‌ خراسان موقوفه‌ حرم امام رضا باشد. این‌طور ابراز عشق و محبت و علاقه می‌کرده‌اند. این خودش شد محور گسترش محبت و ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام در این سرزمین.

بنابراین حتی آن روزی که دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام در اقلیت بودند، این حرکت امام رضا(ع) در این سه مرحله، یعنی هم تشریف آوردن خودشان، هم وقتی که در خراسان مستقر بودند، هم بعد شهادتشان و دفنشان در قریه‌ سناباد (که همین مشهد امروزی است)، ایران را به کانون حضور و رفت‌وآمد شیعیان تبدیل کرد.

شاید بشود از کنار هم گذاشتن این شواهد، به اضافه‌ آن مقدمه‌ای که اول سخن عرض کردم، چنین نتیجه گرفت که شاید یکی از مأموریت‌هایی که امام رضا(ع) داشتند و عهد و پیمانی که با خدای متعال بسته بودند و به آن وفا می‌کرد، می توان گفت یکی از مأموریت‌های ایشان، تثبیت و استقرار ولایت اهل‌بیت در سرزمین ایران بود. یعنی حضرت تشریف بیاورند ایران و ولایت اهل‌بیت را در این‌جا تثبیت کنند و ایران کانون مؤمنین و دوستان امیرالمؤمنین(ع) بشود در همه‌ تاریخ. این هدف، از همان زمان به مرور محقق شده و تا به امروز که به انقلاب اسلامی رسیده‌ایم، ادامه پیدا کرده است. این سرزمین، پایگاه مؤمنین و دژ و پناهگاه مستحکمی در برابر دشمنان خدا و دستگاه تمدّن مادّی قرار گرفته است و ان‌شاءالله این‌جا مرکز یاران امام زمان(ع) و یکی از پایگاه‌های اصلی حکومت جهانی حضرت باشد.

همه‌ این‌ها را می‌توان از برکات همان حرکت امام رضا(ع) دانست. حضرت، عالمانه این مأموریت را به انجام رساندند؛ یعنی خودشان ملتفت بودند که دارند چه می‌کنند و دارند با تشریف‌فرمایی خودشان، تاریخ این سرزمین را تا دوران ظهور رقم می‌زنند و دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام را در این منطقه گرد هم می‌آورند.

*مگر حضور امام رضا(ع) در ایران، به اجبار و اکراه نبود؟ پس چه‌طور می‌توان پذیرفت که حضرت در پی اجرای یک مأموریت الهی بوده باشند؟

باید توجه داشت که هر چند حضرت در ظاهر مجبور بودند و اگر اکراه و اجبار مأمون نبود، در ظاهر به ایران تشریف نمی‌آوردند؛ اما باطناً امام به مأموریت خودش عمل می‌کند و به آن عهدی که با خدای متعال بسته است، وفا می‌کند. هم‌چنانی که مثلاً سیدالشهداء علیه‌السلام در ظاهر مجبور به جنگ شدند و حتی پیشنهاد بازگشت هم دادند، اما همه‌ این‌ها جزئی از مأموریت الهی ایشان بود.

وجود مبارک امام رضا(ع) هم ظاهراً با اجبار به ایران آمدند، اما باطناً داشتند به عهد خود وفا می‌کردند و مأموریت خود را به انجام می‌رساندند که شاید همین تثبیت تشیع و تثبیت ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در سرزمین ایران بوده باشد، برای همیشه ان‌شاءالله!

*آیا این مطلب با استناد به روایاتی که از امامان قبلی و از پیامبر اکرم علیهم‌السلام نقل شده هم قابل بیان است؟

کاملاً. شما می‌بینید در روایات متعددی هم از پیغمبر(ص)، هم از وجود مبارک امام کاظم(ع)، هم از خود حضرت، هم از ائمه بعد از ایشان، چه‌قدر روایت در فضیلت زیارت امام رضا(ع) داریم. مثلاً در روایتی داریم که وجود مبارک امام جواد(ع) فرمودند: سیدالشهداء را همه‌ شیعه‌ها زیارت می‌کنند؛ اما پدر من در خراسان غریب است و همه‌کس به زیارت پدرم نمی‌رود؛ بلکه فقط خواص، یعنی شیعیان دوازده‌امامی به زیارت پدرم می‌روند. از این جهت شاید زیارت پدرم افضل باشد.[۱]

در روایتی داریم که وجود مبارک امام جواد(ع) فرمودند: سیدالشهداء را همه‌ شیعه‌ها زیارت می‌کنند؛ اما پدر من در خراسان غریب است و همه‌کس به زیارت پدرم نمی‌رود؛ بلکه فقط خواص، یعنی شیعیان دوازده‌امامی به زیارت پدرم می‌روند. از این جهت شاید زیارت پدرم افضل باشد

یا در روایت دیگری خود حضرت فرمودند: کسی که من را در غربتم زیارت کند، من روز قیامت سه جا به فریاد او می‌رسم: «إذا تطایرت الکتب و عند الصراط و عند المیزان»[۲]، یعنی جایی که نامه‌های اعمال را پخش می‌کنند و کنار پل صراط و کنار ترازوی اعمال. یعنی سه موقف سخت که انسان کارش گیر می‌کند و نیاز به شفاعت دارد، من به فریادش می‌رسم و او را نجات می‌دهم.

یا از وجود مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایتی داریم که: کسی که پاره‌ تن من است، در خراسان دفن خواهد شد که هر اندوهگینی به زیارتش برود، خداوند اندوهش را برطرف می‌کند و هر گناه‌کاری به زیارتش برود، خداوند گناهش را می‌آمرزد.[۳]

بالأخره این تشویق‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام برای زیارت امام رضا(ع)، غیر از آثار اخروی و ثواب‌هایی که دارد و آثار باطنی‌ای که در ملکوت این عالم می‌گذارد (و ما شاید خیلی از آن‌ها را هم نفهمیم) یکی از آثار ظاهری‌اش این بوده که ایران را کانون رفت‌وآمد شیعیان کرده است تا این‌که دوستان اهل‌بیت(ع) در این سرزمین تثبیت شدند و اکثریت پیدا کردند.

این خودش یک مأموریت مهم می‌تواند باشد که امام رضا(ع) بار سنگین آن را با سختی به دوش کشیدند و جامعه‌ شیعه را پیش بردند. وقتی حضرت از مدینه بیرون می‌آمدند، به اهل‌بیتشان توصیه کردند که پشت سر من گریه کنید تا نشان بدهند که سفر سخت و بی‌بازگشتی در پیش دارند که سفر شهادت است. یا وقتی امام به عمره تشریف بردند قبل از آمدن به ایران، امام جواد(ع) که خردسال بودند، دیدند پدرشان به طرز عجیبی با خانه‌ کعبه وداع می‌کنند. امام جواد خیلی منقلب و ناراحت شدند و گفتند: پدرجان! به خدا قسم مثل کسی با کعبه وداع کردید که دیگر هرگز برنمی‌گردد! امام رضا هم تأیید کردند و اشاره فرمودند که این سفر برای من، بازگشتی ندارد. این‌ها نشان از سختی و عظمت این مأموریت دارد و نشان می‌دهد که حضرت جان گران‌قدر خودشان را در این راه گذاشتند تا به آن عهدی که با خدای متعال داشتند، عمل کنند.

*به نظر شما، امروز ما نسبت به حضرت چه تکلیفی داریم؟

وقتی امام رضا(ع) این‌جا را انتخاب کرده‌اند و کانون دوستان اهل‌بیت(ع) قرار داده‌اند، طبیعتاً ما هم باید به برنامه‌ امام تن بدهیم و با امام همراه شویم؛ در معیت امام باشیم. ما هم هرچه می‌توانیم، کمک کنیم به ترویج و توسعه آن چیزی که حضرت ثامن الحجج به خاطر آن به این‌جا آمدند. باید با همه توانمان بکوشیم که این‌جا مرکز مؤمنان بشود و اجازه ندهیم که دشمنان دین و دشمنان خدا و دشمنان اسلام و دشمنان اهل‌بیت در این سرزمین بتوانند جای پا پیدا کنند و قدرت بگیرند.

البته پیشاپیش همه، خود حضرت مراقبند و دارند مأموریت خودشان را به پیش می‌برند؛ اما ما هم باید همراه حضرت و کمک‌کار ایشان باشیم و بکوشیم کسانی مقدّرات مردم این سرزمین را رقم بزنند که در راه دین و راه اهل‌بیت(ع) باشند. ما باید همه‌ تلاشمان این باشد که هر جایی که هستیم و هر مسئولیتی، هر چه‌قدر هم کوچک که در اختیار ماست، خودمان را نزدیک کنیم به آن هدفی که امام رضا(ع) داشتند و برایش جان‌فشانی را کردند؛ یعنی کمک کنیم به ترویج مکتب و فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام و استقرار دین خدا در سرزمین عزیزمان ایران و مقاومت کنیم در برابر هجمه‌های گوناگونی که دشمنان دین و دشمنان اسلام برای به زانو در آوردن جامعه‌ مؤمنین به ما و کشور ما وارد می‌کنند.


پی نوشت:
[۱]. کامل الزیارات، ص۵۱۰.
[۲]. کامل الزیارات، ص۵۰۶.
[۳]. عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵۸.
منبع:مهر

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: