«این نوشته داستانوارهای است از زندگی پرفراز و نشیب حسن آبشناسان. او پیش از آنکه فرماندهای توانا، چریکی بینظیر در برنامهریزی، اجرا و طراحی نقشههای جنگ باشد، از نظر شخصیتی فرد مهمی است. او در کودکی و نوجوانی پسری پرمسئولیت بود، چرا که در خانوادهای فقیر اما با فرهنگ بزرگ شده بود. ...
این مرد بزرگ پس از شهادتش میراثی نداشت جز چهار هزار جلد کتاب و انبوهی از یادداشتهای عرفانی که از روح زیبای او سخن میگفت. به پسرش افشین گفته بود: «پسرم، من برای تو پول، ملک و فرش به ارث نگذاشتهام. من در زندگی به دنبال بهتر کردن منزل، وسایل زندگی یا پسانداز پولهایم در بانک نبودهام. من در زندگی به دنبال ساختن شخصیت خودم بودم. به دنبال شکل گرفتن نگاه و دیدگاهم به دنیا و مسائل جاری در آن. امیدوارم آنچه در من نسبت به دین، اعتقادات و حس بندگی و تسلیم در مقابل پروردگارم محقق شده،\ برای شما هم توشهای باشد و چراغ راهی!».
جعفریان که در کارهایش معمولاً شخصیت بیش از حادثه برایش اهمیت دارد، در این اثر نیز تلاش دارد تا با پرداختن به روحیات و سبک زندگی شهید آبشناسان، شخصیت او را به مخاطب معرفی کند؛ از این رو کتاب، «او نگاهش را به ارث گذاشت» نامگذاری شد.
این اثر که در 12 فصل تدوین شده، از خاطرات دوران کودکی شهید آغاز شده و تا شهادت او ادامه مییابد. یک کتاب کمحجم اما خواندنی که به مخاطب نوجوان مجال میدهد زندگی یکی از فرماندهان جنگ را از با نگاهی نزدیکتر دنبال کند.
چاپ سوم «او نگاهش را به ارث گذاشت»، بیست و هشتمین اثر از مجموعه «قصه فرماندهان» است؛ مجموعهای که گفته میشود تاکنون یک و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. داستان زندگی شهید آبشناسان از سوی سوره مهر در شمارگان 1100 نسخه و به قیمت 50 هزار ریال منتشر شده است.