04 آبان 1400 20 (ربیع الاول 1443 - 15 : 08
کد خبر : ۹۱۰۶۵
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۹
گفتگوی تفصیلی با شفیعی سروستانی؛
گفتگو با اسماعیل شفیعی سروستانی محقق و نویسنده درباره موضوع عزاداری محرم و رابطه آن با ظهور امام زمان(عج) را در اینجا بخوانید.
عقیق:قیام پیروزمندانه امام حسین(علیه السلام)در عاشورای سال 61 هجری، با نثار خون‌های پاك عزیزان، بی قراری‌های كودكان، بی پناهی‌های بانوان، و یا صحنه هایی آكنده از «مصیبت» و «مظلومیت» رقم خورد. بر این اساس، یادآوری اخبار آن قیام خونین، همواره عواطف انسان‌ها ـ مسلمان و نامسلمان ـ را به تأثر واداشته،2 و در طول تاریخ به برپایی عزاداری ـ با شكل‌های گوناگون ـ انجامیده است. از این رهگذر، پس از گذشت چهارده قرن و اندی، همچنان درس ها و پیام‌های آن قیام تازه و زنده مانده است. اما اینکه چگونه باید عزاداری امام حسین(ع) را احیا کنیم موضوعی است که اسماعیل شفیعی سروستانی به آن پاسخ داده است.

به عنوان سوال اول چه چیزی باعش می شود که عزاداری امام حسین(ع) زنده نگه داریم؟
وقتی فصل ویژه سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) می رسد پنجره های مختلفی بر این موضوع باز می شود. هر یک از اهالی هنر و فرهنگ و صاحب‌نظران دریافت هایی پیدا می کنند و مطالعاتشان را به نحوی عرضه می کنند که هر سال بیش از سال قبل بر گستره دستاوردها و معارف حسینی افزوده می شود.

قیام امام حسین(ع) همه ادیان و امت ها را تحت تاثیر خود قرار می دهد

این مطلب که چرا هرسال نسبت به سال قبل به نوعی در برگزاری مجالس عزاداری سوگواری و گفتگوی معرفتی راجع به قیام اباعبدالله(ع) اهتمام داریم؛ در چند وجه مطرح می شود. قیام امام حسین(ع) در زمره قوی ترین و تاثیرگزار ترین واقعه ای است که بشر در طول تاریخ در آن حضور پیدا می کند. به نحوی که همه ادیان و امت ها را به دلیل شکوه عظمت و نمود انسانی پاک و کامل در میدانی فراخ به بلندای تاریخ تحت تاثیر خود قرار می دهد. یکی از وجوه اینکه این مراسم تکرار می شود تاکید ویژه ای ست که حضرات معصوم بر احیای هرساله و بزرگذاشت داشتند. همه ایام ویژه به نحوی ذاکر و متذکر هستند. روزهایی مثل عاشورا، ایام فاطمیه و نیمه شعبان هر کدام با خود ذکری برای گوش های شنوا دارد. گویا خداوند در این موقعیت های خاص وقت و فرصتی را برای بشر به وجود آورده است. ایام اماکن و کتب مقدس زیادند. اما در میان همه اینها اماکن و ایامی نشان شده از سوی خداوند متعال هستند که خداوند باب رحمت را در این ایام باز می کند. یک وجه از عزاداری فرصت و رخصتی است که بشر وقتی که از آسمان فرود می آید در دریای زلال قرار گیرد و به تطهیر جسم و جان خود برسد. یک نوعی هم افقی بین انسان و شخص عالی مقامی چون حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است. در اثر گذر زمان و با وجود آلودگی ها و شائبه ها، هیچ انسانی از تیررس شبهه و انحرافاتی که شیطان باعثش است مصونیت ندارند. در این ایام ویژه انسان مومن از مسیر هم افقی با آزادمردی چون اباعبدالله(ع) به نوعی پیراستگی دسترسی پیدا می کند.

 

آیا پاسداری از روز عاشورا باعث نزدیکی به خداوند می شود؟

وجه دیگری از پاسداری روزی مثل عاشورا و محرم، تقرب است. در ادعیه می خوانیم اتقرب الی الله بحبهم. وقتی مومنی می خواهد تقرب به خداوند متعال پیدا کند دوست دارد راه سهلی پیدا کند. برای تقرب راهی سهل تر و ساده تر از عزاداری و بزرگداشت مقام اباعبدالله(ع) نیست. این حدیث زیبای آسمانی« ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجات» همین موضوع را نشان می دهد. از امام صادق(ع) سوال می کنند آیا سایر امامان کشتی نجات نیستند؟ ایشان پاسخ می دهند همه ما چراغ هدایت و سفینه تجاتیم اما سفینه جدم اباعبدالله(ع) وسیع تر است و می تواند همگان را شامل شود و سریع ترین است. چنین سفینه نجات سریع و وسیعی را خداوند از مسیر اباعبدالله(ع) تعیبه کرده که همه خلق عالم حتی غیرمسلمان مجال نجات پیدا کنند. چرا این سفینه اباعبدالله(ع) سریع تر و وسیع تر است؟ علتش ساده است. چون ایشان هجر و مظلومیتی در عاشورا پیدا کردند و همه خاندان و بود و نبود خود را در طبق اخلاص قرار دادند و تقدیم خداوند متعال کردند و بلایی را تجربه کردند که هیچ یک از انبیا و اوصیا این بلا را تجربه نکردند. عبارت زیبایی است که همه بلاها برای ولاست و آنکه اهل ولایت باشد باید خود را برای بلا مهیا کند. خداوند هیچ کسی را از تجربه بلا استثنا نکرده چون بلا به نوعی نردبان ارتقاست. یعنی بلا و ابتلا سنت خداوند متعال برای ارتقائ مخلوقات خودش است و هر شخصی که به بلایی مبتلا می شود مجال ارتقا می یابد.

هیچ بلایی با بلای فرود آمده بر اباعبدالله (ع) قابل مقایسه نیست

اگر چه همه انبیا و رسل و حضرت محمد(ص) هم مبتلا به بلایای گوناگونی بودند اما هیچ بلایی با بلای فرود آمده براباعبدالله(ع) قابل مقایسه نیست. اگرهمه ابتلائات انبیا را در یک کفه ترازو قرار دهیم، ابتلائ براباعبدالله(ع) سنگین تراست. به همین دلیل مقام اباعبدالله(ع)از همه انبیا بلند تر است و در آستانه خداوند در سمت راست خداوند مستقر شده اند. این بلای بزرگ از سویی موجب کسب عالی ترین مرنبه تقرب به خداوند متعال برای اباعبدالله الحسین(ع) بود و از طرف دیگر زیباترین و سریع ترین کشتی و نردبان را فراهم کرد که بقیه مردم که با تاثیر امام حسین(ع) عمل به زندگی می کنند هم بتوانند تقرب کنند و به همین خاطر در جنبه فردی علاوه بر اینکه هم افقی و تقرب به وجود می آید، شفاعت اهل بیت در قیامت کبری را نیز خواهند داشت. در روایت داریم قلب انسان عزادار از میرندگی نجات می یابد و در روز قیامت حشر او با حشر اهل بیت خواهد بود این فقط چند نکته کوچک درباره وجه فردی و اثرات فردی عزاداری برای اباعبدالله(ع) است و در وجه اجتماعی مسئله به مراتب قوی تر و زیباتر از این است.

 برگزاری عاشورای هر ساله فسردگی و انجماد را از جامعه مسلمین می گیرد

 پس شما میگویید یکی  از وجوه مهم اجتماعی پاسداری از قیام امام حسین(ع)، احیاگری دین است؟
شفیعی سروستانی یکی از وجوه مهم اجتماعی پاسداری از قیام امام حسین(ع) را احیاگری دین دانست و گفت: ایشان به عنوان سنگ محک و معیاری قد کشیدند که هر کسی در هر شرایط تاریخی می تواند موقعیت و دینداری و میزان تقرب خود را با توجه به آن بسنجد. بنابراین خط کشی برای احیاگری و پاسداری دین است. بنی امیه یک استراتژی ویژه داشت و آن این بود که قیام اباعبدالله(ع)در دشت کربلا و شرایط تاریخی و زمانی و مکانی در سال 61 اسیر شود و به جایی نرسد. بنابراین همه تلاش خود را داشت که حتی کوچکترین فرزندان خاندان اباعبدالله(ع) را به شهادت برساند و کسی نماند واین قیام زمینگیز شود و بیرون نیاید. در حالیکه خداوند چنین مقدر کرده که قیام اباعبدالله(ع) از ظرف زمانی و مکانی کربلا خارج و در گستره تاریخ جاری شود. جاری شدن قیام اباعبدالله(ع)در گستره تاریخ احیاگری را هرساله در حوزه فرهنگی ادبی و شرع مقدس سبب می شود. خونی است که هرساله برمی گردد تا فسردگی و انجماد را از جامعه مسلمین بگیرد. خداوند قیام اباعبدالله(ع) را با حکم غایت بودن آدمی در عرصه زمین گره میزند. خداوند اگر آدم و همه هستی را خلق کرد، برای یک نکته لطیف بود که انی جاعل فی الارض خلیفه. من می خواهم در زمین خلیفه ای را مستقر کنم و چنانکه فرموده بود «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» اراده کرده است که در زمین از میان مستضعفان امام و امامانی مسقرکند و زمین را به ارث مستضعفان تبدیل کند. غایت خلق هستی به جعل خلیفه و تشکیل حکومت مستضعفان بر زمین است. چنانکه خلق هستی با این حکم گره خورده که روزی همه ظلم از صحنه زمین محو شود و به جای آن دولت کریمه تاسیس شود.

بین قیام امام حسین(ع) و قیام امام زمان (ع) چه وجه اشتراکاتی وجود دارد؟
قیام اباعبدالله(ع)هم با حکمت تاریخ و هم با غایتی که خداوند برای خلق هستی تعریف کرده است، نسبت تنگاتنگ دارد. امام در مسیر زنجیره بزرگ اولیا و اوصیا و انبیا آمد تا این جاده امکان حرکت داشته باشد و با خروج از همه بن بست ها لختی به قیام جهانی صاحب الزمان نزدیک تر شود. در ارتباط با دو قیام سال 61 و قیام امام زمان(عج) گفتگو بسیار زیاد است و پیوندهای عجیبی ما بین این دوست. در دو قیام نامبرده موضوع احیاگری دین جای ویژه ای دارد. امام حسین(ع) و امام زمان(عج) به عنوان احیاگران ویژه شناخته می شوند. ضمن آنکه همه سنن ویژه انبیا و به ویژه سنت رسول ختمی مرتبت در این دو قیام احیا می شود. یعنی بازگشت سنت ها به مدار اصلی خود دومین وجه اشتراک دو قیام است. سومین وجه اشتراک و ارتباط این دو قیام اصلاح گری است. چنانکه امام حسین(ع) فرموند برای اصلاح دین جدم قیام کردم و امام زمان(عج) را به عنوان مصلح کل می شناسیم. دو مصلح در دو نقطه ویژه در دو نقطه عطف تاریخی ظهور کردند. اگر به ماجرای ظهور و آنچه از قول ائمه رسیده برگردیم و نگاه کنیم می بینیم که از سویی امام را به عنوان خونخواه اباعبدالله(ع)معرفی کرده اند . در دعای ندبه می خوانیم این طالب بدم مقتول الکربلا؟

قیام اباعبدالله (ع) در ظهور امام عصر(عج) به نتیجه غایی خود می رسد

یکی دیگر از وجه ارتباط دو قیام این است که امام عصر(عج) به عنوان خونخواه قیام می کنند و برمی گردند. در روایات در زمانی که اذن خروج امام عصر(عج) صادر می شود پرچمی از آسمان به زمین می آید که در آن یالثارات الحسین نقش بسته است. یعنی خونخواهان حسین. امام عصر(عج) از فرزندان امام حسین(ع) و خونخواه بحق ایشان و یاری دهندگان امام در زمره کسانی هستند که خونخواهی را دنبال می کنند. در روایات روز خروج امام عصر(عج) عاشوراست. یعنی سالی که ظهور اتفاق می افتد، در محرمی و در عاشورایی است و در روز دهم عاشورا برای برکندن ریشه های همه ظلم و فساد از همه هستی قیام آغاز می شود. بعبارتی قیام امام عصر(عج) چنان پیوند به قیام اباعبدالله(ع) خورده که درست در همان روزی که پرچم اباعبدالله(ع) در ظاهر به زمین افتاده، از زمین بلند می شود. به عبارتی قیام اباعبدالله(ع) در ظهور امام عصر(عج) به نتیجه غایی خود می رسد. وقتی در بلندای گنبد اباعبدالله الحسین(ع) پرچم سرخی همواره در اهتزاز است، همه زائران و همه شیعیان خودشان را به عنوان ادامه دهنده راه اباعبدالله(ع)می شناسند و تداوم قیام امام به نحوی است که با ظهور قیام امام عصر به نتیجه نهایی خود می رسد. از این رو عزاداری و پاسداری از روز قیام اباعبدالله(ع)به وسیله ما و فرزندان و نوادگان به این معنی است که ما همواره در مسیر قیام و در همراهی قیام هستیم و تداوم بخش این ماجراییم. ماجرایی که ختم نمی شود مگر با ظهور کبری امام عصر(عج).

 نکته ظریفی که قابل تامل است، این است که وقتی ظهور اتفاق می افتد دو جمعیت برمی گردند که در اعتقاد ویژه از آن به رجعت یاد می کنیم. یک دسته از مومنان محض و یک دسته از کافران محض بر می گردند. اولین شخص شخیصی که رجعت می کند حضرت اباعبدالله(ع) است. در آن شبی که امام در خیمه خود همه یاران خود را جمع کردند، با آنها اتمام حجت کردند و بیعت مجدد بستند و اعلام کردند فردا روزی است که همه ما شهید خواهیم شد ومژده بازگشت را به همه یاران خود دادند و اعلام کردند ما برمی گردیم و اولین شخص منم و شما نیزبرمی گردید. پس اباعبدالله(ع) همراه با نواده خود برای تکمیل آن قیام برمی گردند. بعد از صاحب الزمان مقام خلافت به اباعبدالله(ع) می رسد. همه قاتلان و یاران برمی گردند تا دیگر بار از قاتلان انتقام گرفته شود. همه اینها پیوندی را میان دو ماجرا می دهند. ضمن آنکه همه ما و نوادگان ما قیام اباعبدالله (ع) را از قید مکانی و زمانی خارج می کنیم، اما یک عبارت و شرط دارد و آن این است که هریک از ما مومنان در هر شرایط تاریخی زندگی می کنیم، کفر و شرک و نفاق عصر خودمان را هدف قرار دهیم. در سال 61 قمری بنی امیه، فرزندان ابوسفیان و معاویه و یزید ملعون به عنوان مزاحم راه خدا هدف بودند. مومن باید مصداق عینی زمان خود را هدف قرار دهد. نه اینکه در سال 61 قمری اسیر شود.

مومن نباید در سال 61 قمری اسیر شود

باید دید که شرک و کفر و نفاق در قرن شانزده قمری چگونه ظهورپیدا می کند و شیعه عزادار باید علیه مصادیق زمان خودش قیام کند و تبری پیدا کند. وقتی تبری و تولی پیدا کند در مسیر قیام قرار می گیرد. دو بال برای پرواز برای هر پرنده ضروری است. هر انسانی هم برای پرواز دو بال نیاز دارد. بال تبری و تولی. آنکه یکی را ندارد نمی تواند پرواز کند. در هر دوره تاریخی اگر به اباعبدالله(ع)و فرزندان ایشان تولی می کنیم باید تبری نیز از دشمنان زمان خودمان پیدا کنیم که مجال پرواز به وجود بیاید. در احیاگری و پاسداشت ایام عزاداری ضرورتا باید هر عزاداری حسین زمان خودش را بشناسد و در غیر این صورت به بیراه خواهد رفت. از امام صادق(ع) سوال کردند که اگر کسی سایر امامان را بشناسد اما امام زمان خود را نشناسد مومن است؟ امام می فرماید مومن نیست. سوال می کنند آیا مسلمان است ؟ می فرمایند بله مسلمان است. مسلمان ضرورتا باید معرفت به حسین زمان خودش برسد. چنانکه یاران اباعبدالله(ع)در زمان خودشان به امام حسین(ع) معرفت داشتند و با تبری جستن از نشانه های شرک و نفاق زمان خودشان در بیعت تمامی که بااباعبدالله(ع) داشتند تمام دار و ندار خودشان را در راه ایشان دادند. مسلمان امروز نیز ضمن معرفت به ساحت امام عصر باید در عهد و بیعت با امام قراربگیرد و مهیا باشد که همه چیز خود را به حسین زمان تقدیم کند. آن زمان می تواند خود را به عنوان منتظر بشناسد.


پیرو اباعبدالله(ع) باید آگاه شود که دشمنان از عمل او سواستفاده نکنند

یکی از اتفاقات این دوره زمانی آفت های عزاداری است که متاسفانه خیلی ها از این موضوع انتقاد کرده اند، از نظر شما چه ضعف هایی در عزاداری ها ما وجود دارد؟
اگر چه همه ساله ضرورتا همه عزیران اعم از مرد و زن و پیر و جوان در ایام محرم و در دهه عاشورا عزاداری می کنند اما ضعف ها و نقصان هایی همراه با این عزاداری ها معمولا ظهور می کند که قابل تامل است. نکات متعددی قابل بیان است. یکی اینکه باید پیرو اباعبدالله(ع) متوجه شود که دشمنان اهل بیت و مسلمانان از عمل او سواستفاده نکنند. ما بارها مشاهده ائتلاف خونین صلیبی و سلفی و صهیونی بودیم که کمر همت برای نابود کردن مستضعفان و شیعیان و مومنان بستند. گاهی اوقات جهل و بی ادبی بعضی باعث سواستفاده و اتفاقات بسیاری می شود. در بسیاری از آثار سینمایی که ساخته شده و باورهای شیعیان را هدف قرار داده، وقتی می خواهند چهره ای از مسلمانان و شیعیان ارائه کنند، از آنها چهره یک زامبی ارائه می کنند. تقریبا چیزی حدود 300 فیلم از سال 1966 تا الان با موضوع و محتوای زامبی ها در سینمای غرب داریم که فیلمسازان غربی به عمد برای مخدوش کردن چهره مسلمانان و شیعیان از شخصیت های زامبی استفاده می کنند. زامبی یعنی خونخواران و مردگان خطرناکی که به زمین برگشتند. وقتی تصویر از عزاداری شیعیان می خواهند نشان دهند تصویر برخی قمه زنی ها را نشان می دهند. حتی با تصویر هایی از قمه زدن کودکان و حتی نوجوانان بیهوده گویی هایی خودشان را به اثبات می رسانند و به جاهلان و بی خبران غربی چنین نشان می دهند که شیعیان در جان و ذات خودشان تروریست و خونخوار هستند. لذا باید متوجه بود دشمن مترصد کشف مواردی است که علیه شیعیان بتواند استفاده کند.

بهترین نحوه صحبح عزاداری به چه صورت است؟
وقتی عزاداری اتفاق می افتد، جمع بزرگی از ذاکران، قیام اباعبدالله(ع) را در ظرف مکانی و زمانی سال 61 هجری قمری اسیر می کنند. یعنی می بینیم بر بلندای منبر و پشت تریبون ها ده مرتبه اباعبدالله(ع) را به قتلگاه می برند و برمی گرداند و ده ها مرتبه تبری از یزید و شمر می کنند، اما قادر نیستند از سال 61 و میدان کربلا خارج شوند و یزید و شمر و عمروعاص زمان خود را بشناسند. در حالی که ذاکر و عزادار باید بتواند در این زمان به نحوی ظهور داشته باشد که بتواند عمروعاص و یزید این زمان را به مومنان و جوانان معرفی کند. نکته بعدی این است که گاهی آرام آرام برخی آدابی که ممدوح اهل بیت نیست وارد عزاداری شده است. گاهی اوقات آنچه مربوط به صوفیان و یا گاهی اوقات آداب مربوط به شیطان پرستان و بوداییان را با ادوات و ابزار موسیقیایی، اشعار نامناسب و نوع سینه زدن های نامناسب به خیال بزرگداشت اباعبدالله(ع) تلفیق کردند. از این مسیر ضربات زیادی به شیعیان و مومنان و معارف حسینی وارد شده که باید احتیاط جدی کرد. موضوع بعدی این است که واعظ و ذاکر و شاعر که در این میدان وارد می شوند باید تاریخ را بشناسد و شرایط تاریخی که ائمه در آن قرار گرفتند بشناسد.

گفتگوی واعظ و ذاکر نباید باعث انحراف در دریافت های مردم شود

واعظ و ذاکر بیسواد بدون آنکه مطالعات تاریخی داشته باشد، بدون دانستن مقتل های مهم و جدی و حقیقی و بدون آنکه موقعیت سیاسی و اجتماعی 61 را بداند سخنرانی می کند و این خدشه وارد می کند. باید واعظ و ذاکر و عزادار درجه ای از آگاهی از تاریخ و تحلیل تاریخی را داشته باشد که گفتگوی او باعث انحراف در دریافت های مردم نشود. نکته دیگر پوشش ما و خورد و خورش ماست. ما باید ضرورتا از همه سنن ممدوح اهل بیت تبعیت کنیم. با اسراف حدود و حقوق را اسراف می کنیم. گاهی با ایجاد مزاحمت برای مردم و گاهی وقت ها با لباس های نامناسب چه مرد و چه زن باعث لکه دار شدن چهره مومنان می شویم. باید این نکات رعایت شود تا چهره زیبای اباعبدالله(ع)همچنان که بوده در میان ما جاری و ساری بماند.


منبع:باشگاه خبرنگاران

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: