مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به نظر شما چرا اینقدر اهلبیت (ع) ما را به زیارت امام حسین(ع) ترغیب و تشویق کردند؟
حجتالاسلام والمسلمین ریاضت: برای پاسخ به این سؤال باید به هدف و فلسفه زیارت در معارف شیعی اشاره کرد. اگر فلسفه زیارت برای ما روشن شود، آن وقت دلیل این همه اهمیت و این همه تأکید بر زیارت را میفهمیم. میدانیم که نقش اهلبیت(ع) نقش هدایتی است؛ این در حالی است که متأسفانه ما تغییر نقش برای اهلبیت(ع) ایجاد کردیم و فکر میکنیم اهل بیت افرادی هستند که فقط باید حاجات ما را بدهند، بیماران ما را شفا بدهند، گرههای زندگی ما را باز کنند، قرضهای ما را بدهند، و ...، گرچه خوب است برای این موارد از اهلبیت(ع) کمک بخواهیم و آن بزرگواران را واسطه قرار دهیم تا خدا محبتی کند، اما نباید از نقش هدایتی حضرات معصومین(ع) غافل شویم. خدا خودش اهل بیت(ع) را ائمۀ هدی نامیده ﴿ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا﴾، ما محتاج هداتیم و باید پیوسته هدایت را از خدا طلب کنیم.
هدف زیارت، ایجاد سنخیت با اهلبیت(ع) است
فلسفه و هدف از زیارت، ایجاد سنخیت بین زائر و مزور گفته شده است، اینکه اینقدر تأکید کردند به زیارت اهلبیت(ع) و به ویژه امام حسین(ع) برویم، برای این است که این زیارت فضایی را برایمان ایجاد میکند تا بتوانیم راحتتر با آن انوار الهی سنخیت و قرب پیدا کنیم که قرب به آنان، منجر به قرب الهی است. اصحاب امام حسین(ع) را ببینید، آنان از وقتی که عهد بستند با امام حسین(ع) همراه شوند، به تدریج این تغییر سنخیت در آنان شکل گرفت، طوری که امام(ع) در شب عاشورا دربارۀ اصحابشان فرمود: «وَ اَمرُهُمْ اَمْری وَرَاْیُهُمْ رَاْیی» این کلام مولا یعنی یاوران حسینی به سنخیت بالایی نسبت به امامشان دست یافته بودند و این الگویی برای ما محبان است تا با زیارت اهلبیت(ع) و به ویژه امام حسین(ع) سنخیت و شباهت بیشتری نسبت به آنان پیدا کنیم.
جالب است در پایان زیارتنامۀ امام حسین(ع) آمده که «یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ» یعنی ای کاش ما هم با شما همراه باشیم، ای کاش ما هم به تبع همین همراهی سنخیت بیشتری با شما پیدا کنیم و به فوز عظیم که همنشینی با شماست، دست یابیم.
از امام صادق پرسیده شد زیارت یعنی چه؟ حضرت فرمود زیارت یعنی احساس و حضور. وقتی به زیارت امام حسین(ع) میرویم، سلام عرض میکنیم «السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ»، سلام بر شما، ضمیر «شما» در هر زبانی چه زمانی به کار میرود؟ زمانی که گوینده، شنونده را حاضر میبیند، یعنی ما امام(ع) را حاضر و حیّ میدانیم که چنین عرضه میداریم، لذا در یک کلام میتوان گفت که شاید مهمترین فلسفه تأکید بر زیارت سیدالشهداء(ع) توسط دیگر حضرات معصومین(ع) صرفنظر از ثواب و اجری که دارد، ایجاد سنخیت است. هرقدر این سنخیت بین ما و اهلبیت(ع) بیشتر شود، به تبع رشد بشتری خواهیم کرد.
در طول روز بارها در نماز و اوقات دیگر از خدا هدایت را طلب میکنیم، هدایت مقولۀ بسیار مهمی است و بیجهت نیست که خدا این را برایمان مهم جلوه داده است. اگر محتاج هدایت نبودیم، حداقل روزی 10 مرتبه این را از خدا نمیخواستیم، پس ما محتاج هدایت هستیم، حال چه کسی ما را هدایت میکند؟ خدا، اما از پنجرۀ وجود اهلبیت(ع). توسل به اهلبیت(ع) نیز برای همین است، برای اینکه خدا به بهانۀ توجه ما به انوار اهلبیت(ع)، هدایت را بر ما جاری کند.
زیارت این نیست که ما یک سری کلمات و جملات را فقط با زبان بیان کنیم، مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی در تعبیری میفرماید: تحویل سال بچه مذهبیها و بچه هیئتیها در نوروز نیست، بلکه تحویل سال آنان موقعی است که به یاد اهلبیت(ع) میافتند و تطهیر میشوند که یکی از مصادیق یاد اهلبیت(ع)، برگزاری مراسم عزاداری و شرکت در آنهاست. وقتی به زیارت اهلبیت(ع) میرویم و بر میگردیم باید «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ» در ما تحقق پیدا کرده و نمایان باشد. هدایت آنقدر برای اهلبیت(ع) پررنگ بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هم دست از هدایت و دستگیری برنداشتند، رفتار امام حسین(ع) خیلی عجیب است، ایشان حتی میخواستند دست قاتلشان را بگیرند و نجات دهند، اما شمر ملعون خودش نخواست و به قعر جهنم رفت.
در بعضی از فتواهای فقهای قدیم واجب بود که سالی یکبار به کربلا بروند، همچنین در روایت هست که امام صادق(ع) فرمود کسی که بتواند هر سال به کربلا برود، اما نرود، در بهشت مهمان اهل بهشت است، برداشت بنده اینطور است که دیگر خود آن فرد بهشتی نیست، بلکه پیوسته مهمان دیگران است و خودش مستقلاً در بهشت جایگاهی ندارد.
امام صادق(ع) در حدیثی میفرماید تمام ما اهلبیت(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات هستیم، اما چراغ و کشتی جدم حسین(ع) پر نورتر و سریعتر و وسیعتر است. به نظر شما چرا این تعبیر برای امام حسین(ع) بیان شده است؟
حجتالاسلام والمسلمین ریاضت: این جمله دربارۀ امام حسین(ع) از مفهوم روایات گرفته شده است، از طرفی هم باید گفت که این تعبیر به معنای این نیست که امام حسین(ع) از سایر ائمه امتیاز و برتری دارند، چراکه گفته شده «کلهم نور واحد»، اما خب باید اذعان داشت که خدا بنا به دلایلی و بهتر بگوییم بر اساس برنامهای الهی، مصباحِ امام حسین(ع) را پرنورتر قرار داده است. اینکه گفته شده مصباحِ امام حسین(ع) پر نورتر است، کشتی نجات ایشان سریعتر و وسیعتر است، اینکه تمام انبیا و رسولان قبل از اینکه امام حسین(ع) پا به سرزمین کربلا بگذارد، به این زمین آورده و با ماجرای امام حسین(ع) آشنا شدند، اینکه همۀ ائمه(ع) به جدشان امام حسین(ع) تأسی میکنند، اینکه امام زمان(عج) در هنگام ظهور خودشان را با منتقم خون حسین(ع) معرفی میکنند و ... از ویژگیهای خاص امام حسین(ع) به شمار میرود. به قول رهبر معظم انقلاب اسلامی تمام اهلبیت(ع) را باید در قالب یک انسان 250 ساله دید، اما خب، انوار هر یک از آن بزرگواران در برهههای زمانی و مکانی مختلف، تجلیات مختلفی داشته است.
وقتی نور حسینی ظلمت را کنار زد و باعث بقای اسلام شد
در اسلام این تعبیر ماندگار است که «اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است»، علت پیدایش اسلام پیغمبر و رسالت پیغمبر نبوت بود، اما علت بقای اسلام امام حسین(ع) است، اگر امام حسین(ع) نبود چیزی از اسلام نمیماند، چراکه ظلمت و تاریکی و کفر سالها پیش همه جا را فرا گرفته بود و چه بسا ممکن بود این ظلمت ادامه پیدا کند، اما امام حسین(ع) با نورشان، ظلمت را کنار زدند و به إذن الهی باعث بقای اسلام شدند.
به نظر شما چه چیزی در ماجرای امام حسین(ع) قرار داده شده که نه تنها شیعیان و مسلمانان جهان، بلکه پیروان ادیانهای مختلف توجه ویژهای به ایشان دارند؟
حجتالاسلام والمسلمین ریاضت: شاید یکی از دلایل این موضوع، نوع شهادت و اوج مظلومیت امام حسین(ع) باشد. ببینید همه انسانها ذاتاً از ظلم بدشان میآید و با ظالم زاویه دارند. ظلمهای بسیاری در حق اهلبیت(ع) صورت گرفته است، اما ظلم و مصیبتی که بر امام حسین(ع) شد، از اعظم مصائب در طول تاریخ و حتی در آسمانها و زمین بود، طوری که در زیارت عاشورا که حدیثی قدسی است، به این موضوع اشاره شده «مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض».
امام حسین(ع) به عنوان یکی از مظلومان بزرگ عالم کسی بود که ظلمپذیر نبود، ظلمستیز بودن ایشان در اوج مظلومیت به انسان احساس غرور میدهد، لذا همه آزادیخواهان در هر مکتب و فرقی قائلاند که از امام حسین(ع) درسها گرفتند، چون امام حسین(ع) در اوج مظلومیت ظلمستیز بود. اهل بیتِ امام حسین(ع) نیز بعد از جریان عاشورا در شام و منازل دیگر با وجود اینکه بدترین رفتارها با آنان انجام شد، اما باز هم به تبعیت و تأسی از مولایشان امام حسین(ع) در مقابل ظلم کوتاه نیامدند و به مقابله با آن پرداختند. به عنوان مثال، حضرت زینب(س) با وجود سختیها و فشارهای زیاد چنان خطبهای در کاخ دشمن ایراد کرد که همگان را مات و مبهوت کرد.
نقش نهضت سیدالشهداء(ع) را در امیدآفرینی بین انسانها و ایجاد استقامت برای رسیدن به هدف متعالی چظور ارزیابی میکنید؟
حجتالاسلام والمسلمین ریاضت: امام حسین(ع) در شب عاشورا تعبیر عجیبی دارند؛ ایشان میفرماید: «فما المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ و الضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ و النَّعیمِ الدّائمَةِ»، مرگ جز پلى که شما را از رنج و بدبختى به سوى بهشتهاى پر گستره و نعمت جاودان عبور مىدهد، نیست. این کلام حضرت یک فضای امید بسیار زیبایی را برایمان به تصویر میکشد، وقتی امام حسین(ع) اینچنین مرگ را تعریف میکند، چرا باید از مرگ ترسید؟
یکی از انواع مرگ، شهادت فی سبیلالله است، هر فردی سرانجام طعم مرگ را میچشد، اما چه بهتر که این مهم با شهادت میسر شود. خدا برای این نوع از مرگ ثمره و اجر زیادی قرار داده است. امام حسین(ع) در شب عاشورا جایگاه اصحاب را یک به یک به آنان نشان داد، فکر میکنید اصحاب چگونه رفتار کردند؟ آنان لحظه شماری میکردند تا هرچه زودتر به میدان نبرد بروند و جانشان را در رکاب مولا و امام زمانشان بذل کنند، طوری که پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرمود: «وَ إِنَّکَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَکَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِکَ لَا یَجِدُونَ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ وَ تَلَا قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ»، در آن زمین شهید خواهى شد و گروهى هم با تو شهید مىشوند که درد نیزه و شمشیر را احساس نمىکنند، سپس این آیه را تلاوت کرد: «قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ» جنگ براى تو و یارانت سرد و سلامت خواهد شد.
همچنین امام حسین(ع) وقتی از مکه به سمت کوفه حرکت کرد، فرمود: «مَنْ کانَ باذِلاً فِینا مُهْجَتَهُ وَمُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَإِنّی راحِلٌ مُصْبِحَاً إِنْ شاءَ اللهُ تَعالی»، هر یک از شما که حاضر است در راه ما از خون خویش بگذرد و جانش را در راه لقای پروردگار نثار کند، پس آماده حرکت با ما باشد که من فردا صبح حرکت خواهم کرد انشاءالله. امام(ع) اصحاب را به لقای خدا دعوت میکنند و این یعنی امیدآفرینی در حدی اعلی، اصحاب متوجه مقصد نهایی شدند و اینک در اعلی علیین یعنی در بهترین جایگاه نزد امامشان روزی میخورند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها به معرفتزا بودن مجالس اهلبیت(ع) تأکید کردند، طوری که مستمعین با پایان جلسه، نسبت به گذشته فرق کرده و بر معرفتشان افزوده شده باشد، آیا امروزه چنین چیزی در جامعه شاهد هستیم؟
حجتالاسلام والمسلمین ریاضت: این فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی عملی نشده است، ما شنونده را به حداقل قانع کردیم و گفتیم بیا در مجلس امام حسین(ع) گریه کن، زیارت بخوان، با این کار به بهشت میروی. ما گفتیم هر کاری میخواهی انجام بده و با گریۀ بر امام حسین(ع) همه چیز دوباره درست میشود، با این کار خیلی سطح امام حسین(ع) را پایین آوردیم، در حالیکه نیاز داریم از سطح و عمق فاصله بگیریم، این است که باعث میشود مجالس و محافل ما معرفتزا باشد.
امام کاظم(ع) در حدیثی میفرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (ع) یَوْمَ عَاشُورَاءَ عَارِفاً بِحَقِّهِ کَانَ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِی عَرْشِهِ» کسی که به زیارت امام حسین(ع) میرود، یعنی به زیارت خدا در عرش رفته، ما باید با این نگاه به زیارت امام حسین(ع) برویم، نه اینکه برویم بهشت، جالب است که امام رضا(ع) در تعبیر دیگری میفرماید: «مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِشَطِّ الْفُرَاتِ کَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ» کسی که امام حسین(ع) را زیارت کند، یعنی خدا در بالاتر از عرش زیارت کرده است. این چه فضای پر امیدی است که امام (ع) دارند مطرح میکنند؟ یعنی ما به واسطۀ زیارت امام حسین(ع) میتوانیم به زیارت خدا در عرش و بالاتر از آن برسیم، این چه محبتی بزرگی است که خدا به ما عطا کرده؟! ما نیاز داریم این معارف امیدآفرین را در مجالس و محافل مذهبی بیش از گذشته بیان کنیم و این به تحقق کلام رهبری کمک خواهد کرد.
در زمینه اشک نیز باید به این نکته توجه داشت که گاهی اشک به خاطر مصائب وارد شده بر ائمه(ع) است و گاهی به دلیل شوق از اینکه خدا چنین امام و مولایی را به ما عطا کرده. برخی از عاشورائیان در لحظات پایانی عمرشان وقتی در آغوش امام حسین(ع) قرار میگرفتند، اشک از چشمانشان جاری میشد، این اشک برای چه بود؟ این اشک از عشق به این بود که چه مولا و امامی دارم «امیری حسینٌ و نعم الأمیر».
اگر جلسات ما بخواهد معرفتافزایی داشته باشد باید گوینده و ذاکر، خودش اهل معرفت باشد. چرا قدیم منبر رفتن عین رساله دادن اجازه میخواست؟ یعنی اینطور نبود که هر کسی بتواند منبر برود و حدیث بخواند. آیتالله شیخ جعفر شوشتری را به یاد داریم؛ ایشان منبر میرفت و روضه میخواند و نتیجه کارش هم شد کتاب «خصائص الحسینیه» که امروزه خیلیها از آن استفاده میکنند، همینطور در بحث شعر و شاعری؛ چرا شعرهای قدیم ماندگار است؟ چون با معرفت سروده و خوانده میشد.
=====================
مصاحبه از امیرمحسن شیخان