«فِتْنَه» در قرآن مجید در موارد متعددى به کار رفته، گاهى به معناى آزمایش و امتحان و گاهى به معناى بلا و مصیبت و عذاب آمده است. این کلمه در اصل به معناى داخل کردن طلا در کوره است تا خوبى و بدى آن آشکار شود.
عقیق:آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 25 و 26 سوره مبارکه «انفال» به اهمیت عبادت شبانه و تلاوت قرآن اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ * وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و از فتنهاى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمىرسد (بلکه همه را فرا خواهد گرفت چرا که دیگران سکوت اختیار کردند) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد. و به خاطر بیاورید هنگامى را که شما در روى زمین، گروهى کوچک و اندک و زبون بودید، آن چنان که مىترسیدید مردم شما را بربایند! ولى او شما را پناه داد و با یارى خود تقویت کرد، و از روزى هاى پاکیزه بهره مند ساخت، شاید شکر نعمتش را به جا آورید». (انفال/ 25 و 26)
این آیه به عواقب شوم عدم پذیرش دعوت حیات بخش خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اشاره مىکند و مىفرماید: «از فتنهاى بپرهیزید که تنها دامن ستمکاران شما را نمىگیرد بلکه همه را فرا خواهد گرفت» (وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً).
«فِتْنَه» در قرآن مجید در موارد متعددى به کار رفته:
گاهى به معناى آزمایش و امتحان.
و گاهى به معناى بلا و مصیبت و عذاب آمده است.
این کلمه در اصل به معناى داخل کردن طلا در کوره است تا خوبى و بدى آن آشکار شود، سپس به معنى آزمایشها که نشان دهنده چگونگى صفات باطنى انسانهاست به کار برده شده است، و همچنین در مورد بلاها و مجازاتها که باعث تصفیه روح انسان و یا تخفیف گناه اوست به کار مىرود.
در آیه مورد بحث «فِتْنَه» به معناى بلاها و مصائب اجتماعى است که دامن همه را مىگیرد و به اصطلاح خشک و تَر در آن مىسوزند.
و در حقیقت خاصیت حوادث اجتماعى چنین است: هنگامى که جامعه در اداى رسالت خود کوتاهى کند و بر اثر آن قانون شکنىها و هرج و مرجها و ناامنىها و مانند آن به بار آید، نیکان و بدان در آتش آن مىسوزند و این اخطارى است که خداوند در این آیه به همه جوامع اسلامى مىکند و مفهوم آن این است:
افراد جامعه نه تنها موظفند وظایف خود را انجام دهند بلکه موظفند دیگران را هم به انجام وظیفه وادارند؛ زیرا اختلاف، پراکندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شکست برنامهها خواهد شد و دود آن به چشم همه مىرود. کسى نمىتواند بگوید چون وظیفه خود را انجام دادهام از آثار شوم وظیفه نشناسىهاى دیگران بر کنار خواهم ماند چه این که آثار مسائل اجتماعى فردى و شخصى نیست.
این درست به آن مىماند که براى جلوگیرى از هجوم دشمنى، صد هزار نفر سرباز نیرومند لازم باشد اگر عدهاى مثلاً پنجاه هزار نفر وظیفه خود را انجام دهند مسلماً کافى نخواهد بود و نتایج شوم شکست هم وظیفه شناسان را مىگیرد و هم وظیفه نشناسان را، و همان طور که گفتیم خاصیت مسائل جمعى و گروهى همین است.
این حقیقت را با بیان دیگرى نیز مىتوان روشن ساخت و آن این که: نیکان جامعه وظیفه دارند در برابر بدان سکوت نکنند اگر سکوت اختیار کنند در سرنوشت آنها نزد خداوند سهیم و شریک خواهند بود.
چنان که در حدیث معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که: إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لایُعَذِّبُ الْعامَّةَ بِعَمَلِ الْخاصَّةِ حَتّى یَرَوُا الْمُنْکَرَ بَیْنَ ظَهْرانِیِّهِمْ وَ هُمْ قادِرُونَ عَلى أَنْ یُنْکِرُوهُ فَإِذا فَعَلُوا ذلِکَ عَذَّبَ اللّهُ الْخاصَّةَ وَ الْعامَّةَ:
«خداوند عزّوجل هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى خاص مجازات نمىکند مگر آن زمان که منکرات در میان آنها آشکار گردد و توانایى بر انکار آن داشته باشند در عین حال سکوت کنند در این هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد کرد».
از آنچه گفتیم روشن مىشود: این حکم هم در زمینه مجازاتهاى الهى در دنیا و آخرت صادق است، و هم در زمینه نتایج و آثار اعمال گروهى و دسته جمعى.
در پایان آیه با زبان تهدیدآمیز مىگوید: «بدانید خداوند مجازاتش شدید است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَشَدیدُ الْعِقابِ).
مبادا لطف و رحمت خدا آنها را غافل کند و شدت مجازاتهاى الهى را به دست فراموشى بسپارید و آشوبها و فتنهها دامان شما را بگیرد همان گونه که دامان جامعه اسلامى را گرفت و بر اثر فراموش کردن این سنن الهى آنها را به قهقرا کشانید.
یک نگاه کوتاه به جوامع اسلامى در عصر ما و شکستهاى پى در پى که در برابر دشمنان دامن گیرشان مىشود و فتنههاى «استعمار»، «صهیونیسم» و «الحاد» و مادّى گرى و مفاسد اخلاقى و متلاشى شدن خانوادهها و سقوط جوانان در دامن فحشاء و انحطاط و عقب گرد علمى، حقیقت و محتواى آیه را مجسم مىسازد که چگونه این فتنهها دامن کوچک و بزرگ، نیک و بد و عالم و جاهل را فرا گرفته است و اینها همچنان ادامه خواهد یافت تا آن زمان که مسلمانان روح اجتماعى پیدا کنند و نظارت همگانى را در جامعه عملاً بپذیرند و دو وظیفه امر به معروف و نهى از منکر به عنوان وظیفه قطعى و تخلف ناپذیر عملى گردد.
در آخرین آیه مورد بحث، بار دیگر قرآن دست مسلمانان را گرفته به گذشته تاریخشان باز مىگرداند و به آنها حالى مىکند که در چه پایهاى بودید و اکنون در چه مرحلهاى قرار دارید تا درسى را که در آیات قبل به آنها آموخت به خوبى درک کنند.
مىفرماید: «به خاطر بیاورید آن زمان را که شما گروهى کوچک و ناتوان بودید و در چنگال دشمنان گرفتار، و آنها شما را به ضعف و ناتوانى کشانده بودند» (وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ).
«آن چنان که مى ترسیدید مشرکان و مخالفان شما را به سرعت بربایند» (تَخافُونَ أَنْیَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ).
این تعبیر، تعبیر لطیفى است که نهایت ضعف و کمى نفرات مسلمانان را در آن زمان آشکار مىسازد، آن چنان که گوئى همانند یک جسم کوچک در هوا معلق بودند که دشمن به آسانى مىتوانست آنها را برباید و از بین ببرد و این اشاره به وضع مسلمانان در «مکّه» قبل از هجرت در برابر مشرکان نیرومند و یا اشاره به مسلمانان بعد از هجرت، در مقابل قدرت هاى بزرگ آن روز همانند ایران و روماست.
آنگاه مىافزاید: «ولى خداوند شما را پناه داد» (فَآواکُمْ).
«و با یارى خود شما را تقویت کرد» (وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ).
«و از روزىهاى پاکیزه شما را بهره مند ساخت» (وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).
«شاید شکر نعمت او را به جا آرید» (لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
و اکنون به مرحلهاى رسیده اید که قدرت در هم شکستن نیروهاى مشرکان «مکّه» را پیدا کردهاید و تهدیدى براى ستمگران و زورگویان قبایل «حجاز» شده اید.