آن چه دیدی که چنین خشمت نشست تا چنـان برقی نمود و بازجست
در شجـاعت شیـر ربانیستی در مروت خود که داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیدهای شمـهای واگو از آنچه دیدهای
تیـغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علـمت خاک ما را پاک کرد
وی افزود: امام علی (ع)، مصداق تامّ انسان کامل است. او نمونه اعلای شخصیت تربیت شده در دامان دین اسلام و تعالیم رسول گرامی، حضرت محمدبن عبدا... است. علی (ع) همراه پیامبر و پا به پای وی، در همین عالم ماده، مسیر سخت رسالتهای دین جدید را پیمود. او قرآن را به حد و اندازه خود فهمید و معنا کرد. علی با عشق به قرآن و پیام وحیانی آن، خود را به اندازه و حدّ قرآن گستراند و تعالی بخشید!
قبادی گفت: علی (ع) در عین حال که قدسی و ملکوتی میاندیشید، از تکفیر دیگران مبرّا بود و گفتار و رفتاری نداشت که دیگران را کافر بخواند، در سلوک او، اخلاق بر همه چیز مقدم بود. او در عین آسمانی بودن و غرق بودن در عبارت خدا، حقوق شهروندی را به صراحت در جای جای سخن و سیره خود و ازجمله در خطبه ۳۴ نهج البلاغه به رسمیت شمرد و در نسبت خود با خلق خدا، تنها به یادآوری مسئولیت خود به عنوان یک «عالم دینی» بسنده کرد و امتیازی ویژه برای خود قائل نشد. همچنین او فرمود که: خداوند از عالمان و دانایان و دانشمندان پیمان گرفته که در برابر ظلم ظالمان و گرسنگی گرسنگان سکوت پیشه نکنند، و رأی مردم را نیز یک معیار میدانست: لَولا حضورُ الحاضِرِ و قیامُ الحُجّهِٔ بوجودِ الناصِرِ، و ما أخذ َاللهُ عَلَی العُلَماءِ ألّا یُقارُّوا علی کِظّهِٔ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مظلومٍ ... (خطبه ۳، معروف به شقشقیه).
وی در ادامه تصریح کرد: او در تمام دوره مسئولیت خود همینگونه عمل کرد. در جنگ صفین به رأی عامه مردم گردن نهاد و از قدرت حکومت به عنوان «استدلال مافوق» استفاده نکرد! او مناسبات اجتماعی و قراردادهای مدنی را در چارچوب قراردادها و مناسبات، حرمت میگذاشت و اخلاق، حقیقت و عدالت را فدای قدرت نمیکرد. و سرانجام نیز اخلاق و اولویت عدالت بر هر چیز دیگر، موجب کشته شدن قدرت (علی) شد. اما بیرون از چارچوب نظام اجتماعی، علی (ع) در ساحت فردی و ایمانی و دینی و علمی و اخلاقی و معنوی و الهی، «تراز»ی داشت که پس از پیامبر (ص)، احدی بدان دست نیافت! با اینهمه او این مراتب فضل خود را اسباب تفوق و برتری در نظام اجتماعی قرار نداد.
وی افزود: آنجا که میفرماید: «أَیهَا النَّاسُ، إِنَّ لِی عَلَیکُمْ حَقَّاً وَلَکُمْ عَلَیّ حَقٌّ: فَأَمَّا حَقُّکُم عَلَی فَالنَّصِیحَةُ لَکُم وَتَوْفِیرُ فَیئِکُم عَلَیکُم وَتَعلِیمُکُم کَیلا تَجهَلُوا، وَتَأدِیبُکُمْ کَیما تَعلَمُوا وَأَمَّا حَقِّی عَلَیکُم فَالوَفَاءُ بِالْبَیعَةِ والنَّصِیحَةُ فِی الْمَشهَدِ وَالمَغِیبِ، وَالإِجَابَةُ حِینَ أَدعُوکُم وَالطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکم. » (خطبه ۳۴) ای مردم مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی. اما حقوق شما بر من، دلسوزانه با شما رفتار کردن و رساندن حق و حقوق شما به دست شما از بیتالمال و آموزش شما و پرورش و کارآموزی [توانمندساختن همه جانبه] شماست. [معلوم میشود که حقوق مردم اعانه دادن به آنان نیست بلکه رشد و توانمندسازی همه جانبه آنان است]
قبادی یادآور شد: اما حقوق من بر شما، وفاداری است در پیمان، دلسوزی و همراهی در همه حال، پاسخگویی به فراخوانیهای من و پذیرفتن اوامر و فرمانهای من! درس مهمّ این گفتار، به رسمیت شناختن حقوق مستقل شهروندی و احترام به شخصیت فرد فرد اعضای جامعه است. امام علی (ع) در روابط ویژه با نخبگانِ ترازِ اوّل رازهایی از گنجینهٔ دانش خود میگشاید. ازجمله: به کمیل بن زیاد النخعی فرمود: ها أنَّ هاهُنا لَعِلماً جَمّاً (و أشارَ بِیَدِهِ الی صَدرِهِ) لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلهًٔ! ای کمیل! اینجا (اشاره به سینهاش) علوم فراوانی انباشته است اگر برای آن، حاملانی مییافتم! که نیافتم! آشکار میکردم. (نهج البلاغه ـ حکمتها، حکمت ۱۴۷)
قبادی ادامه داد و گفت: امام نیز فرمود؛ «ایها الناس، سَلُونی قبلَ أن تَفقِدوُنی! فَلَأَنا بِطُرُقِ السماءِ أَعلَمُ مِنّی بِطُرُقِ الأرضِ قَبل أن تَشغَرَ بِرِجلها فتنَهٌٔ تَطَأُ فی خطامها و تَذهبُ بأحلامِ قومِها» خطبه ۱۸۹ ای مردم از من بپرسید قبل از آنکه مرا از دست بدهید! من به راههای آسمانی داناتر از راه زمینی هستم! ... در عین حال او این علم را مایهٔ فخر و برتری نمیداند و در برابر علم، تاریخ و جامعه فروتن است و قوانین علمی و روالهای اجتماعی را به رسمیت میشناسد و خطاب به فرزندش امام حسن (ع) (خطبه ۳۱) میفرماید: « (اءَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ اءَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی - فَقَدْ نَظَرْتُ فِی اءَعْمَالِهِمْ، وَ فَکَّرْتُ فِی اءَخْبَارِهِمْ، وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ، حَتَّی عُدْتُ کَاءَحَدِهِمْ، بَلْ کَاءَنِّی بِمَا انْتَهَی إِلَیَّ مِنْ اءُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ اءَوَّلِهِمْ إِلَی آخِرِهِمْ ...) من تاریخ گذشته را به نحوی خواندم که گویی با آنان زندگی کردم ...» یا اینکه همین امام در جایی دیگر اشاره به اموری میفرمایند که در آینده رخ خواهد داد و آسمان آبستن آن امور است و علی (ع) آن امور را در متن «آینده»ها میبیند و میشناسد درحالیکه اکثر مردم اسیر زمین هستند و غرق در مسایل جاری از خواستهها و آرزوهای طول و دراز!
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی در پایان گفت: این نوع دانش از ماهیتی شگفتانگیز نشأت میگیرد و در نهج البلاغه، مواضع فراوانی وجود دارد که دانشهای اظهار شده در آن، رنگ و بوی دیگری دارد و گویی از انسان صادر نشده و ارمغانی آسمانی است! او از «ایمان»، تقوی، قرآن، تاریخ، بشر، انبیاء، آدمها، جوامع، حکومت، و ... گونهای سخن میگوید که برای شخص غیر پیامبر بیسابقه است.