گاهی تغییر و دگرگونى در عمر بر اثر اعمال انسان ایجاد میشود اما خداوند در قرآن برای تأخیر در مرگ و افزایش طول عمر چه راهکاری ارائه داده است؟
عقیق:آیتالله ناصر مکارم شیرازی در بخش نکتههای تفسیر نمونه ذیل آیات 1 تا 4 سوره مبارکه «نوح» به اهمیت دعوت به یکتاپرستی و راهکاری برای افزایش طول عمر اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَکَ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ * قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ * یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ ۖ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و گفتیم: قوم خود را انذار کن پیش از آن که عذاب دردناک به سراغشان آید! گفت: اى قوم! من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم. که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را مىآمرزد و تا زمان معینى شما را عمر مىدهد زیرا هنگامى که اجل الهى فرا رسد، تأخیرى نخواهد داشت اگر مىدانستید». (نوح/ 1 تا 4)
صاحب نخستین شریعت و آیین الهى/ مهمترین محتوای دعوت حضرت نوح(ع)
نوح(ع) این پیامبر «اولو العزم» که صاحب نخستین شریعت و آیین الهى بود و دعوت جهانى داشت، بعد از دریافت فرمان الهی، به سراغ قومش آمد، گفت: «اى قوم! من براى شما بیم دهنده آشکارى هستم» (قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ).
«هدف این است که خداوند یگانه یکتا را پرستش کنید و هر چه غیر از او است به دور افکنید، تقوا را پیشه نموده، و از دستورات من که دستور خدا است اطاعت کنید» (أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ).
در حقیقت، نوح محتواى دعوت خود را در سه جمله خلاصه کرد: پرستش خداى یکتا، رعایت تقوا، و اطاعت از قوانین و دستوراتى که او از سوى خدا آورده، که مجموعه عقاید، اخلاق و احکام بود.
مهمترین نتایج اجابت دعوت نوح(ع) به یکتاپرستی
سپس، به تشویق آنها پرداخته، نتایج مهم اجابت این دعوت را در دو جمله کوتاه بیان مى کند، مىگوید: «اگر دعوت مرا اجابت کنید خداوند گناهان شما را مىآمرزد» (یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ).
در حقیقت، قاعده معروف الإِسْلامُ یَجُبُّ مَا قَبْلَهُ: «اسلام پیش از خود را مىپوشاند و از بین مىبرد» قانونى است که در همه ادیان الهى و توحیدى بوده است و منحصر به اسلام نیست.
و مىافزاید: «و شما را تا زمان معینى به تأخیر مىاندازد، عمرتان را طولانى کرده و عذاب را از شما دور مىدارد» (وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلى أَجَل مُسَمّىً).
«زیرا هنگامى که اجل نهایى الهى فرا رسد، تأخیر پیدا نمىکند اگر مىدانستید» (إِنَّ أَجَلَ اللّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
انواع اجل/ چگونه میتوان بیشتر عمر کرد؟
از این آیه، به خوبى استفاده مىشود «اجل» و سر رسید عمر انسان دو گونه است: «اجل مسمى» و«اجل نهایى» و یا به تعبیر دیگر: «اجل ادنى» (نزدیک تر) و «اجل اقصى» (دورتر)، و یا «اجل معلق»(مشروط) و «اجل حتمى» (مطلق).
قسم اول، سر رسیدى است که قابل تغییر و دگرگونى است، و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است بسیار جلو بیفتد، که عذابهاى الهى یکى از آنها است، و به عکس، بر اثر تقوا و نیکوکارى و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
ولى، اجل و سررسید نهایى به هیچ وجه قابل دگرگونى نیست، این موضوع را با یک مثال مىتوان مشخص کرد و آن این که: یک انسان استعداد عمر جاویدان ندارد، اگر تمام دستگاههاى بدن خوب کار کند، سر انجام زمانى فرا مىرسد که بر اثر فرسودگى زیاد قلب او خود به خود از کار مىافتد، ولى رعایت اصول بهداشت و جلوگیرى به موقع از بیمارىها مىتواند عمر انسان را طولانى کند، در حالى که عدم رعایت این امور ممکن است آن را بسیار کوتاه سازد و به زودى به آن پایان دهد.
عوامل معنوى زیادى و کوتاهى عمر
نکته دیگرى که به خوبى از این آیه استفاده مىشود، تأثیر گناهان در کوتاهى عمر است زیرا مىگوید: اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، خدا به شما عمر طولانى مىدهد، و مرگ شما را به تأخیر مىاندازد، با توجه به این که گناهان همواره بر جسم و یا روح انسان ضربههاى هولناک وارد مىکند، درک این معنى آسان است.
در روایات اسلامى نیز روى این معنى تأکید فراوان شده است، از جمله در یک حدیث پر معنى از امام صادق(علیه السلام) مىخوانیم: مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالآجَالِ، وَ مَنْ یَعِیشُ بِالإِحْسَانِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَعِیشُ بِالأَعْمَارِ!:
«آنها که بر اثر گناهان مىمیرند، بیش از آنها هستند که به مرگ الهى از دنیا مىروند، و کسانى که بر اثر نیکوکارى، عمر طولانى پیدا مىکنند بیش از کسانى هستند که بر اثر عوامل طبیعى عمرشان زیاد مىشود»!