19 دی 1400 6 جمادی الثانی 1443 - 52 : 02
کد خبر : ۸۹۷۲۹
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۶
آیت الله جوادی آملی:
آیت الله جوادی آملی در پیامی به چهارمین جشنواره قرآنی گل های محمدی(ص) و فاطمی(س) گفت: ما برای اینکه ادراک کنیم قرآن را فهمیدیم یا نه، شرح صدر طلب می‌کند و علامت فهمیدن، شرح صدر است.
عقیق:مراسم اختتامیه چهارمین جشنواره قرآنی گل های محمدی(ص) و فاطمی(س) با پخش پیام تصویری آیت الله جوادی آملی در شهرستان شازند استان مرکزی برگزار شد.

آیت الله جوادی آملی در پیام خود به این مراسم، ویژگی های نجات بخش قرآن و نحوه تعامل با دنیا به عنوان تذکره الهی و نه اعتباری را به نحو اجمالی تشریح کرد.

وی بیان داشت: هر کس در خدمت قرآن و عترت طاهرین(ع) باشد، گاهی به حفظ کلمات اینها، گاهی به ادراک مفاهیم کلمات اینها، گاهی ایمان به کلمات اینها، گاهی عمل صالح به کلمات اینها ـ که همه اینها درجات گوناگون اعتصام به قرآن و عترت است ـ هر کسی به سهم خود به این دو طناب آویخته ‌شده، نه انداخته شده، اعتصام کرد، طرْفی از سعادت برده است.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله»

مقدم شما حافظان قرآن و خادمان علوم الهی و پیروان قرآن و عترت را گرامی می‌داریم. از برگزارکنندگان این همایش وزین حق‌شناسی می‌کنیم، از ذات اقدس الهی مسئلت می‌کنیم به همه کسانی که در خدمت حفظ قرآن، ادراک مفاهیم قرآن، عمل به قرآن و عمل به سخنان عترت طاهرین(علیهم السلام) ـ که قرآن ناطق هستند ـ موفق هستند، خدای سبحان سعی بلیغ همه را مشکور کند و توفیق نِیل به عمل صالح را بیش از گذشته به همه این بزرگواران مرحمت کند!

مستحضر هستید که خدای سبحان بهترین پیوند خود با خلق را در سایهٴ قرآن و عترت حفظ کرده است. فیض ولایت عترت اطهار(علیهم الصلوة و علیهم السلام) همانند فیض قرآن کریم به نحو تجلّی است، نه به نحو تجافی. اصل اول این است که قرآن را خدا نازل کرد؛ یعنی به زمین فرستاد، نه به زمین القا کرد. آن طوری که قرآن را به زمین القا کرد، شبیه القای باران نیست، باران را القا کرد و فرستاد؛ ولی قرآن را نازل کرد، یعنی تنزّل داد، فرو فرستاد و همراه قرآن، فیض خاصّ خود را حفظ کرده است.

این انزال‌ها و تنزیل‌ها کاملاً از هم جداست، آن را به زمین فرستاد، این را به زمین انداخت. ولایت هم ‌چنین است، اگر ولایتِ غدیر و مانند آن تنزّل کرده است؛ یعنی تجلّی الهی بود نه تجافی، پس این حبل و طناب را که گاهی به صورت قرآن ذکر می‌شود، گاهی به صورت عترت طاهرین(علیهم الصلاة و علیهم السلام) به زمین فرستاد و آویخت؛ نه انداخت؛ نه ولایت را انداخت و نه قرآن را، بر خلاف باران و برف و تگرگ که انزال آنها به نحو انداختن روی زمین است، نه آویختن، پس قرآن، حبل متین آویخته ‌شده است، ولایت هم حبل متین آویخته ‌شده است؛ این اصل اول.

اصل دوم آن است که هر کس در خدمت قرآن و عترت طاهرین(علیهم السلام) باشد، گاهی به حفظ کلمات اینها، گاهی به ادراک مفاهیم کلمات اینها، گاهی ایمان به کلمات اینها، گاهی عمل صالح به کلمات اینها ـ که همه اینها درجات گوناگون اعتصام به قرآن و عترت است ـ هر کسی به سهم خود به این دو طناب آویخته ‌شده، نه انداخته شده، اعتصام کرد، طرْفی از سعادت برده است؛ این اصل دوم.

اصل سوم آن است که این طناب آویخته ‌شده، چون در ارتباط با خدا به نحو تجلّی است نه تجافی، چه اینکه در سخنان نورانی امیر بیان(علیه السلام) در نهج‌البلاغه آمده است که «فَتَجَلَّی‏ لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ»،[۱] هر لحظه تنزّل او به نحو تجافی است؛ یعنی فرو فرستادن و هر لحظه صعود و ترقّی او هم به نحو تجلّی است، نه به نحو تجافی، هر لحظه آیات قرآن و سخنان عترت اطهار(علیهم السلام) صعود دارد که ﴿إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ﴾،[۲] پس هر اندازه که کسی در خدمت قرآن و عترت(علیهم السلام) باشد به همان اندازه صعود می‌کند؛ منتها مهم‌ترین عامل صعود، عمل صالح است که فرمود: ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ﴾.[۳]

مؤمنان و عالمان با ایمان اینها بالا می‌روند. اعتصام به قرآن، ‌چنین نیست که انسان را متوقّف کند، چون این طناب هر لحظه هم در حال تجلّی نزولی است، هم هر لحظه در حال تجلّی صعودی، نه نزول آن به نحو تجافی است که از مخزن غیب غایب باشد، ‌نه صعود آن به نحو تجافی است که از جریان عالم طبیعت غایب باشد. بنابراین اگر کسی به هر نحو به آیات الهی و حدیث اهل بیت(علیهم السلام) اعتصام کرد، در همان لحظه خدا او را بالا می‌برد: ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾، عالمان با ایمان را خدا بالا می‌برد و اگر کسی اهل کلمه طیّب بود، آن کلمه طیّب در سایهٴ عمل صالح صعود می‌کند: ﴿إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ﴾؛ البته هم ارتفاع عمل صالح، هم صعود کلمهٴ طیّب به وسیله خدای ﴿رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ﴾[۴] است که وعده داد فرمود: ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا﴾، مؤمن یک درجه دارد، مؤمن عالِم درجه برتر دارد، او درجات دارد و این درجه؛ امّا همه اینها در پرتو اعتصام به قرآن کریم است.

مطلب بعدی آن است که ما برای اینکه ادراک کنیم قرآن را فهمیدیم یا نه، کلمات نورانی اهل بیت(علیهم السلام) را فهمیدیم یا نه، شرح صدر طلب می‌کند و علامت فهمیدن، شرح صدر است و شرح صدر هم نشانه‌هایی دارد که از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال شد نشانه‌های شرح صدر چیست؟ فرمود: «التَّجَافِی عَنْ‏ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةُ إِلَی‏ دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْت»؛[۵] فرمود: از دنیا تجافی کردن، در دنیا زندگی نکردن و به سَمت آخرت حرکت کردن.

این نکته که انسان در دنیا زندگی نکند، در آیات فراوانی تبیین شد و عصارهٴ آن نکته این است که بعضی‌ با زمین، آسمان، صحرا و دریا مربوط‌ هستند، با آب و هوا و فضا مربوط هستند، با اینها دارند زندگی می‌کنند، اینها آیات الهی هستند، ابزار فریب نیستند، اینها تذکرهٴ الهی‌ هستند، چون آیه و علامت و نشانهٴ لطف الهی است، هرگز انسان را غافل نمی‌کند. کسی که در زمین زندگی می‌کند، کسی که زیر آسمان زندگی می‌کند، کسی که با هوا و فضا مربوط است، اینها موجود تکوینی و حقیقی هستند نه اعتباری، آیت الهی‌ هستند نه قراردادی. آیت همواره مثل آینه است که صاحب خود را نشان می‌دهد.

عده‌ای با زمین و آسمان و هوا و فضا مأنوس نیستند، مگر «بالعرض»، اینها در دنیا زندگی می‌کنند، دنیا یعنی قرارداد و عناوین اعتباری، این پنج بخشی که در سورهٴ مبارکهٴ «حدید» به صورت حصر آمده است همین است که ﴿اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ﴾،[۶]دنیا، یعنی این قراردادها و اعتباراتِ نوجوانی و جوانی و میانسالی و سالمندی و کهنسالی، این عناوین چندگانه دنیاست؛ یعنی اعتبارات و قرارداد که واقعیتی ندارد، جزء نزد معتبران.

 آنها که در دنیا زندگی می‌کنند اگر خواستند درباره جهان‌بینی نظر بدهند یا در معرفت‌شناسی سخن بگویند، سر از سفسطه و شکاکیّت درمی‌آورند، زیرا صدر و ذیل زندگی اینها، صدر و ساق زندگی اینها، آغاز و فرجام زندگی اینها عناوین اعتباری بود. عناوین اعتباری، بینش اعتباری می‌دهد نه بینش تکوینی، بینش وهم و خیالی می‌دهد، نه بینش عقلانی.

 بنابراین افراد دو گونه هستند: بعضی در زمین و زیر آسمان و در فضا و هوا زندگی می‌کنند، اینها با واقعیت مرتبط هستند، جهان‌بینی ویژه دارند، معرفت‌شناسی خاص دارند؛ بعضی‌ در عناوین اعتباری غرق‌ هستند، خواه به صورت بازی، خواه به صورت پرداخت به تکاثر در قبال کوثر، خواه به مسائل سیاسی، خواه به مسائل دیگر، همه این مراحل، اینها را عناوین اعتباری می‌سازد. اگر عناوین اعتباری سازنده اینها بود، اینها جز قرارداد و اعتبار چیزی درک نمی‌کنند و اگر خواستند درباره جهان‌بینی نظر بدهند یا درباره معرفت‌شناسی سخن بگویند، از مسئلهٴ وهم و خیال و سفسطه و مانند آن نمی‌گذرند.

بنابراین اساس کار این است که متمسّکان به قرآن، کسانی‌ هستند که به کتابی اعتصام کردند که حبل آویخته است، نه مثل بارانِ انداخته؛ این حبل آویخته هر لحظه بالا می‌رود و انسان را به نحو تجلّی بالا می‌برد، هرگز در زمین نمی‌ماند، هرگز به زمین انداخته نیست که اهل صعود نباشد.

امیدوار هستیم همه کسانی که جزء حافظان قرآن و ادراک ‌کنندگان معارف قرآن و ناشران معارف قرآن هستند، مورد عنایت ویژهٴ ولیّ عصر(ارواحنا فداه) باشند و عزیزان و بزرگوارانی که در بزرگداشت این صحنهٴ عظیم علمی تلاش و کوشش کردند، با ایراد مقال یا ارائه مقالت، بر وزن علمی این همایش افزودند، خدا از همه آنها بپذیرد و توفیق فراهم کردن علم صائب و عمل صالح را به همه ما مرحمت کند!

پروردگارا نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سایهٴ ولیّ عصر، حفظ بفرما!

 مشکلات دولت و ملت و مملکت را به بهترین وجه، حل بفرما!

 روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی، محشور بفرما!

 خطر تکفیری و سلفی و داعشی را به خود آنها برگردان!

 روح لطیف امام و شهدا را با انبیا و اولیای الهی، محشور بفرما!

 پایان امور همه را به خیر و سعادت، ختم بفرما!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


پی نوشت:...............................

[۱]. نهج البلاغه(للصبحی)، خطبه ۱۴۷.

[۲]. سوره فاطر، آیه۱۰.

[۳]. سوره مجادله، آیه۱۱.

[۴]. سوره غافر، آیه۱۵.

[۵]. بحارالانوار، ج۷۰، ص۱۲۲.

[۶]. سوره حدید، آیه۲۰.

منبع:مهر
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: