اين مدير فرهنگي منظومه فعاليتهاي مردمي خود جوش را بدون "آتش به احتيار" را ناقص ميداند و اعتقاد دارد بايد براي درك مهندسي گفنمان رهبري با مواضع و رهنمودهاي معظم له ، پي به چرايي و چگونگي آتش به اختيار ببريم در ادامه اين گفتگو را بخوانید:
آيا كليد واژه آتش به اختيار في البداهه توسط مقام رهبري بكار گرفته شد؟
با بررسي سير تطور گفتمان و منظومه فكري رهبري در مي يابيم كه ايشان ادامه دهنده راه و مشي امام خميني است معظم له در در سالگرد ارتحال سال 92فرمودند" آنچه مهم و داراي اهميت اساسي است شناخت شاكله اصلي تفكر امام است" لذا ما براي ادامه انقلاب بايد به مكتب امام رجوع كنيم تا شاكله اصلي تفكر امام را بشناسيم.
ويژگيهاي مكتب امام چيست؟
بايد سنت روشي امام را كشف كرد و فهميد .امام ، ايمان به هدف، ايمان به راه و ايمان به مردم داشت و روش مبارزاتي امام مردمي بود. امام به مردم موقعيت راهبردي داد. انسان راهبردي، منتظر بهبودي وضعيت و مناسب شدن شرايط نميشود، انسان راهبردي كسي است كه در هر موقعيتي اقدام ميكند و اهل تصميم است. در سختترين شرايط و در بدترين موقعيتها اهل اقدام است. امام، مردم را راهبردي كرد هر كس به اندازه توان و موقعيت خود ميتواند يك نقش راهبردي ايفا بكند.
اين متدئولوژي امام بود؛ يعني قاعده استراتژيك كار بايد در نقطه اي قرار بگيرد كه همه يا اكثريت مردم بتوانند آن را انجام دهند .در حوزه فرهنگ هم بايد اتفاقات مردمي صورت گيرد كه در صورت تحقق، فتحالفتوح را در جنگ نرم پيدا ميكنيم
در منظومه فكري مقام معظم رهبري آيا ادامه اين متدئولوژي مشاهده ميشود؟
بله دقيقا .ببينيد معظم له در 20آبان ماه 90سال در كرمانشاه رهنمودهايي مفصلي دارند ميفرمايند" مسئلهی اصلی ما، مسئلهی مردم است؛ حضور مردم، میل مردم، ارادهی مردم، عزم راسخ مردم. این را باید عرض کنیم؛ در همهی تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است.
براي نگاهي متفاوت به ورود "آتش به اختيار"بايد كمي توضيح بيشتر پيرامون مواضع رهبري بدهم تا مشخص شود همانطور كه عطاالله مهاجراني اظهار داشت اين واژگان في البداهه توسط ايشان مطرح نميشود بلكه مقومات و سير تكاملي و تبييني برگرفته از منظومه فكري ايشان دارد در 1/1/93 فرمودند "نقطهی مهمتر عرض من، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با ارادهی خودشان، با انگیزهی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است"
يا معظم له در1/1/95 ميفرمايند:
" مسائل فرهنگی بسیار مهم است و اهمیت بسیار زیادی می دهم. مجموعه های خودجوش مردمی که کار فرهنگی می کنند که در سراسر کشور، هزاران مجموعه خودجوش مردمی است که دارند کار می کنند و فکر می کنند و کار فرهنگی می کنند باید روز به روز توسعه پیدا کنند و دستگاه های دولتی به این ها کمک کنند و به جای اینکه اغوش خود را به روی کسانی که نظام و ارزش های اسلامی را قبول ندارند باز کنند به روی بچه های حزباللهی و انقلابی باز کنند. کار های فرهنگی با ارزش دارد انجام می گیرد و در تمام زمینه ها می توانند جوانان انقلابی کار کنند."
سير تطور گفتمان رهبري پيرامون آرايش جبهه فرهنگي را تا به امروز كه به اينجا رسيده تبيين کنید
در یک مقطعي ایشان مساله تهاجم فرهنگي، شبیخون فرهنگی ،ناتوی فرهنگی را مطرح فرمودند، بعد از مدتي باز احساس خطر کردند ابعاد جنگ نرم را تبيين فرمودند، مدتی گذشت و ایشان «تشکیل قرارگاههای فرهنگی» را مطرح کردند در ادامه این قرارگاههای فرهنگی آمدند نظریههایی را ارائه کردند که فرمودند مثلا در این قرارگاههای فرهنگی هیئتهای اندیشه ورز در نهادهای فرهنگی در دانشگاهها بنشینند و مسائل فرهنگی را انجام دهند.
حال باید ببینیم چرا مقام معظم رهبری اكنون موضوع آتش به اختیار را مطرح نمودند؟ احساس میشود ناتوی فرهنگی، شبیه خون فرهنگی و قرارگاههای فرهنگی خیلی توفيق نداشته و به جایی رسیده که باید نیروهای فرهنگی" آتش به اختیار" باشند البته مباني قرآني و فقهي هم دارد
بعنوان نمونه از مباني قرآني بفرماييد
آيات زيادي داريم مثل "ان تقوموا لله مثني و فرادي"يا " وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" لذا هرکسی و هرگروهی در کشور می تواند کار خودجوش انجام بدهد و از اسلام، نظام و انقلاب دفاع کند و روحیه انقلابی را ترویج کند وظیفه اش است و نیازی به اجازه وکیل و وصی ندارد اين يعني" آتش به اختيار"
يا " يَا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْاَدْبَارَ وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ..." يا نظريه اي است در فقه شيعه که از وجود قلمرو فاقد حکم شرعي در دين خبر مي دهد. اين نظريه را سيد محمدباقر صدر در کتاب اقتصادنا مطرح کرده است. بر طبق نظريه منطقة الفراغ، دين به حاکم اسلامي اجازه داده است تا در برخي مسائل اجتماعي، با درنظرگرفتن ضوابطي و با توجه به نيازهاي هر زمان، حکم و قانون وضع کند.
آيا جابجايي اولويتها توسط بعضي از مسولين علت تصريح مقام معظم رهبري براي آتش به اختيار است؟
بله البته يكي از علل است واقعا در جامعه ما مسائل اصلی چیست؟ آیا آنچه دغدغه جامعه است برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت است؟ یا رقص یا ربنای یک شخص است؟ آیا اینها مسائل اصلی ما است یا نه مسائل اصلی ما تولید و اشتغال جوانان است؟ بیکاری فزایندهای است که وجود دارد؟
چرا ما به اینها نمیپردازیم در این زمانی که ما به فرعیات میپردازیم و سعی میشود فقط فرعیات و حواشی به جامعه بیاید و اصول فراموش شود اینجا آتش به اختیار فرهنگی است، باید نیروهای فرهنگی وارد این قضیه شوند
رهبر معظم انقلاب بارها در دیدار با تشکلهای انقلابی، خواستار مطالبهگری و نقشآفرینی مؤثر از سوی آنها بودهاند.
چرا آتش به اختيار ؟
براي اين پاسخ باید توجه کنیم و ببینیم آتش به اختیار چه اصطلاحی است و چرا در کلام رهبری آمده و در چه شرایطی و به در چه گروههایی این بحث بیان شده و ما باید در رابطه با این موضوع چه وظیفه ای بر عهده داریم
بنظرم رهبري مطابق سنت روشي امام راحل بدنبال وسيع تعريف كردن جبهه فرهنگي انقلاب ميباشندو بقول خودشان در اين ترافيك كارهاو دستگاههاي فرهنگي نيازمند چند موتور سوارند تا فرهنگ را به مقصد برسانند فرمانده انقلاب از "اتش به فرماني" به "اتش به احتياط" كه مصداق آن عملكرد قرارگاهي و الان به" اتش به اختيار" رسيده اند.
و تغيير تاكتيكي از پدافند به آفند در شاهد بوديم كه شبكه هاي معاند را به تلاطم انداخت دهها ساعت برنامه توليد كردند و جالب آنكه برداشت غلط تعمدي مغرضين، ناسالم بودن فضا را اثبات كردحوزه فرهنگی حوزهای نیست که صرفا با مدیریت رسمی به سامان برسد و مدیریت حوزه رسمی و مدیریت نهادهای فرهنگی در کنار نهادهای اجتماعی میتواند فعالیت حوزه فرهنگی را به سمت پیشرفت ببرد.
ببينيد اولا :مقام رهبري اظهار داشتند:" گاهي اوقات احساس ميشود ، برخی دستگاه های کشور در تشخیص مسائل اصلی دچار اختلاند؛ شما آتش به اختیارید ثانيا :کار دانشجو چیست؟ "عدالتخواهی" و "آزادی خواهی" و"انقلابي گري" اصلاح "سبک زندگی" و...." که نیازمند مطالبهگری و گفتمانسازی دارد.
رهبری سال گذشته در همین دیدار با دانشجویان می فرمایند:" اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواسته ها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور می شوند به مطالبات شما عمل کنندلذا در جلسه امسال هم درصدد تشریح و تبیین ویژگیهای اصلی جنبش دانشجویی اسلامی بودند
البته اینکه مقام معظم رهبری فرمودند «آتش به اختیار» یعنی معظم له نسبت به نیروی حزباللهی متدین و جوانان ولایی امروز آنقدر اطمینان و اعتماد دارند که میگویند شما بدون اعلام از قرارگاه فرماندهی میتوانید آتش به اختیار عمل کنید، چون شما هم دشمن را میشناسید و هم میتوانید دشمن براندازی داشته باشید و معناي ديگرآن اين است كه هم بايد دشمن را بشناسيد هم براي انزوا دشمن برنامه مدون و موثر داشته باشيد
برداشتهاي متفاوتي از اين كليد واژه در رسانه ها و فضاي مجازي بوجود آمد جمع بندي شما چيست؟
بدون توجه به اينكه مخاطب كيست و چه زماني بوده ، برداشتهاي انحرافاتي در بحث آتش به اختيار بوجود آمد شبهاتی در خصوص معنای این مفهوم و حدود و ثغور آن ایجاد گشته که نیازمند تبیین است.
ما با دو برداشت غلط و درست مواجه شديم اما برداشت غلط كه از سوي دو طيف بود.
اول: نیروهای انقلابی، با تفسیر نادرست از این بیانات دچار این سوء فهم شده اند که رهبری فتوایی داده و طی آن، دست این نیروها را برای هر اقدامی باز گذاشته اند و آنها از این پس می توانند فارغ از قوانین جمهوری اسلامی ایران، دست به هر اقدامی بزنند و در توجیه آن بگویند که رهبری فرمودند خودتان تصمیم بگیرید و عمل کنید، آتش به اختیارید کلمة الحق یراد به الباطل و وانمود کردند که آتش به اختیاری یعنی مجوز فعالیت غیرقانونی یعنی خودسرانه عمل کردن.
لازم است یادمان نرود که رهبری که امروز پیام آتش به اختیاری را صادر میکند همانی است که تسخیر سفارت انگلیس و عربستان را رد کرد. و وقتی سال گذشته در دیدار سوالی مطرح شد مبنی بر اینکه قوانین کشور اجازه کنش انقلابی را نمیدهند و نمیتوان تحصن کرد یا عمل انقلابی انجام داد، رسما فرمودند که قانون رعایت شود و با برجام کنار بیایید.
دوم : مغرضان، فرمان رهبري را به هرج و مرج، بگیر و ببند، کشتار هنرمندان و قتلهای زنجیرهای (که از قضا در دوره اصلاحات اتفاق افتاد)، اسیدپاشی و… ربط میدهند! اینان همانند که قرآن در حقشان میفرماید: "فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا"
پس آتش به اختیار، فعالیت فرهنگی در چارچوب مصلحت ها است؟
درست است . بیانات رهبری در یازدهم مرداد سال 80 را مرور میکنیم که فرمودند:«هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوه قضاییه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم» یا حتی حکم حکومتی سال 78 رهبری درباره حرام بودن فعالیتهای خودسرانه سر جای خودش باقی است و یا اینکه صریح فرمودند: «امر به معروف، یک مرحله گفتن و یک مرحله عمل دارد. مرحله عمل، یعنی اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهده حکومت است و باید با اجازه حکومت انجام بگیرد و لا غیر .
واقعا
رهبر معظم انقلاب میتوانند با آن همه بیاناتی که در تاکید به رفتار قانونی دارند
دستور به هرج و مرج و بیقانونی بدهند؟! و از دانشجویان بخواهند که خودسرانه عمل
کنند؟! پاسخ به این پرسش بسیار ساده است. رهبری سال گذشته در دیدار مشابه با
دانشجویان میفرمایند:" اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواستهها
را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور میشوند به مطالبات شما عمل
کنند".
بر
این اساس میتوان اینطور برداشت کرد که آتش به اختیاری برای کار تبیینی است؛ آتش
به اختیاری برای مطالبهگری است.
اما معناي درست و برداشت دقيق؟
«آتش به اختیار» یعنی اعتلا و ارتقای انقلابیگری از سطح حاکمیتی به قله مردمی،"آتش به اختیار" در کلام و منطقِ رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق.
باید در قالب قانون وقالب تعریف شده حرکت کرد وبابرنامه ریزی تمیز فرهنگی پاتک دشمن را خنثی کرد.جوانان فهيم دردفاع از گفتمان انقلاب آتش به اختیار هستند وکمکی در بصیرت افزایی، زمان شناسی، تشخیص دشمنان حقیقی داخلی و خارجی شود و بتوانیم بر اساس آن موضعگیری بهموقع و صحیح داشته باشیم «آتش به اختیار» یعنی پیگیری آرمانها و مطالبات بهطور خودانگیخته و خارج از محدودهها و حصارهای ارگانها و نهادهای دولتی و رسمی و حکومتی.
مخاطب رهبر انقلاب در «آتش به اختیار»چه كساني هستند؟
کسانی که میخواهند در بحث آتش به اختیار فرهنگی حرکت کنند و کار کنند حتما باید کسانی باشند که بنا به فرمایش رهبری دانشگاهيان صاحبان اندیشه، فکر و صاحبان همت هستند اما لطفا همه احساس تكليف نكنند.
چكونگي آتش به اختیاری چیست؟
جبهه ي تبليغ، جبهه ي وسيعي است و آتش به اختیار رمز آماده باش و اقدام و عمل انقلابی است يك قسمت از اين جبهه ي وسيع به فرهيختگان بانو و جماعت مداح و يك قسمت به مبلغين و يك قسمت به دانشگاهيان وساير اقشار تاثيرگذار سپرده شده است. آتش به اختیار فرهنگی در مساجد و هيئات با یک مدیریت صحیح می توان، ناهنجاری ها كاهش مي يابد
بعد از سوئ برداشتها معظم له فرمودند: "تخاطب واقعی لازم است، میزگرد لازم است، سخنرانی لازم است، نشریّه لازم است، بحث های دونفره و سهنفره لازم است، جلسات تحلیل لازم است"پس كرسي هاي ازاد انديشي از ابزار و بسترهاي اتش به اختياراست
آتش به اختياري برای کار تبیینی است؛ برای مطالبه گری است.مثلا پيرامون نقد سند 2030 قبل از اعلام رهبري توقع ميرود اقدام ميكردنديا مطالبه گري براي علت عدم برگزاري جلسات شوراي عالي مجازي يا عدم فيلتر كردن تلگرام يا علت نداشتن ساخت app ايراني و شبكه اجتماعي ايراني و امن و در مجموع يعني نقش آفريني مردم در عرصه فرهنگ و اجتماع.
وظیفه آتش به اختیاران چيست؟
آشنايي به تمامی اندیشهها، دستورات و تاکتیکهای فرمانده ، زیرا بخشی و سطحینگری به دستورات، ضربات جبران ناپذیری به نیروهای خودی وارد خواهد کرد
آتش به اختیاران بايدتوان مقابله با تهاجمات فرهنگي را داشته باشد .از اقدام های شتاب زده و هیجانی به خود داري كندو اجرای آتش به اختیار باید براساس عقلانیت و مصالح کشور پیش برود.
کی نوبت آتش به اختیار می رسد؟
وقتي كه متولیان فرهنگی اولويت میان مسایل اصلی و فرعی تشخیص ندهند و نهادهای فرهنگی را گرفتار امور فرعی کنند و نتوانند امور اصلی فرهنگی را مدیریت کنند نوبت به آتش به اختیار می رسد یعنی جوانان انقلابی و پیرو خط امام با مدیریت گروهی و هسته های فرهنگی به صورت خودجوش به نقد فرهنگ غرب بپردازند و از فرهنگ اصیل اسلامی دفاع کنند و آن را تبیین کنند و شبهات فرهنگی را پاسخ دهند.پس آتش به اختیار زاییده دو عامل یعنی هجوم حداکثری دشمن فرهنگی و ضعف مدیریت فرهنگی نهادها است.لازم به ذکر است اینگونه فعالیتهای فرهنگی باید خودجوش، جهادی و همراه با منطق و اخلاق و رعایت قانون باشد و از قوانین حاکمیت تخطی نشود افسران جنگ نرم نمیتوانند خودشان هر کاری که خواستند انجام دهند آنها باید با بیان اختلالها و ضعفهای سیستم به هوشیاری مردم در جهت کشف اختلال و مطالبهگری از آن دستگاه یا آن فرد مسئول کمک کرده و کاری کنند که جامعه از وجود اختلالی که عمدی یا سهوی بو جود آمده آگاه شود. تا در مرحله دوم حکومت و دستگاههای مربوطه با پشتیبانی مردم بتوانند مطالبه خود را بیان و آن اختلال سیستمی را رفع کنند.
در این شرایط نیروهای ارزشی می توانند گفتمان خود را در امور فرهنگی غالب کنند، اجازه ابتکار عمل به نیروهای خودی دارای انگیزه واجدالشرایط، می تواند نیروهای دشمن و مقابل را زمین گیر کرده و شکست دهد
در هر کجایی احساس شود خللی ایجادشده است،جبهه مومن انقلابی به پا خیزند و در آنجا کارهای به زمین مانده در جهت تقویت بنیان های اعتقادی و گسترش فرهنگ اسلامی همت کنند و همچنین کار فرهنگی اثر گذار انجام دهند.
گفته مي شود این فرمان رهبری يعني دانشجوی دلسوز و تازهکار را از خیلیها باشعورتر، دغدغهمندتر، کاریتر و باعرضهتر میبیند؟
اين هم درست است اما به نظر مواردي ديگرهم به ذهن متبادر مي شود. در مسائل فرهنگی با وجود این که مسؤولان فرهنگی کشور زحمات زیادی کشیده اند ولی از فرمان آتش به اختیاری که رهبر معظم انقلاب صادر کردند، مشخص بود که مقصود ایشان در مسائل فرهنگی كامل تأمین نشده است.
دستاوردهاي آتش به اختيار منجر به فكر كردن به وضعيت موجود ، توسط مردم بويژه دانشگاهيان و تقويت و صيانت از انقلاب و موجب حفظ نيروها ميشود و از سويي جوانان وا قشار فرهيخته بايد احساس مسئولیت کنند كه اين توقعات رهبري اين برانگيختگي را به دنبال دارد. طرح اين مطالبات از سوي رهبري باعث ميشود مباحث فرهنگی دستگاهها و دانشجويان جدیتر از گذشته پیگیری کنند.
آتش به اختیار به معنی عدم غفلت مردم از شرایط فرهنگی کشور است.
نتيجه و جمع بندي بحث را بفرماييد
اجرای فرمان آتش به اختیار، متوقف بر تشخیص درست موضوعات و فهم صحیح مسائل است.فرمان "آتش به اختيار"در جنگ نرم مثل جنگ نظامی، یعنی هرکس با هر هنری که دارد، بهترین راه را برای حمله به«دشمن» پیدا کند و منتظر هیچ کس نماند
فضاي موجود فضاي جنگ و قتل عام فرهنگي است ما در جبهه فرهنگي هستيم براي اتش به اختيار بايد افسر جنگي بود ،اتش به اختياربودن خطير بودن صحنه را نشان ميدهد و رصد دستگاهها و مسئولان به قرار گرفتن حکومت در مسیر انقلاب کمک کنند و هر جا انحراف و یا قصوری را دیدند گزارش کنند تا آن قصور توسط خود نهاد قاصر و یا افرادی که قانونا توان اصلاحات را دارند برطرف شود
نفوذ ان قدر جدي شده كه فرمانده اتش به اختيار فرمودند و در مخالفت با قانون، کار بظاهرفرهنگی تأثیری نخواهد داشت و بلکه چه بسا، ضرر آن بیشتر از منفعت آن خواهد بود
اقدامات احتمالي باید برابر با قوانین جاری کشور و مطابق با چهارچوب تعیین شده در نظام اسلامی باشد وآتش به اختیاری وجه کمک کنندگی دارد و نه تقابلیآتش به اختیار بیشتر در انجام کارهای پیشبرنده و حلکنندهی مشکلات قرآنی و دینی، اسلامی است
"آتش به اختيار"یعنی مردم در بخشهای مختلف کشور و از طبقات مختلف - در این انقلاب داراي نقش و عزمند. اگر یک مسئولی هم بخواهد کجروی کند، مردم او را حذف میکنند همچنانكه تاكنون شاهد بوده ايم.اینجا مردمند، ملتند، عزم عمومی است، عزم ملی است و بقا انقلاب وامداردولتها نيست بلكه وامدار ملت هاست.