از جمله یک بار مأمون به ایشان عرض کرد: شیعیان شما در یک جایی علیه ما شورش کرده اند، آیا نامه ای به آنان می نویسید؟ زیرا اگر شما بنویسید قبول می کنند. به آنان بنویسید از بلوا علیه ما دست بردارند! [١]
بار دیگر وقتی بود که فضل بن سهل ترور شد و مردم شنیدند که او ترور شده . اهالی خراسان ترور وی را کاری از سوی مأمون تفسیر کردند و ازاینرو انبوهی از مردم به پا خاستند و بر در کاخ مأمون در انتظار ایستادند تا او بیرون بیاید و خشم خود را بر سرش خالی کنند و از او انتقام بگیرند . مأمون از در پشتی خارج شد و به خانه امام ـ که در همسایگی وی بود ـ رفت و به ایشان پناه بُرد . آن گاه امام بیرون آمد و انبوه مردم را به یک فرمان پراکنده کرد. [٢]
این یعنی در همان سرزمینی که مأمون در آن حکومت می کرد و در واقع در همان شهری که حکومت را به مأمون داده بود و با نیرو و سپاه او را یاری می کرد، در همان سرزمین، پشتوانه مردمی و اجتماعی امام به چنین حدی رسیده بود؛ بگذریم از پشتوانه علمی و فکری ایشان و پیشوایی علمی و فکری ایشان که خود نمونه های بسیاری از آن سراغ دارید .
زمینه حکومت فراهم بود، اما ...
پایگاههای مردمی موجود در جهان اسلام زمینه به حکومت رسیدن امام را مانند دیگر رهبران فراهم میساختند. برای امام رضا امکانپذیر بود که حکومت را به شیوه منصور یا به شیوه ابوسرایا یا به شیوه امین و مأمون به دست گیرد. این امکان وجود داشت؛ زیرا پایگاههای انبوهی در میان بودند که میتوانستند با سپاهی بزرگ ایشان را یاری کنند و همچنین با اموال بسیار به ایشان کمک رسانند.
اما چنین پایگاههایی برای حکومتی که امام رضا میخواست، بنیانی شایسته نبودند؛ زیرا این پایگاهها با مکتب امام علی یک ارتباط فکری کلی و مبهم و یک ارتباط عاطفی و هیجانی نیرومند داشتند... این سطح از ارتباط میتوانست زمینه را برای یک حکومت پابرجا و نیرومند و مقتدر فراهم کند، همچنان که برای حکومت عباسیان کرد... اما این پایگاهها با چنین وضعیتی نمیتوانستند زمینه حکومت امام علی را که برنامه فرزندان او بود، فراهم کنند.
ازاین رو میبینیم انقلابهای دیگری که به دست مسلمانان مخلص امام علی پا میگرفت، بسیاری از اوقات حتی در درون پایگاههای مردمی خود دچار تناقضهای داخلی میشد و گاهگاه به کژرویهایی درمیافتاد. این بِدان خاطر بود که آن پایگاهها از برنامه [مکتب امام علی] آگاه نبودند. هیجان داشتند اما آگاه نبودند. هیجان، زیربنایی راستین برای اسلام نیست. بلکه بنای راستین برای اسلام بر مبنای آگاهی گذاشته میشود.
پی نوشت:
[١] الکافی، ج٨، ص١۵١، ح١٣۴.
[٢] همان، ج١، ص۴٩٠.
امامان اهل بیت علیهمالسلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۶۲۲ و 640.