06 آذر 1400 22 ربیع الثانی 1443 - 38 : 11
کد خبر : ۸۷۷۱۸
تاریخ انتشار : ۰۱ تير ۱۳۹۶ - ۲۳:۳۳
در گفت‌وگو با تسنیم بررسی شد
خداوند در برخی از آیات قرآن کریم نسبت به فساد قوم بنی‌اسرائیل در زمین و از برخورد قاطعانه مومنان با آن‌ها خبر می‌دهد.عده‌ای از علمای دینی اعتقاد بر تحقق این وعده الهی در آخرالزمان دارند که بر اساس تحقیقات ارائه‌شده‌، فرضیه دوم دقیق‌تر و صحیح‌تر است.
عقیق:موضوع «نابودی اسرائیل» از جمله موضوعات مهمی است که پس از پیروزی انقلابی اسلامی ایران توسط امام خمینی(ره) به گفتمان اصلی نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی جهان اسلام تبدیل شد و این گفتمان پس از امام راحل توسط رهبر معظم انقلاب ادامه یافت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی عمومی در هیجدهم شهریورماه سال 1394 در دیدار اقشار مختلف مردم با ایشان و در پاسخ به زیاده‌گویی سران رژیم صهیونیستی فرمودند: «بعد از اتمام این مذاکراتِ هسته‌ای، شنیدم صهیونیست‌ها گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه‌ی ایران آسوده‌ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان‌شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه‌ی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست‌ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند»

در این راستا نخبگان و اندیشمندان جامعه هر کدام بر اساس تخصص هنری، سیاسی، نظامی و دینی خود وارد میدان شدند و در قالب‌های مختلف در این مسیر نقش‌آفرینی کردند. قطعاً می‌توان گفت مهم‌ترین راهکار پیگیری مسأله نابودی اسرائیل و دامن زدن بر آن، نگاهی است که قرآن معرف آن است که در این بین تلاش‌هایی صورت گرفته است.

علیرضا شریف از کارشناسان مسائل دینی و دارای مدرک دکترای تخصصی الهیات گرایش علوم قرآن و حدیث از جمله این اندیشمندان است. وی  درباره نابودی اسرائیل یادداشتی را نیز با عنوان «وعده قرآنی نابودی صهیونیسم در آخرالزمان» منتشر کرد. با وی درباره آینده رژیم صهیونیستی به گفت‌وگو پرداختیم.

بحث نابودی اسرائیل طی 25 سال آینده  از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح و اکنون تبدیل به گفتمان اصلی انقلاب اسلامی شده است. شما تحقیقات گسترده‌ای را درباره روند نابودی اسرائیل داشته‌اید، لطفا در آغاز گفت‌وگو به وعده الهی نیز در این باره اشاره‌‌ای گذرا داشته باشید

 بله؛ اتفاقاً این موضوع بحثی است که علما و مفسران زیادی را به تحقیق و بررسی واداشته است و آن، مربوط به آیات ابتدایی سوره اسراء است.  خداوند از آیه اول این سوره ماجرایی را طرح می‌‏کند. این ماجرا سیر شبانه‌‏ای است که مقدمه معراج رسول‌الله(ص) است نه خود معراج؛ زیرا صحبت از بالا رفتن و معراج نیست بلکه تماماً در زمین اتفاق افتاده است و در این خصوص کتاب‌ها و مقالاتی نیز وجود دارد. در آیات 4 و 5 سوره اسراء خداوند می‌فرماید «و در کتاب به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که‏ قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست‏؛ پس آنگاه که وعده نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما می‏‌گماریم‏ تا میان خانه‏‌ها به جستجو درآیند و این تهدید تحقّق‏‌یافتنی است‏.» خداوند به دو بار فساد بنی‌اسرائیل بر روی زمین اشاره می‌کند.

به نظر بنده -که در ادامه دلالیش را عرض خواهم کرد - به صورت اجمال اینکه برای برچیدن فساد اول بنی‌اسرائیل،  افرادی را به کار می‌گیرد که از آن‌ها با عبارت «عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ» یاد می‌کند و هنوز در تاریخ پس از اسلام که این آیه در آن زمان نازل شده است، به چنین افرادی بر نخورده‌ایم که چنین رفتاری با بنی‌اسرائیل داشته باشند.

خداوند با بیان عبارت «عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ»، عملاً به صفات آن‌ها اشاره می‌کند و همین افراد را در سوره‌ مائده و مجادله به نام گروه حزب‌الله معرفی می‌کند. ما نیز در آینده‌ای نه چندان دور و به فرمایش رهبر معظم انقلاب، کمتر از 25 سال آینده، انتظار این را داریم که از رژیم  اسرائیل اثری باقی نمانده باشد.

ابهت حزب‌الله در آیه رحمانی قرآن

مقدمات این موضوع را در چه مسأله‌ای می‌دانید؟ آیا استنادات دیگری بر آن دارید؟

طبعا به طور طبیعی باید حزب‌الله شکل بگیرد و قوت شکل‌گیری و هیبت و هیمنه‌ او به صورتی باشد که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره فرمود و خداوند تصویر آن را در آیات 50 و 51 از سوره مدثر بیان فرموده است. در این آیات می‌فرماید «کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ؛فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ؛ گویی گورخرانی رمیده‌‏اند که از شیره فرار می‌کنند.» حزب‌الله مانند شیری است که گورخران با دیدن او و یا شنیدن صدای غرش او به هم می‌ریزند و پا به فرار می‌گذارند و در حین فرار بسیاری از ایشان در زیر دست و پای خودشان هلاک می‌شوند و به نابودی‌شان منجر شود، چنان که خداوند در آیه دوم سوره حشر نیز به آن اشاره می‌کند. دورانی برپا شود که هیبت و عظمت حزب‌الله به قدری باشد که حتی بتوان نام آن مقطع از زمان را مقطع «قسوره» گذاشت.

همچنین شاید بتوان گفت اولین بروز حزب‌الله در ماجرای انقلاب اسلامی است. ماجرای اصلی هم  از آیه 54 سوره‌ مائده شروع شد. آنجا که خداوند فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‌‏آورد که آنان را دوست مى‏‌دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان‏] با مؤمنان، فروتن، [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‌‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‌‏ترسند. این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد مى‌‏دهد، و خدا گشایشگر داناست.»

این‌جا یک سئوال مبنایی مطرح می‌شود که  اساساً چرا خداوند نابودی اسرائیل را مطرح می‌کند؟

در قرآن، واژه فساد به 6  قوم نسبت داده شده است و همگی را خداوند به شدت عقوبت و هلاک کرده است که عبارتند از: 1ـ قوم یأجوج و مأجوج  2ـ قوم ثمود   3ـ قوم لوط  4ـ قوم شعیب  5ـ قوم فرعون 6ـ قوم بنی‌اسرائیل؛ و فساد این قوم صرفاً یک پیشگویی نیست بلکه در تورات، خداوند حکمی بر آنها قضا می‌‏کند. این حکم الهی، درآیه چهارم سوره اسراء، با عبارت «لَتُفْسِدُنَ‏ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْن‏؛ در زمین دوبار فساد می‌کنند» اعلام شده است. در این حکم، دو بار انجام فساد برای آنان مطرح شده است؛ بنابراین به استناد آیات پنجم و هفتم سوره مبارکه اسراء، فساد بنی اسرائیل یک «وعده» و به استناد آیه5 نابودی آنها نیز همچنین است.

پس با این حساب خداوند دو وعده‏ به بنی‌اسرائیل داده شده است. اولی به استناد: « فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما» (اسراء،5) و دومی به استناد: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ اْلآخِرَةِ» (اسراء،7) ظاهر این دو آیه حاکی از وعده‏ الهی به سرکوب فساد‌هاست و وعده خداوندی تخلف‌ناپذیر است: «وَ کانَ وَعْدًا مَفْعُولاً» (اسراء،5)

اما اینکه چرا خداوند مسأله نابودی بنی‌اسرائیل را مطرح می‌کند باید گفت، همان طور که می‌دانیم خداوند براى حضرت موسى(ع) و هدایت بنى‌‏اسرائیل، کتاب فرستاد. «فرستادن کتاب»، وفاى به همان وعده نیکویى است که خدا به پدران آن‏ها یعنى به سرنشینان کشتى حضرت نوح(ع) داده بود. هم‏چنین اجراى سنت الهى است که در امت‌هاى گذشته نیز جریان داشت. خداوند به استناد آیه‏ دوم سوره اسراء به بنی‌اسرائیل امر کرد از هدایت پیروی کرده و غیر از خدا را وکیل قرار ندهید. ولی بنی‏‌اسرائیل به جای عمل کردن به آنچه از آنان انتظار می‌‏رفت که همان «اطاعت از امر خدا» و «شکور بودن» است، دست به کفران و عصیان زدند. پس طبیعی است که بر اساس قانون الهی دچار عقوبت شوند.

جنگ‌افروزی و فساد دو ویژگی قرآنی بنی‌اسرائیل
اما از سوی دیگر از آنان انتظار می‏‌رفت به تأسی از حضرت نوح(ع) که خدا او را در آیه‏ سوم سوره اسراء «عبد شکور» نامیده است، آنان نیز مطیع و شکرگزار خداوند باشند. درحالی که به استناد آیه‏ 64‏ سوره مبارکه‏ مائده در خلال تاریخ پیوسته بنی‌اسرائیل دو کار انجام می‌دهند:  «افروختن آتش جنگ‌ها» و «سعی در فساد در زمین». «... هر بار که آتشی برای پیکار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت‏. و در زمین برای فساد می‏‌کوشند. و خدا مفسدان را دوست نمی‏‌دارد. (مائده،64) در این آیه، عبارت «إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ» و نیز فعل مضارع نشان از استمرار دارد. آنان پیوسته در فساد سعی می‏‌کنند. به تصریح آیه چهارم سوره اسراء اینطور آمده است: «و در کتاب آسمانی‏[شان‏] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که‏: «قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست‏.» بنابراین بر این اساس از میان فسادهای مکرّر، دو مرتبه از آن، مثال زدنی و بسیار شدید و فراگیر است. به گونه‌‏ای که سراسر زمین را در بر می‏‌گیرد و سرانجام در پی دو فساد وسیع، خداوند آنها را به وسیله‏ «عِباداً لَنا اُولی بَأسٍ شَدیدٍ» سرکوب می‌کند.به تبع دو فساد فوق، خداوند نیز دو عکس‌العمل در قبال دو عمل آنها انجام می‌دهد: اول اینکه خدا وعده داده است که هر‏گاه آنان جنگ‌افروزی کنند، آتش جنگ‌شان را خاموش نماید: «کُلَّما أَوْقَدُوا نارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ» (مائده،64)  دوم اینکه به خاطر سعی‌ در فساد،  خدا حبّش را از آنها دریغ می‌کند: «وَ یسْعَوْنَ فِی اْلأَرْضِ فَسادًا وَ اللّهُ لا یحِبُّ الْمُفْسِدینَ»(مائده،64) که در نهایت منجر به عذابشان می‌شود.

پس در این بین تکلیف گروه دیگری از یهودیانی که به قول خداوند در قرآن« رُهبان» هستند، چه می‌شود؟

عبارت «کثیراً منهم؛ کثیری از ایشان» در آیه 64 سوره مائده، خبر از دو گروه شدن بنی‌‏اسرائیل دارد و بیانگر این است که تمام افراد این قوم دچار طغیان و کفر نمی‌‏شوند بلکه عده زیادی از آن‏ها طغیان می‌کنند و در نتیجه مستوجب عذاب الهی می‌شوند و بخش دیگر همچنان مؤمن و پایبند به تعالیم حضرت موسی(ع) تا قیامت باقی خواهند ماند. البته در آیات دیگر همین سوره نیز این تقسیم‌بندی در مورد یهود وجود دارد. افراد مورد بحث ما درحقیقت افرادی با عقاید افراطی صهیونیستی هستند نه همه یهودیان.

آنطور که در آیات اولیه سوره اسراء اشاره به دو فساد بنی‌‏اسرائیل شده است. عده‌‏ای از مفسران معتقدند این فسادهای بنی‏‌اسرائیل در زمان‏‌های گذشته انجام شده است و از این میان عده‏ قابل توجهی از تفاسیر، وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بخت‌‏النصر بیان می‏‌کنند. در یک تحقیق علمی  ضمن رد دلایل وقوع فساد، قبل از اسلام، به نقد و بررسی امکان وقوع فساد در آخرالزمان پرداختم و نهایتاً احتمال وقوع حداقل یکی از فساد‏های بنی‌‏اسرائیل در زمان معاصر را  قوی‏‌تر از دیگر احتمالات معرفی کرده‌ام.
در آیاتی از سوره مائده، دسته‌ای از مؤمنان واقعی یهود از میان بقیه استثنا شده‌‏اند، ولی جمع کثیری از آنها بر فساد و جنگ‌‏افروزی اصرار دارند که البته خصوصیات آنها با صهیونیست مطابقت دارد. طبق روایات و دلایل مطرح شده در این نوشتار، مصداق «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ»، یاوران امام زمان(عج) هستند که با سرکوب فساد بنی‏‌اسرائیل، به این وعده الهی تحقق می‏‌بخشند. به عنوان مثال در جلد دوم تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) نقل می‌کند: «بَعَثْنا عَلَیْکُمْ‏ عِباداً لَنا أُولِی‏ بَأْسٍ‏ شَدِیدٍ» ثم قال: و هو القائم و أصحابه أولی بأس شدید؛ این صاحبان قوا، قائم و اصحابشان هستند.

مصادیق فسادهای بنی‌اسرائیل در تاریخ، فراوان است

از طرفی ، در آیات اولیه سوره مبارکه اسراء اشاره به دو فساد بنی‏‌اسرائیل شده است. کشف مصداق این فسادها چنان ‏که در ادامه خواهد آمد، در میان مفسرین مختلف شیعه و سنی محل نزاع بوده است. در تفاسیر روایی در ذیل این آیات، روایات متعددی جمع‌آوری شده است. روایات موجود به دو گروه بزرگ تأویلی و تفسیری تقسیم می‏‌شوند. به عنوان نمونه در مورد روایات تأویلی می‌‏توان به آن‏هایی اشاره کرد که با بیان تشابه میان یهود و گروهی از امت اسلامی سعی در قبیح شمردن و بیان افکار مخالفین ولایت و مقایسه آنان با پیروان ولایت دارند.

تلاش‌های متعددی در تفاسیر برای رمزگشایی از دو فساد بنی‌‏اسرائیل در چند آیه اول سوره اسراء انجام گرفته است. همچنان که دکتر همایون، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) نظر بر این دارند «در معرفی دو فساد این قوم، از آنجا که مجموعه فسادهای آنان در تاریخ بیش از آن است که بتوان آن را منحصر به دو مورد دانست، تفاسیر دچار مشکلی جدی‏ شده‌اند.» و درست هم است. به قدری فساد دارند که نمی‌توان یکی را بر دیگری ترجیح داد؛ ماجرای کشتار ایرانیان، کشتن انبیاء و رسولان و در بین آنها طرح‌ریزی برای قتل عیسی(ع) نمونه‎های زیادی است که هم در قرآن و هم در تاریخ به آنها اشاره شده است

عده‌‏ای از مفسرین معتقدند این فسادهای بنی‏‌اسرائیل در زمان‏‌های گذشته انجام شده که این اقوال در کتب تفسیری آنها موجود است و در مواضع مربوطه در مقاله نقل شده‌‏اند. ولی به نظر می‏‌رسد بیشتر این تفاسیر، به ترتیب و سلسله‌‏وار مطالب تفسیرهای قبلی را فقط بازنویسی کرده و خود در صدد کشف آن موضوع نبوده‌‏اند، زیرا در این تفاسیر یا نظریه‏ جدیدی ارائه‏ نشده و یا عدم قطعیت در نقل آرای دیگران به چشم می‏‌خورد. دکتر همایون در کتاب «تاریخ تمدن و ملک مهدوی» صفحه 21 می‌نویسد«در این آیات سرنوشت بنی‌اسرائیل پیش‌بینی شده و کاملاً جای تعجب دارد که هنوز علی‌رغم رویارویی بزرگی که پس از انقلاب اسلامی میان ما و رژیم صهیونیستی جریان دارد، تفسیر و بررسی این آیات مورد توجه جدی قرار نگرفته است.

افراد صاحب تفسیر دیگری نیز چون ملاصدرا، ابن عربی، امام خمینی(ره)، آیت الله حسن زاده، احمدی میانجی، نیز در این‌باره ، اظهار نظری نکرده‌‏اند، و یا چون شهید مطهری در مجموعه آثار خود تنها به ذکر فرمول کلی فساد بنی‌‏اسرائیل و سرکوبی آن بسنده کرده‏‌اند. اگرچه در آثار مکتوب تفسیری رهبر معظم انقلاب، نظری در این زمینه یافت نشد ولی ایشان در سخنان خود بارها به نابودی اسرائیل در آینده‌‏ای نزدیک بشارت داده‌‏اند.

در این راستا شاید نکته‌ای که قابل توجه باشد، کیفیت، محدوده و یا مصادیق فساد بنی اسرائیل است. در این باره توضیح می‌فرمایید.

ابتدا عرض کنم زمانی که وعده‏ یکی از این دو فساد آمد. به دنبال وقوع فساد، «عِباداً لَنا» برای سرکوبی آن وارد عمل می‌‏شوند. یعنی به دنبال فساد اول باید منتظر سرکوبی اول و به دنبال فساد دوم نیز باید در انتظار سرکوبی دوم باشیم. محدوده این فساد حداقل به سرزمین‌هایی بر می‌گردد که بنی اسرائیل بر آن سیطره دارد.

در عصر حاضر لابی صهیونیست به گونه‏‌ای، ادعای این را دارد که در تمام کشورها باید حضور داشته باشد و بر آن ها سیطره داشته باشد، لذا به تعبیری می‌توان گفت که «الارض» مطرح شده در این آیه اگر مربوط به زمان حاضر باشد، اگر تمام دنیا را در بر نگیرد، حداقل در گستره بسیار وسیعی از آن موضوعیت دارد.

اما رفتارهای منفی بنی اسرائیل را می‌توان به سه دسته تقسیم‌بندی کرد. 1ـ‌ فساد: به استناد «لَتُفْسِدُنَّ فِی اْلأَرْضِ مَرَّتَینِ » (اسراء،4)  به سرکشی بسیار بزرگی پرداختن: به استناد «وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًا کَبیرًا » (اسراء،4)  اشغال بیت‌المقدس و پیرامون آن [سرزمین فلسطین]. زیرا «عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ» (اسراء،5) نیز برای سرکوب بنی‌اسرائیل به بیت‌المقدس و پیرامون آن وارد شده «وَ لِیدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ » (اسراء،7) و بنی‌اسرائیل را خانه به خانه تعقیب می‌کنند: به استناد «فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ» (اسراء،5)

برای زمان وقوع این امر چه فرضیاتی وجود دارد؟

دو فرضیه برای زمان آن وجود دارد: قبل از اسلام و بعد از اسلام. در ادامه به طرح فرض اول یعنی وقوع فساد و سرکوبی بنی‌‏اسرائیل قبل از اسلام که مورد اتفاق اکثر علمای گذشته بوده است، می‌پردازیم و خواهیم دید که با دلایل محکمی این فرضیه رد می‏‌شود.

فرضیه اول این است که وقوع فساد و سرکوبی بنی‌‏اسرائیل قبل از اسلام بوده است. برای این فرضیه دو احتمال مطرح است:یکی فساد در زمان حضرت سلیمان ع یعنی 950 سال قبل از میلاد مسیح(ع) و دیگری در زمان «بُخت‏‌النصر» یعنی 750 سال قبل از میلاد مسیح(ع).

درباره احتمال اول که فساد بنی‌‏اسرائیل در زمان حضرت سلیمان(ع) است استناد به این می‌شود که با توجه به ماجرای «تعلیم و بهره‏‌برداری از سحر» توسط یهود، ممکن است مصداق فساد، در زمان حضرت سلیمان(ع) در نظر گرفته شود. خداوند در این باره می‌فرماید: و [یهودیان‏] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهى سلیمان [از علم سحر بر مردم مى‌خواندند] پیروى کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین‏] سلیمان کافر نشد، ولى شیاطین که به مردم سحر مى‏آموختند، کافر شدند. (بقره،102)

اما احتمال دوم که تحقق فساد اول در زمان بُخت‌النصر(750 ق.م) است، طبری در جامع البیان و طبرسی در مجمع البیان، علامه طباطبایی در المیزان، رازی در تفسیر ابوالفتوح و برخی دیگر این فساد را به زمان بُخت النصر نسبت داده‌‏اند.

در مقابل دسته‌‏ای دیگر از تفاسیر روایی مثل البرهان سید هاشم بحرانی و تفسیر قمی و تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب هستند که در بیان دیدگاه‏‌های خود هیچ ‏گونه اشاره‌‏ای به وقوع فساد مورد نظر در زمان بُخت‌النصر ندارند. حجت الاسلام قرائتی در جلد 5 تفسیر نور نسبت آن به زمان بُخت‌النصر را نادرست می‎داند و آیت‌‏الله سبحانی نیز نظر مفسرین را موافق با ظاهر آیه نمی‏‌داند. مرحوم هاشمی رفسنجانی در تفسیر راهنما معتقد است که نمی‌‏توان در مورد وقوع آن نظری را به قطعیت پذیرفت.

طبری در جامع البیان به نقل از رسول‏‌الله(ص) روایتی را ذکر می‏کند. که قدیمی ترین منبع بیان این احتمال به شمار می‏‌آید، قتل زکریا(ع) توسط بنی‌‏اسرائیل را منطبق بر فساد اول و قتل یحیی‏ بن‏ زکریا(ع) را منطبق بر فساد دوم بنی‌‏اسرائیل معرفی می‌‏کند و سرکوبی بنی‌‏اسرائیل توسط بُخت‌‌النصر را مصداق سرکوبی اول و سرکوبی توسط ابطیانحوس را مصداق سرکوبی دوم ذکر می‏‌کند؛ وی برای بنی‏‌اسرائیل طغیان سوم با دو احتمال سرکوبی آن یکی توسط طیالس و یکی توسط قاقس‏بن اسبایوس مطرح می‏‌کند.

 اشاره شد به اینکه خداوند فرموده‌اند بنی‌اسرائیل دوبار فساد می‌کنند، دو نظر بر زمان وقوع آن وجود دارد که عده‌ای قبل از اسلام و عده‌ای بعد از اسلام را محل وقوع این فساد و به دنبال آن، عذاب خدا معرفی می‌کنند. اما درباره  فساد بنی‌اسرائیل قبل از اسلام میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد،‌همچنان که برخی مفسران فساد زمان حضرت سلیمان(ع) و زمان بُخت‌النصر را دو فساد بنی‌اسرائیل می‌دانند، نظر شما در این باره چیست؟

بر این باورم که به چند دلیل فساد مردم در زمان سلیمان(ع) نمی‌تواند مصداق این ماجرا باشدـ اول اینکه آیه‏ اول اشاره به آینده دارد. اینکه خداوند فرموده « لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا» (اسراء،1) به دلیل استفاده از فعل مضارع و لام تعلیل، خداوند نمی‌خواهد گذشته‏ مسجدالاقصی را توضیح دهد بلکه می‌خواهد چیزهایی را مطرح کند که مربوط به آیندۀ آنجاست. در حالی که دوران سلیمان(ع) مربوط به گذشته‏ مسجدالاقصی است.

دوم، عدم توالی و پشت سر هم آمدن فساد و سرکوبی آن در قرآن؛ در آیات سوره‏ اسراء سرکوبی بیان شده است، حال آن‏که مستند قرآنی برای سرکوبی بنی‏‌اسرائیل در این مقطع وجود ندارد و نیز گزارشی از سرکوبی فساد پس از نبوت حضرت سلیمان(ع) در محدوده‏ زمانی فوق و با کیفیت مذکور در تاریخ به چشم نمی‏‌خورد. سوم اینکه نوع و محدوده‏ فساد با آیات قرآن انطباق ندارد و چهارم اینکه عدم انطباق محوریت و «فاعل فساد» با آیات سوره اسراء؛ زیرا فاعل ماجرا را بندگان خود معرفی کرده است در حالی که در جریان سرکوبی اول و دوم بندگانی که صفاتشان را خدا در قرآن با عنوان «اولی بأس شدید» یاد کرده است، در زمان سلیمان ع نداریم.

اما در ردّ احتمال دوم یعنی  فساد و سرکوبی در زمان بخت‏‌النصر(750 ق.م) به این دلایل اشاره می‌کنیم: عدم انطباق تاریخی؛ با مراجعه به نمودار جایگاه تاریخی، عدم تطبیق زمانی میان یحیی(ع) و بُخت‌ال‏نصر به وضوح مشهود است. صاحب تفسیر نمونه می‏‌نویسد: انطباق تاریخ زکریا و یحیى بر تاریخ بُخت‌النصر  و اسپیانوس یا انطیاخوس محرز نیست بلکه بنا به گفته بعضى بُخت‌النصر معاصر «ارمیا» یا «دانیال» پیامبر بود و قیام او حدود 600 سال پیش از زمان یحیى صورت گرفته است؛ بنابراین چگونه قیام بُخت‌‏النصر مى‌‏تواند براى انتقام خون یحیى اقدام کرده باشد؟  همچنین اشاره به آینده در آیه اول سوره اسراء، عدم انطباق روایت اول با ظاهر آیه، عدم انطباق «عِبادًا لَنا أُولی بَأْسٍ شَدیدٍ» با شخص ظالمی مانند بُخت‌النصر و ضعف مبنای روایی مفسران از دلایل دیگر رد احتمال دوم است.

البته  شما در تحقیقات علمی خود نیز  نسبت به ردّ نظریات مصادیق فساد بنی‌اسرائیل در زمان قبل از اسلام، مصادیقی را نیز ارائه کرده‌اید

 بله بیم این داشتیم که از حوصله بحث خارج شود که خب خدمت شما عرض می‌کنم.

اول اینکه کسانی که معتقد به وقوع مصداق فساد بنی‌‏اسرائیل در زمان بخت النصر هستند به تفسیر طبری استناد می‌‏کنند و مبنای نظر کسانی که این موضوع را نقل کرده و پذیرفته‌‏اند چند روایت از صحابه‏ است. البته در نظر علمای شیعه، روایتی که به جای معصوم(ع) به صحابه می‏‌رسد، از درجه اعتبار ساقط است. در میان روایات مذکور، تنها یک روایت از رسول خدا(ص) و به واسطه‏ حذیفة بن یمان وجود دارد.  این روایات در تعداد محدودی از منابع اهل‏ سنت  ذکر شده‌اند که در نگاه اولیه در صحت آن‏ها تردید وجود دارد.

دوم  اینکه گزینش و انتخاب این روایات و نیز قرار دادن آن در ذیل موضوع فوق که البته توسط غیر معصوم انجام شده است، صحیح نیست. خصوصاً در مورد  روایت اول اشکالاتی دارد که در جای آن بحث خواهد شد.

سوم اینکه راویِ روایت سوم، یعنی روایتی که از رسول خدا(ص) و به واسطه‏ حذیفه بن یمان نقل شده را صاحب تفسیر نمونه موثق نمی‏‌داند. (ج12،ص29)

چهارم اینکه در روایت تصریح نشده است این مطالب مصداق فساد بنی‏‌اسرائیل هستند. روایت اصلاً تصریحی به عبارت «فساد بنی‌‏اسرائیل» ندارد و تنها یک ماجرای تاریخی را مطرح می‌کند که البته همچون دیگر ماجراهای این قوم از فساد و سرکشی دور نیست.

پنجم اینکه روایت اول روایت موقوف است، در سلسله راویان آن اثری از معصوم ع به چشم نمی‏‌خورد و ششم اینکهدر این میان تنها روایت دوم قابل بررسی خواهد بود که آن هم مورد توجه مفسرین قرار نگرفته است. از این گذشته خبر واحد در موضوع تفسیر و حوزه اعتقادات به غیر از آیات الاحکام نمی‏‌تواند مفید یقین واقع شود. بنابراین جمیع مستندات روایی این فرضیه بی اعتبار و این احتمال نیز باطل است.  

همچنین تعدد فسادهای بنی‌‏اسرائیل، عدم گزارش  فساد بنی‌‏اسرائیل تا زمان بخت النصر( درسراسر زمین) و عدم وجود مسجد در زمان بخت‏‏‌النصر از دیگر دلایل رد فرضیه‌های وقوع فساد بنی‎اسرائیل بر اساس آیات سوره اسرا در گذشته است.


منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: