یَابَنِى إِسْرَءِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِىَ الّتِى أَنْعَمَتُ عَلَیْكُمْ وَأَنّىِ فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِینَ
وَاتَّقُواْ یَوْماً لاَّ تَجْزى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَلاَ یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنْفَعُهَا شَفَعَةٌ وَلاَ هُمْ یُنْصَرُونَ
اى بنى اسرائیل، نعمت هایم را كه به شما ارزانى داشته ام و اینكه شما را بر جهانیان برترى بخشیدم، یاد كنید.
و بترسید از روزى كه هیچكس چیزى (از عذاب خدا) را از دیگرى دفع نمى كند و هیچ بدل و عوضى از او پذیرفته نمى شود وهیچ شفاعتى او را سود نمى بخشد و یارى نمى شوند.
اگر شنوندگان گرامى به یاد داشته باشند این دو آیه قبلاً در آیاتِ 47 و48 همین سوره آمده بود كه مطالب مربوط به آنها را بیان كردیم.
اكنون درس هایى را كه از این آیات آموخته ایم مرور كنیم:
* حق را بپذیریم اگرچه از جانب دیگران باشد. گمان نكنیم كه هر چه را من یا حزب و گروه من مى گوید حق است و هر چه را دیگران مى گویند، باطل. حق و باطل را معیار شناخت افراد قرار دهیم نه آنكه اشخاص براى ما ملاك حق و باطل باشند.
* پیامبران الهى براى پند و اندرز و بشارت و انذار آمده اند نه اجبار و اكراه مردم به ایمان آوردن، لذا منحرفان، خود در برابر اعمال خود مسئولند كه با اختیار راه انحراف را در پیش گرفته اند.
* دعوتِ دیگران به دین نباید به قیمت صرف نظركردن از اصول باشد زیرا ما باید بدنبال هدایتِ دیگران باشیم نه هوى و هوس و خواسته هاى آنان.
* رعایت انصاف لازم است حتى درباره مخالفان، لذا آیاتى كه از بنى اسرائیل انتقاد مى كند از كلماتى مثلِ (كثیر) بمعناى «بیشتر» و (فریق) به معناى «گروه» استفاده كرده است تا حق صالحان آنها از بین نرود.