سخنران اول جلسه حجت الاسلام و المسلمین علی کشوری سخنان خود را در سه بخش ارائه کرد؛ در بخش اول متذکر شد که: اسناد بین المللی یکی از پنج محور مواجهه ما با تمدن غرب و نظام سلطه است به همین دلیل باید به این بحث به صورت کلان توجه شود. دلیل هجوم اسناد بین المللی به فکر شیعی این است که فکر انقلاب پیشرفت و درخشش داشته است. ما در منطقه هم شاهد مقابلههای حتی نظامی علیه فکر انقلاب هستیم. اسناد باید ذیل درگیری کلان ما با تمدن غرب دیده شود.
وی در ادامه این سوال را مطرح کرد؛ نقش اسناد بین المللی در درگیری کلان بین تفکر انقلابی و تمدن غرب چیست؟ در پاسخ به این سوال گفت: وقتی یک کشور در فضای تعامل بین المللی قرار میگیرد با دو دسته تعامل روبرو می شود: دسته اول الزامات و تعهداتی است که بر این کشورهای از طرف سازمان های بین المللی تحمیل میشود دسته دوم توصیههایی است که سازمانهای بین المللی به آن کشورها دارند. ظاهر این توصیهها این است که الزام آور نیستند. البته انتخاب عنوان توصیه در مقابل تعهد و الزام به معنای اختیار دادن نیست بلکه چون با الزام امکان پیشبرد اهداف وجود ندارد و وقتی نیاز به فرهنگسازی باشد از عنوان توصیه استفاده میشود. در حالی که توصیه در ادبیات روابط بین الملل معنای خاص خودش را دارد و کارکرد توصیه برای تغییر هنجارها و ارزشها میباشد که منجر به صورتبندی مسائل خاص میشود و اساسا توصیه ابزار گفتمانسازی و هنجارسازی است.
وی با این نگاه سخنان و دفاعیات اخیر دولتمردان از سند ۲۰۳۰ را نقد کرد و گفت: دولتمردان در دفاع از امضای سند ۲۰۳۰ عنوان میکنند که این سند الزام آور نمی-باشد و صرفا یک توصیه است! در حالی که واقع این قضیه طبق مسائلی که مطرح گردید نشان میدهد که ما و ارزشها و هنجارهایمان با امضای چنین سندی در دسترس دشمن قرار میگیریم.
این پژوهشگر الگوی پیشرفت اسلامی در ادامه پرسید: یونسکو و بقیه سازمانهای بینالمللی اهداف خاصی را در ایران دنبال میکنند این اهداف خاص چیست؟
وی در پاسخ به این سوال گفت: اولین مفهومی که سازمانهای بینالمللی به دنبال ایجاد آن هستند مفهوم توسعه پایدار و مفاهیم مرتبط با آن است که ادبیاتی کاملا خنثی و جذاب میباشد که مفاهیمی خطرناک در پی دارد.
وی در ادامه گفت: دو دسته استدلال برای اینکه ثابت کنیم مفهوم «توسعه پایدار» آرمان شهر مطلوب ما نیست وجود دارد. دسته اول استدلالها ناظر به بررسی وضعیت فعلی کشورهای توسعه یافته است. کشورهای توسعه یافته از حیث روابط انسانی در وضعیت وخیمی هستند در حالی که ما یکی از شاخصهای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را روابط انسانی میدانیم و آن را زیرساخت اصلی رفاه تعریف کرده-ایم و اگر با این شاخص که برگرفته از مفاهیم اسلامی ایرانی است به سراغ جامعه توسعه یافتهای مثل امریکا برویم میبینیم وضعیت بسیار خراب است. به عنوان مثال طبق برخی از آمارها از برخی ایالتهای امریکا آمار طلاق به ۶۵ درصد رسیده است و می گویند تا سال ۲۰۳۰ ازدواج در برخی ایالتهای امریکا اساسا قابل تصور نیست. یکی دیگر از شاخصههای ما در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فاصله طبقاتی و عدالت است که این شاخصه نیز در کشور توسعه یافتهای مثل امریکا بسیار نابسامان است. به طوری که ما شاهد فاصله طبقاتی بسیار شدید و غیر قابل تصور در امریکا هستیم.
دسته دوم استدلال تحول بحثهایی که در کتب توسعه آمده است بسیار زیاد است و ما شاهد این هستیم که هر از گاهی مکتبی میآید و توصیهای را بروفق نگاه خود تعریف میکند و بعد از مدتی نقد میشود وکنار گذاشته میشود! در حالیکه موضوع توسعه انسانها هستند و این بازی با زندگی یک یا دو نسل است چرا که در حوزه روابط انسانی آزمون وخطا بسیار پرهزینه است. برای همین ما معتقدیم توصیه مورد نظر ما باید مبتنی بر منابع دینی تعریف و ارزیابی شود.
مسئول شورای راهبردی الگوی اسلامی پیشرفت در بخش دوم سخنان خود گفت: در مسئله «توسعه پایدار» یک کلمه با دهها بسته مفهومی وجود دارد که توسعه یک پرچم و ذیل آن مفاهیم زیادی با شاخصههای خاص خود به وجود میآید و باید به ملت ایران اجازه بازخوانی تناسب این تعاریف با فرهنگ ملت ایران داده شود. چرا که اگر نقد علمی نسبت به این مفاهیم کلی و ظاهرالصلاح نداشته باشیم این مفاهیم پیشروی خواهند کرد و مفهومی مانند توسعه پر از ارزشهای ضد دینی است.
وی بخش سوم را به نقش حوزه در این موضوع اختصاص داد؛ چه باید کرد؟
وقتی یک خطای فاحش از طرف نظام برنامهریزی چند بار صادر میشود ساده اندیشی است که آن را تصادف بدانیم. پس ما باید به اصلاح نظام برنامهریزی کشور رو بیاوریم و حوزه باید کمک کند نظام برنامهریزی کشور اصلاح شود و البته دولت مردان هم باید این اجازه را به حوزه بدهند. درحال حاضر حدود صد مجموعه در حوزه علمیه قم وجود دارد که تحقیقات مربوط به نظام سازی را شروع کرده و برخی ازآنها به نتایج خوبی رسیدهاند و به قول معروف یک یا حسین دیگر به اصلاح نظام برنامهریزی کشور مانده است.
سخنران دوم جلسه آیت الله محمود رجبی مباحث و نقدهای خود به سند۲۰۳۰یونسکو را در هشت محور مطرح کرد.
وی در محور اول این سوال مطرح کرد که؛ سندها، بیانیهها و سازمانهای بینالمللی بر چه اساسی شکل گرفتهاند؟ آیا آن گونه که ظاهر عناوین و اهداف آنها هست در پی حل معضلات جامعه بینالملل هستند یا اهداف دیگری پشت پرده دارند؟ وی در پاسخ به این سوال گفت: ما به این نتیجه رسیدیم که همیشه در پشت پرده این سندها و بیانیه-ها و سازمانهای بینالمللی اهداف دیگری وجود دارد و نمیتوانیم به عناوین و اهداف ظاهری آنها اعتماد کنیم چون میبینیم همین سازمانها ضد آنچه مینویسند عمل می-کنند پس نمیتوانیم به نگارندگان این اسناد و متولیان این سازمانها اعتماد داشته باشیم، پشت پرده اهداف آنها دست استکبار جهانی کاملا مشهود است و فرهنگ غربی با خمیر مایه سکولاریسم در تمام آنها نقش دارد و عملکرد این سازمان ها در خدمت نظام سلطه و اهداف آن میباشد. در واقع هدف اسناد بینالمللی ترویج سکولاریسم و غالب ساختن فرهنگ غربی و اضمحلال فرهنگهای بومی و زمینه سازی برای سلطه اقتصادی و سیاسی است.
محور دوم ضمانتهای اجرایی برای پیاده شدن اسناد وقتی که پذیرفته میشوند. یعنی در ظاهر این اسناد توصیه است اما وقتی توصیه پذیرفته میشود در درون آن انواع تعابیر الزامی وجود دارد مثلا الزام به گزارش دهی یا پرداخت جریمه های تخطی و ... تعابیر الزامی در این اسناد به وفور به چشم میخورد.
محور سوم در اسناد بینالمللی فریب کاریهای متعددی وجود دارد. واژههایی که مطرح میشود ظاهر زیبایی دارند اما هدف آنها بسیار شوم است مثلا وقتی میگویند خشونت نباید باشد، کل سیستم جزایی اسلام را زیر سوال میبرند یا وقتی در مورد واژه صلح یا شهروند صحبت میکنند درواقع بسیاری از احکام اسلامی را هدف می-گیرند. گزارش دهی یکی از اهداف فریب کارانه در اسناد است که بعد از دریافت گزارشها ارزیابی نیز بر عهده آنها میباشد. فریبکاری در مقام اجرا؛ این اسناد با عنوان بینالمللی فقط به برخی کشورها توصیه میشود یعنی در واقع هر جایی که به نفع آنها باشد پیگیر اجرای این توصیهها و امضای این اسناد هستند اما در برخی دیگر از کشورها هیچ پیگیری برای امضا وجود ندارد. مثلا عربستان و اسرائیل مورد توصیه یا پیگیری یا اجرا و یا امضای این اسناد قرار نمیگیرند.
محور چهارم قید تحفظ؛ در اسناد پیشنهاد میدهند که با قید تحفظ به اسناد بالا دستی سند را بپذیرند در حالیکه در درون این اسناد آمده که تحفظ نباید با اهداف و اغرض سند در تعارض باشد ضمن اینکه تفسیر و ارزیابی همین قید تحفظ نیز بر عهده آنها گذارده شده است. ضمن اینکه خود تحفظ با این توصیف یک واژه فریب کارانه است.
محور پنجم محتوای سند؛ در معادل گذاری برخی واژههای حساس را عوض کردهاند مثلا برابری جنسیتی را به عدالت جنسیتی ترجمه کردهاند. ارزیابی بر اساس شاخص-های بینالمللی صورت میگیرد و ما با امضای این سند گرفتار سازمانهای بین المللی میشویم در حالی که این شاخصها در دست نظام سلطه و فرهنگ غرب است.
محور ششم؛ سند ۲۰۳۰ و دولتمردان ما؛ ما سند ملی آموزش پرورش داریم که مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی است اما در راستای این سند کاری انجام نشده است و حال اینکه درمقابل برای اجرای سند ۲۰۳۰ دولت تمام توان خود را گذاشته و دستگاه-های اجرایی خود را برای تحقق آن بسیج کرده است. ضمن اینکه عکس العمل دولت نسبت به سند ۲۰۳۰ متناقض بوده است. یعنی در برخی از موضع گیریها دولت گفته امضا شده و گاهی گفته امضا نشده! گاهی گفته الزام آور نیست گاهی قید تحفظ را آورده و ... .
محور هفتم؛ سند ۲۰۳۰ ظاهرش سند آموزش و پرورش است اما درواقع در مسائل امنیتی اقتصادی و سیاسی نقش خواهد داشت این سند از نظر سازوکارها و اهداف کاملا در اختیار دیگران است و فقط اهداف اجرایی آن که هزینهبر هم هست بر عهده دولت گذاشته شده است. یعنی روح و اهداف آن تعریف و تعیین شده و فقط چارچوب و اجرا بر عهده دولت گذارده شده است.
عضو جامعه مدرسین در محور هشتم سخنان خود این سوال را مطرح کرد که؛ چرا
جامعه ما به امضای این نوع سندها روی آورده است؟ به نظر ما اعتقاد راسخ از
نظر فکری و عاطفی و قلبی نسبت به اینکه اسلام و نظام اسلامی کارآمد است و
دین می-تواند دنیای ما را نیز مدیریت کند وجود ندارد و نگاه به دین یک نگاه
حداقلی است و این نگاه منجر به این میشود که اتفاقاتی از این دست در سطح
کلان رخ بدهد در حالیکه تاکید مقام معظم رهبری هم همین بوده است که اگر
باور به دین داشته باشیم به اینها تن نخواهیم داد.