اخلاق تولید علم به روایت آیتالله رشاد/1
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان میدارد: قطعاً بعضی از فعالیتهای علمی به اخلاق پهلو میزنند و ممکن است ضداخلاقی قلمداد بشوند، در نتیجه یک رابطه دیگر اخلاق با تولید علم این است که محدودیتآور است.
عقیق:بحث از فواید اخلاق تولید علم بر نوع تلقی ما از اخلاق حرفه ای و پیش از آن بر انگاره ما از کارکردهای اخلاق مبتنی است. کسی که مأموریت اخلاق را منحصر در تنظیم روابط اجتماعی میبیند، ناچار اخلاق حرفهای در هر شاخه و حرفهای را برای تنظیم رابطه تولیدکننده و مصرفکننده و انباشت تولیدات مفید میداند؛ ولی بر مبنای نظریه اسلامی فایده اصلی اخلاق اصلاح و تهذیب نفس آدمی است، بر این باور، فواید دیگری(جز اصلاح و تهذیب نفس) که بر رعایت اخلاق مترتب میشود، همه از نوع نتایج دست دوم به شمار میروند، با این رویکرد میتوان گفت کسانی از اخلاق تولید علم بیشترین و اولین فایده را به دست میآورند که اصول اخلاقی مربوط به خویش را به کار میبندند، آیتالله علیاکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بیان دیدگاههای خود در زمینه اخلاق تولید علم در کتاب «درباره اخلاق تولید» پرداخته است که در سه قسمت پیشروی مخاطبان قرار میگیرد:
*معنای تولید علم
آیتالله رشاد درباره معنای تولید علم بیان میکند: برای دریافت معنی تولید علم باید دو عنصر را معنی کنیم: 1- تولید، 2- علم، اگر علم به معنای ساینس «science» مورد نظر باشد، علوم پایه و احیاناً علوم انسانی برآمده از دانش تجربی، اگر علم را به معنی نالج «knowledge» و معرفت اراده کنیم و بخواهیم از فرایند تکنون معرفت در ذهن انسان بپرسیم، موضوع تفاوت میکند و باید پاسخی دیگر داد. فرض سوم این است که علم را به معنای عامی که هم شامل این دو اطلاق شود و هم شامل مسائلی دیگر به کار ببریم.
وی میافزاید: مثل اینکه میگوییم علم اصول فقه، علم فقه یا میگوییم علوم دینی با آن تلقی حوزویاش. ممکن است بگوییم در این سؤال علم یا اعم از اطلاقات دیگر یا در عرض آنها به کار رفته است؛ یعنی هیچ یک از آنها نیست. این یک مسأله است که وقتی میگوییم علم، کدام علم را اراده میکنیم، فکر میکنم شما غرضتان تلقی اعمی است، به این معنی که وقتی میگویید تولید علم معنای عامی را اراده میکنید که حتی از نوع دانش و معرفتی هم که تولید میشود اعم است تا بتوانید کلمه تولید را هم به یک معنای وسیعتری به کار ببرید که وقتی میگوییم اخلاق تولید علم، اخلاق تحقیق را هم شامل بشود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان گفت که تولید علم فعالیتی برای دستیابی به علم و ایجاد علم است، خواه به علم برسیم خواه نرسیم؟ ابراز میدارد: اگر واژه تولید علم را به مفهوم دیگری استعمال کنید، مثلاً تلاش برای تولید علم یا تلاش در مسیر تولید علم، در این صورت حرف شما درست است این تلاش و فعالیت مقدماتی دارد و مقدمات آن هم مصداق تولید علم است، چون در جهت تولید علم است. پژوهش هم یکی از این مقدمات است، یکی از شیوههای تولید علم و بلکه رایجترین شیوه است.
وی ادامه میدهد: ولی اگر شما واژه را با توجه به معنای دقیق کلمه به کار ببرید، مقدمات، تولید علم شمرده نمیشوند؛ چون در تولید علم، باید علم ولادت پیدا کند و تولید رخ بدهد؛ یعنی علم متولد بشود؛ یعنی تلاش شما در صورتی تولید علم نامیده میشود که به تولد علم منتهی بشود. همین که میفرمایید تولید علم چگونه اتفاق میافتد، معلوم میشود شما به نتیجه نظر دارید و بناست که تولید علم رخ بدهد.
*عوامل تکون معرفت
آیتالله رشاد با اشاره به نظریه تکون معرفت، درباره عوامل تکون معرفت بیان میدارد: اگر اینجا ما علم و معرفت را به معنای وسیعتری به کار برده باشیم، در صحنه تولد و تکون علم دست کم سه عامل تأثیرگذار داریم که بازیگر این صحنه هستند: 1- فاعل شناسا و شناختگر دانشمند، 2- متعلق شناسا یا شناخته، 3- پیراشناختها؛ یعنی مجموعه عناصر و عوامل ذینقشی که به صورت ایجابی یا سلبی در تکون معرفت تأثیرگذارند و به تعبیر رایج مجموعه معدها و مانعها، مجموعه معدات و موانع همان پیراشناختها هستند، چون در پیرامون شناخت تاثیرگذارند و نقش ایفا میکنند. من از معدها به شناخت یارها و از مانعها به شناخت شکنها تغییر میکنم.
وی میافزاید: بنابراین، پیراشناختها که از نظر کارکرد به ایجابی و سلبی، یعنی معدات و موانع تقسیم میشوند، از حیث ماهوی هم به سه دسته تقسیم میشوند، یک بخشی که به نحوی به شناختگر بر میگردند، یک دسته آنهایی که به شناخته مربوط میشوند، یک دسته سومی که به هیچ یک از این دو منحصر نیستند، شناختگر یا همان فاعلشناسا از نظر من در تکون معرفت نقش اول و اصلی را بازی میکند و نقش بسی تعیین کنندهتری از شناخته دارد. در نگاه کانتی شناخته، نقش تعیین کنندهتری دارد، کانت هرچند میخواهد بگوید عین و ذهن با هم تعامل میکنند و از این تعامل چیزی پدید میآید که اسمش معرفت است؛ بنابراین نه آنچنان است که عین خارجی به ذهن ما آمده باشد و معرفت ما کاملاً منطبق بر خارج باشد و نه آنچنان است که فکر کنیم معرفت ساخته ذهن است و واقعیتی ورای تصور ما نیست.
مؤسس و رئیس حوزه علمیه امام رضا میگوید: ولی به نظر میآید در این نظریه عملاً عین خود را بر ذهن تحمیل میکند؛ یعنی عین خودش را آن چنان مینمایاند که در ذهن پذیرفته میشود و رخنه میکند؛ اما من فکر میکنم نقش و سهم شناختگر و فاعلشناسا بسی بیشتر، شدیدتر، قویتر و غلیظتر است. پس از شناختگر، شناخته یا متعلقشناسا نقش دارد.
*نسبتهای میان اخلاق و تولید علم
وی درباره نسبتهای میان اخلاق و تولید علم خاطرنشان میکند: نقش اخلاق در قبال علم شامل «مبناسازی»؛ اخلاق کمابیش برای علم مبنا ایجاد میکند، یکی از مبانی اساسی که در فلسفه علم برای علم مطرح میکنند، مبانی ارزشی و اخلاقی علم است، همانطور که از مبانی هستیشناختی و معرفتشناختی علم سؤال میکنند، از مبانی ارزششناختی علم هم سؤال میکنند؛ از سویی دیگر هم یکی از مسائل فلسفه علم قلمداد میشود، چون در فلسفه مبانی ارزش شناختی را هم در زمره مبانی علم میآورند؛ بنابراین در تولید علم، اگر اخلاق از جنس ارزشهاست که چنین است حتی در کاربرد روشها و در نتیجهها هم تاثیر میگذارد.
وی «ایجاد محدودیت» را دومین محور مناسبتهای تولید علم و اخلاق توصیف میکند و ادامه میدهد: رعایت اخلاق در تولید علم محدودیتهایی به وجود میآورد، بعضی از نزاعهایی که طی دهههای اخیر در دنیا برپا میشود و اصحاب ادیان در قبال بعضی فعالیتهای علمی موضع میگیرند و آنها را ضد ارزشی و ضد اخلاقی قلمداد میکنند، از همین قبیل است؛ مثلاً میگویند تولید موجود زنده از طرق غیرطبیعی خلاف اخلاق است و ادلهای هم میآورند؛ مثلاً مسیحیها نسبت به اصل این فعالیت میگویند یک نوع تصرف در خلقت الهی است. نسبت به پیامدهای آن میگویند وقتی انسانی از این رهگذر متولد میشود، نه پدر دارد نه مادر، مسائل ارثی مطرح میشود مسائل عاطفی مطرح میشود. این گونه موارد و مصداقهای ضداخلاقی باشد یا نباشد. قطعاً بعضی از فعالیتهای علمی به اخلاق پهلو میزنند و ممکن است ضداخلاقی قلمداد بشوند، در نتیجه یک رابطه دیگر اخلاق با تولید علم این است که محدودیتآور است. این حرف درست است یا نیست، به هر حال موجب یک نوع رکود در علم میشود؛ چون این مواضع چه درست باشند چه غلط باعث میشود خیلی از میدانها بسته شود؛ خیلی از درها بسته شود.
آیتالله رشاد سومین مناسبت تولید علم و اخلاق را «توسعه» میخواند و میگوید: ربط دیگر اخلاق با تولید علم عکس رابطه سابق است، چون اخلاق امنیتآور است و مایه توسعه علم میشود به این ترتیب که اگر کسی احساس کند اگر نظریه دارد و نوآوری کرد، نوآوریش به سرقت نمیرود، اثرش سرقت ادبی نمیشود، احساس امنیت میکند، چرا چون افراد همه مقیدند اخلاق را رعایت کنند و اگر اخلاق اعمال بشود برای کسانی که با تألیف آثار بدیع تولید علم میکنند امنیت ایجاد میکند و این امنیتی که به وجود میآید مولدان و مولفان را، هم برای تولید و تالیف بیشتر ترغیب و تشجیع میکند، هم برای عرضه و عدم کتمان چیزی که تولید و تالیف کردهاند تشجیع میکند.
وی میافزاید: اخلاق اینجا برعکس نقش قبلیاش که محدودیتآور بود و شاید منفی قلمداد بشود توسعه میدهد. اگر چه معلوم نیست همان نقش هم منفی باشد، چون علمی که ارزشها تولیدش را محدود کنند ذاتاً ارزشمند نیست. تولید علم و ابداع که ارزش ذاتی ندارد. در این صورت میتوانیم بگوییم که نقش ایجاد محدودیت از ناحیه اخلاق منفی نیست. حالا فرض کنیم ایجاد محدوده نقش منفی باشد، از این طرف نقش ایجابی دارد، چون اخلاق ایجاد امنیت میکند و اهل دانش و معرفت، هم ترغیب به کار وسیعتر و راقیتر میشوند و هم آنچه را که به کف میآورند عرضه میکنند.
رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران بیان میدارد: «جهتبخشی»؛ رابطه دیگر اینکه اخلاق به مثابه مبانی ارزشی، جهت بخش علم است؛ به هر حال اخلاق به ما میگوید شما دنبال چه دانشهایی بروید چه معرفتهایی را تولید کنید؛ پس جهتبخش علم هم میتواند باشد، «انگیزهسازی»؛ دیگر اینکه اخلاق- اینجا اخلاق فضیلت منظور است- گاه محرک علم است.
وی ادامه میدهد: یعنی یک فردی بر اثر احساس مسئولیت نسبت به درد و رنج دیگران میرود تلاش، کوشش و حتی ایثار میکند عمر خودش را صرف میکند از آرامش و آسایشش صرف نظر میکند. گاهی حتی جانش را میگذارد که به درمانی برسد که ابنای بشر اینقدر رنج نکشند- این رفتار حقوقی نیست اخلاقی است- اینجا اخلاق محرک تولید علم شده است. بنابراین میتوان برای اخلاق در تولید علم نقشهای فراوانی- ایجابی یا سلبی- تعریف کرد و بعد همین نقشها را در فرایند و مراحل مختلف تولید علم برشمرد که فهرست بلندی از روابط اخلاق و تولید علم میتوان به دست آورد.
منبع:فارس