استاد دانشگاه امام خمینی(ره) گفت: از دیدگاه قرآن اساس هدایت انسان در گرو شکوفایی نیروی اندیشه است، انسان به منظور شکوفایی اندیشه خود و رسیدن به دستاوردهای مطلوب میبایست با آگاهی از مقدمات، شرایط مناسبی در مسیر اندیشه خود ایجاد کند.
عقیق:قرآن مجید و روایات معصومین (ع) علاوه بر اینکه دعوت و سفارش به اندیشه میکنند و تفکر را نه تنها عبادت بلکه از بهترین عبادات بر میشمارند و تأکید میکنند که اعتقاد انسان به اصول اساسی دین تنها از راه تفکر و همراه با دلیل و استدلال، صحیح و قابل قبول است، به معرفی آفتها و لغزشهای احتمالی تفکر نیز پرداختهاند، در قرآن مجید و سخنان معصومین(ع)، یک سلسله امور به عنوان موجبات و علل خطاها و گمراهیها بیان شده است که مهمترین آن ها عبارتند از: سلطه هوای نفس، تکیه بر ظن و گمان، حب و بغض، عجب و خودپسندی، خشم و غضب، تقلید و پیروی کورکورانه، آرزوهای زیاد، عجله و شتابزدگی و شخصیتگرایی، به کارگیری اصول و اسلوب صحیح در فرآیند تفکر و تفطن به لغزشگاههای حوزه اندیشه، آدمی را در بهره گیری از نتایج مطلوب آن برای سعادت دنیوی و اخروی کامیاب خواهد ساخت و از آسیبهای فراروی این لغزشگاهها دور خواهد ساخت.
داود معماری استاد دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) در مقالهای با عنوان «آموزههای قرآنی در تبیین لغزشگاههای تفکر» که در ششمین کنفرانس الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت منتشر شده است به بررسی این موضوع پرداخته است که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
-همچون بسیاری از پدیدهها، تفکر نیز در معرض آسیبها و آفاتی قرار دارد، به گونهای که بر فرآیند و دستاوردهای اندیشه انسان اثر گذاشته و مانع حصول نتیجه مطلوب میشود و یا اینکه آن را از تداوم، استمرار و تمرکز باز میدارد، آسیبشناسی تفکر از دو جهت مفید است و موضوعیت مییابد، یکی اینکه به واسطه آن میتوان از نفوذ عواملی که بر جریان فکر اثر گذاشته و آن را مختل میکنند، پیشگیری نموده و آنها را کنترل کنیم؛ دیگر اینکه در صورت مواجهه با برخی از آسیبهای احتمالی، شیوههای اصلاح فرآیند تفکر و به کارگیری الگوی صحیح متناسب با موضوع مورد نظر را به درستی بیابیم و اندیشه خود را به مسیر مطلوبش هدایت نماییم، به عبارت دیگر آسیبشناسی را زمینه آسیبزدایی قرار دهیم.
*مهمترین لغزشگاههای تفکر
-سلطه هوای نفس: واژه «نفس» در اصل به معنی ذات بوده و برای آن معانی دیگری از جمله روح نیز بیان شده است، نفس در قرآن مجید در معانی گوناگونی به کار رفته که برخی از آنها عبارتند از: روح، ذات انسان، تمایلات و خواهشهای وجود انسان، قلب و باطن آدمی، در قرآن براى نفس حالاتى بیان شده است از جمله:
الف)نفس امّاره که انسان را به سوى زشتىها سوق مىدهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان یکباره سقوط مىکند.
ب)نفس لوّامه، حالتى است که انسان خلافکار خود را ملامت و سرزنش مىکند و اقدام به توبه و عذرخواهى مىکند.
ج) نفس مطمئنّه، حالتى است که تنها انبیا و اولیا و تربیتشدگان واقعى آنها دارند و در هر وسوسه و حادثهاى، پیروزمندانه بیرون مىآیند و دلبسته خدا هستند....بنابراین پیروی از هواهای نفسانی آفت اصلی اندیشه آدمی است و سایر آفت ها را میتوان مصادیقی از آن دانست.
-تکیه بر ظن و گمان: استوار کردن عقاید، آراء و اصول رفتاری بر پایه ظن و گمان منجر میشود تا انسان نتواند از اندیشه خود در شناخت حق و باطل و یا خیر و شر بهرهمند شود و در نتیجه زمینه گمراهی آدمی فراهم میشود. اگر انسان هنگام تفکر و اندیشه جهت دستیابی به شناخت و معرفت اطلاعات و معلومات اولیهاش ضعیف و ناقص باشد، فرآیند تفکر او و در نهایت دستاورد اندیشهاش بر اساس پندار و گمان شکل میگیرد و از واقعیت دور خواهد بود، خداوند متعال در کتاب وحی به طور مکرر انسان را از پیروی از ظن و گمان باز میدارد...پیروی از ظن و گمان آثار و تبعات منفی بسیاری به دنبال دارد که از مهمترین آنها انکار و کتمان حقیقت است.
-حب و بغض: به منظور شکوفایی اندیشه، انسان باید روحیهای حقیقتطلب و واقعنگر داشته باشد و اجازه ندهد حب و بغض شخصی او، در پذیرش آرا و نظریات دیگران موثر واقع شود، بنابراین باید حساب دستاورد هر تفکری را از صاحب آن جدا کرد تا علاقه و دلبستگی موجب قبول اندیشه باطل و کینه و نفرت موجب طرد اندیشه حق نشود، زیرا در حالت اول حب و علاقه به صاحب اندیشه سبب میشود تا انسان ضعف و نقص رأی و نظر او را نبیند و در حالت دوم قوتها به چشم نمیآید.
-عجب و خودپسندی: عجب به معنای بزرگ جلوه دادن تواناییهای خویش، همراه با کمبینی فضایل دیگران است و از آنجا که ارزیابی انسان نسبت به خود و دیگران را از واقعیت منحرف میسازد، آفت اندیشه محسوب میشود.
-خشم و غضب: نیروی غضب اگر چه نیرویی حیاتی و ضروری برای بقای نفس و دفاع از خویشتن و اعتقادات است، لیکن در صورتی قادر به ایفای نقش خواهد بود که از حد مجاز خود فراتر نرود، در غیر این صورت زمانی که از اعتدال خارج شود و تجلی آن به صورت خشم و عصبانیت ظاهر گردد، آسیبزا و مخرب اندیشه خواهد بود و در روایات بسیاری مذمت شده است.
-تقلید و پیروی کورکورانه: قرآن با مسأله تقلید به عنوان سنتگرایی و پذیرفتن آنچه که در گذشته بوده و پیروی کورکورانه از آباء و اسلاف و نیاکان سخت مبارزه کرده است. حالت تسلیم محض در مقابل گذشتگان حالتی ضد عقل است، قرآن میخواهد که انسان راه خودش را به حکم عقل انتخاب کند، مبارزه قرآن با تقلید و سنتگرایی به منظور حمایت از اندیشه و تعقل است، در تمام آیاتی که قرآن کریم انسان را به تفکر و اندیشیدن در موضوعات مختلف دعوت مینماید و انسان را تشویق و تحریک میکند تا خود پیرامون حقایق وجود، معارف مبدأ و معاد، در طبیعت و قوانین زندگی فردی و اجتماعی و ... بیندیشد، به این دلیل است که خداوند متعال رضایت نمیدهد مردم معارف قرآن را با جمود محض، تقلید کورکورانه و بدون تعقل بپذیرند، بلکه باید فکر و عقل خود را به کار گیرند تا در هر مسأله حقیقت امر کشف شده و با نور عقل راهشان روشن گردد.
-آرزوهای زیاد: أمل یا آرزو حداقل از سه ویژگی برخوردار است که عبارتند از:
الف) نامتناهی و نامحدود بودن
ب) خوشایند و جذاب بودن
ج) مشتبه شدن آن با هدف
پرداختن به آرزوها و سیر در عالم خیال و رویا سبب میشود تا انسان تفکر و اندیشه را کنار بگذارد و در تنظیم مناسبات خویش با دیگران و هدایت و اداره زندگی خود، به جای اتکا بر افکار و اندیشههای معقول و منطقی و عمل بر اساس آنها، عمدتاً به آرزوهایش متکی شود، لذا خود به خود بخشی از نیروی تفکر خود را معطل و مهمل نهاده و خود به خود مانع رشد آن میشود.
-عجله و شتابزدگی: برای هر قضاوت و تصمیمگیری و یا اظهارنظری لازم است ابتدا اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری و آنها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم تا نظری که ارائه میکنیم یا تصمیمی که میگیریم مطابق با منطق و دلیل عقلانی باشد؛ بنابراین هرگونه اظهار نظر عجولانه و یا تصمیم شتابزدهای موجب لغزش اندیشه خواهد بود، قرآن کریم مکرر به اندک بودن سرمایه علمی بشر و کافی نبودنش برای برخی قضاوتهای بزرگ اشاره میکند و اظهار نظر قطعی را دور از احتیاط تلقی مینماید.
-شخصیت گرایی: یکی دیگر از موجبات لغزش در اندیشه، گرایش به برخی از شخصیتها است، شخصیتهای بزرگ تاریخی یا معاصر با توجه به عظمتی که در اذهان دارند بر روی فکر و اندیشه، تصمیم و اراده دیگران اثر میگذارند و در حقیقت هم فکر و هم اراده آنها را تسخیر میکنند، این گونه افراد که به شدت تحت تاثیر آراء و نظریات شخصیتهای مذکور قرار میگیرند، آنچنان فکر میکنند که آنها میاندیشند و همان تصمیمهایی را که آنها گرفتهاند، میگیرند و در نتیجه استقلال فکر و اراده خود را ازدست میدهند.
-فکر و اندیشه انسان، اعمال و رفتار او را اداره، تنظیم و هدایت کرده و به گونهای بر بخشهای مختلف وجودی انسان، اعمال مدیریت مینماید، حال اگر فکر متوجه عالم خارج از خود( آیات آفاقی) باشد، نتیجه آن «جهانآگاهی» است و چنانچه فکر متوجه عالم درون(آیات انفسی) باشد، فرجام آن «خودآگاهی» است، از جمله اساسیترین تعلیمات قرآن کریم دعوت به اندیشیدن و بهرهمندی از نیروی فکر است، علاوه بر قرآن، در روایات بسیاری نیز به صور گوناگون سفارش و تأکید بر اندیشه و تفکر شده و دلیل این همه دعوت و سفارش به تفکر، این است که تفکر اساس حیات انسانی میباشد؛ زیرا انسان و درک او از عالم آفرینش و آفریدگار و رابطهای که با حق برقرار میکند به تفکر او وابسته است، از دیدگاه قرآن اساس هدایت و رشد انسان در گرو شکوفایی نیروی اندیشه و میزان بهرهمندی از آن است، انسان به منظور رشد و شکوفایی اندیشه خود و رسیدن به دستاوردهای مطلوب میبایست با آگاهی از مقدمات، زمینهها و ابزار مناسب و لازم در فرآیند تفکر و با مجهز نمودن خود به این عناصر و ملزومات، شرایط مناسبی در مسیر اندیشه خود ایجاد نمایند.