عالم خواب یک عالم خاصی است که انسان در آنجا شبیه ادراکاتی که در بیداری میبیند، گاهی در آنجا نیست، اشخاص در خواب یکسان نیستند، سهروردی میگوید اگر کسی مدت زیادی بگذرد و خواب نبیند معلوم میشود که یک قساوتی در قلبش هست.
عقیق:غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در پاسخ به این سؤال که «عالم خواب کجاست» به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
ماهیت خواب و خواب اصلاً یعنی چه. ما وقتی میگوییم خواب، گاهی وقتها از عالم خواب میگوییم. این خیلی مهم است که ما خواب را یک عالم میدانیم. خواب یک حالت طبیعی است که هر موجود زندهای دارد. حیوانات هم خواب دارند. خواب جنبه بیولوژیکی دارد و هر موجود زندهای گاهی میخوابد، یک نوع رکودی در حواس هست و یک حالتی حیاتی است.
اما مسألهای که اینجا به نظرم باید بحث شود، این است عالم خواب یعنی چه و آیا عالم خواب همان عالم بیداری است؟ یا دو عالم است؟ و اگر هم دو عالم باشد دو عالم یعنی چه؟ مگر ما دو عالم داریم؟ و اصلاً اختلاف عوالم به چیست؟ به نظر من این مسأله مهمی است که کمتر به آن توجه شده است. عالم وقتی میگوییم، منظور این نیست که این کره زمین با یک کره دیگر.
کره دیگر، عالم نیست بلکه همین عالمی است که ما در آن هستیم. عالم که تنها کره زمین نیست، کره زمین در عالم است. کرات دیگر هم در عالم است و همه عالم یک عالم است. منتها این عالم کهکشانها دارد، کرات دارد، افلاک دارد و خیلی چیزها دارد. به تعبیر بعضی از متکلمین «ما سوی الله» عالم است. آنچه غیر خداست عالم است. خوب کل هستی عالم است. پس چند تا عالم داریم، اگر کل ما سوی الله عالم باشد؟ یک عالم داریم دو عالم یعنی چه؟ این بحثی است که امروز هم فلاسفه از عوالم ممکنه صحبت میکنند که اصلاً غیر از این عالم، عوالم دیگر ممکن است؟ و اساساً تعدد عوالم یعنی چه؟
*عالم غم و شادی و عالم خواب و بیداری
اما آنچه خیلی راحتتر میشود تعبیر کرد، همین عالم خواب و بیداری است. برای اینکه بهتر طرح مسأله شود، ما عالم غم و شادی هم داریم. عالم آدم شاد، غیر از عالم آدم غمناک است. عالم آدم بیدار، غیر از عالم آدم خواب است. معلوم است آدمی که خواب است، تصوراتی که دارد گاهی همان چیزهایی است که در این عالم دیده است. مثلاً دریا میبیند، صحرا، درخت و… اما حوادثی ممکن است در عالم خواب اتفاق بیفتد که شبیهاش در عالم دیگر نباشد. خیلی از چیزهایی که در عالم خواب میبینید، همینهایی است که در این عالم دیدهاید؛ بعد از ترکیب اینها گاهی حوادثی در عالم خواب اتفاق میافتد که شبیهاش در این عالم نیست.
عالم خواب یک عالم خاصی است که انسان در آنجا شبیه ادراکاتی که در بیداری میبیند، گاهی در آنجا نیست. حالا صحبت اینجاست که از کجا این تصورات میآید؟ آنهایی که شبیهاش در عالم بیداری است؛ خوب مثلاً میگوییم در حافظهاش بوده. اما گاهی چیزهایی که میبینید شبیه اش در اینجا نیست یا اینکه نبوده و بعدا صادق میشود که رویای صادق همین است.
اشخاص در خواب یکسان نیستند. سهروردی میگوید اگر کسی مدت زیادی بگذرد و خواب نبیند معلوم میشود که یک قساوتی در قلبش هست. آیا این صورتهای در خواب را، انسان خودش میسازد؟ انسان که در خواب فعال نیست. حکمای ما حرفی زدهاند که بنده آن را نقل میکنم، برای تفسیر خواب گفتهاند که:
والحس فی البنتاسیا کما حصل/من نقش خارج کذا مما دخل
*حس مشترک چیست؟
«بنتاسیا» یعنی حس مشترک. حس مشترک به این معنی نیست که بین مردم مشترک است. یعنی یه وقت من دیدنیها را دارم که با شنیدنیها ترکیب میشود، پنج حسی که داریم هر کدام یک ادراک جدایی دارند که هیچ وقت با شنیدنیها قاطی نمیشود. شما با چشم رنگ سفید قند را میبینی و طعم آن را با چشیدن میفهمی که شیرین است و این دو با هم قاطی نمیشوند؛ اما درون انسان حس مشترکی است که این ادراکات حسی با هم حکم واحد پیدا میکنند، یعنی میگویند قند شیرین است. این «این همانی» در یک قوه دیگری انجام می شود «همانی که سفید بود شیرین است یعنی قند شیرین است» ذائقه فقط می گوید، شیرین است و چیز دیگری نمی گوید. باصره هم فقط سفیدی را میگوید. اما آن حس مشترک میگوید، همانی که سفید بود با چشم دیدنی، همانی است که شیرین بود و آن را چشیدی و هر پنج حس را میتوان محکوم به یکدیگر کند.
حال این حس مشترک گاهی از بیرون میآید، مثل آنچه میبینیم، میشنویم، و.. گاهی هم از بیرون نمیگیریم و از عالم عقل و از عالم معنی میگیریم. روح انسان به عالم معنا هم اتصال دارد گاهی هم از عالم عقل تنزل میکند و به صورت در میآید به حس مشترک ما. آن هم صورت است اما از بیرون نیامده. مثلاً یک اسب بالدار را تصور میکنم اسب را دیدم، بال را هم دیدم، حالا تصور کردم. این ممکن است از درون تنزل کند و به شکل دربیاید. حکیم سبزواری میگوید: به حس مشترک از دو جهت به آن حس مشترک گفتهاند: یکی اینکه احکام حواس را با هم ترکیب میدهد «پنج حس ظاهری» و دیگری آنچه از خارج می گیرد و آنچه از باطن میگیرد را با هم ترکیب میکند.
من هرگز در افعالم مجبور نیستم، صورت چیزهای زیادی ممکن است در عالم خواب ببینید؛ گاهی حتی ادراکات عقلانی در خواب حاصل میشود. گاهی یک مسأله فکری، عقلی و حتی ریاضی در عالم خواب حل شده است. گاهی شکلهایی میبیند مصور به صورت است. این امکان دارد که از درون بیاید و به آن تمثل میگویند. مثلا حضرت مریم(س) «فتمثّل لها بشرا سویّا» حضرت مریم صورت یک انسانی را دید خوش ترکیب. حضرت مریم این صورت را در بیرون دید یا در درون خودش؟ یک موجودی نبود که از بیرون بیاید، این یک تمثل معنویت بود. از عقول کلی و خیلی بالا از مکمن غیب آمده و به صورت یک انسان تمثّل پیدا کرده است. تمثّل یعنی از درون آمده، خواب نیست اما کمی شبیه خواب است. حضرت مریم در بیداری میبیند، ولی گاهی اشخاص آنچه را در خواب میبینند، افراد بزرگ در بیداری هم میبینند. و خواب و بیداریشان فاصله ندارد. برای حضرت مریم این اتفاق افتاد. حالا این تمثّل برای اولیا و کمّلین گاهی در بیداری هم باشد.
خوابهایی که تعبیر دارد، همین خوابهایی است که از درون تمثّل پیدا میکنند. مثل خوابی که حضرت خلیل(ع) دید. خواب یک حقیقت غیبی است که تمثل پیدا میکند و به یک صورتی در ذهنش در میآید، آن خواب تعبیر دارد. در مکمن غیب همه چیز معین است آنچه در این عالم اتفاق میافتد در یک ظرف غیبی در علم حقّ حضور دارد این به یک صورتی تمثّل پیدا کرد برای امام حسین(ع) همان طور که برای حضرت ابراهیم(ع) اتفاق افتاد که خواب دید حضرت اسماعیل را قربانی میکند.
از نظر من همه چیز عندالله است، هیچی نیست که عندالله نباشد. همه این عالم محضر حقّ است. بیداری هم عندالله است خواب هم عندالله. انسان از یک سر به ملکوت اعلی وصل است به باطن و غیب هستی وصل است. هر انسانی استعدادش را دارد، نه اینکه بالفعل است؛ بالفعل ممکن است به شیطان وصل باشد! هر کسی به حسب استعدادش در راه و در مسیر است. گاهی این راه بسته میشود و اتصالش به غیب قطع میشود. من از طبیعت انسان صحبت میکنم.
انسان هر چه منزّهتر باشد، در عالم خواب اتصالش به غیب بیشتر است و طبیعتاً اولیا و انبیاء که خوابشان صادق است. برایشان تمثّل پیدا میکند. حال گاهی عین این واقعیت را میبینند مثل امام حسین(ع) که عین واقعه را دید و گاهی هم قابل تعبیر است. به یک صورتی است که سمبل چیز دیگری است. هر دوی آنها هم امکان پذیر است که خواب افراد عادی از همین نوع دوم است. منبع:فارس