حجرالاسود سنگي مقدّس، داراي پيشينه كهن و جايگاهي ويژه در فرهنگ اسلامي و مناسك حج است كه در رُكن شرقي كعبه در ارتفاع يك متر و نيم از زمين نصب شده است.
عقیق:حَجَرُ الْأسْوَدْ، سنگي مقدّس، داراي پيشينه كهن و جايگاهي ويژه در فرهنگ
اسلامي و مناسك حج است. اين سنگ در رُكن شرقي كعبه (كه به ركن اسود يا ركن
حَجَري نيز معروف است) در ارتفاع يك متر و نيم از زمين نصب شده است.
حجرالاسود
پيش از اسلام نيز مورد احترام بود؛ با اين حال هيچگاه در طول تاريخ (حتي
در دوره جاهليت كه پرستش سنگها رايج بود) مورد پرستش واقع نشد.
اين سنگ چند بار شكسته و خرد شده است. به همين دليل ملاطي از چسب ساخته و تكههاي سنگ را در آن قرار دادهاند.
حجر
الاسود به معناي «سنگ سياه» است كه اين نام به علت رنگ سياهش به آن داده
شده است. برخي از آن با عنوان «حجرالأسود» (سنگ خوشبخت و خوشاقبال) ياد
كردهاند.به نوشته ابنظهيره، اگر «أسود» از ريشه «سَوْدَد» به معناي
سروري و سيادت باشد، «حجرالأسود» به معناي سنگي خواهد بود كه منزلت آن از
همه سنگها برتر و بالاتر است.
حجرالاسود، صيقلي و به شكل بيضي
نامنظم است. رنگ آن سياه مايل به سرخ است و لكههاي سرخرنگ و رگههاي
زردرنگي بر روي آن ديده ميشود.
گفته شده كه تيرگي و سياهي شديد آن
بهسبب آتشسوزي كعبه بوده است كه يك بار در دوره جاهليت و بار ديگر در
زمان حكومت يزيد بن معاويه روي داد.
در طي تاريخ، اين سنگ بارها
مورد حمله افراد مختلفي قرار گرفته و خرد شده است. به همين دليل ملاطي از
چسب ساختهاند و آن تكهها را در آن قرار دادهاند. از اين رو، توصيف دقيق و
كامل حجرالأسود براي ما ميسر نيست؛ زيرا به علت ملاطي كه دور سنگ را گرفته
است اكنون تنها هشت قطعه كوچك از سنگ ديده ميشود كه بزرگترين آنها به
اندازه يك خرماست. روايت ميشود كه اين قطعهها مجموعاً پانزده عدد
بودهاند كه هفت عدد آنها در ميان ملاط قهوهاي رنگ ـ نگهدارندهاي كه هر
استلامكننده حجرالأسود آن را مشاهده ميكند ـ پنهان شده است.
بيترديد قرنها تماس دستان بشر با اين سنگ و ملاط دور آن، موجب صيقليتر شدن و تغيير رنگ آن شده است.
اين
مخلوط سنگ و ملاط نيز داخلي قابي بيضيشكل كه از نقره ساختهشده است قرار
دارد. نخستين كسي كه براي حجر الاسود قاب نقره ساخت، عبدالله بن زبير بود و
از آن پس پيوسته خليفگان و اميران و ثروتمندان نسبت به ساخت قاب از طلا و
نقره اقدام كردهاند. آخرين كسي كه پيش از دوران سعودي قابي از نقره خالص
براي حجرالأسود تقديم كرد سلطان محمد رشاد خان بود كه در سال ١٣٣١ هـجرى
بدين كار همت گماشت. در سال ۱۳۶۶هـجرى ملك عبدالعزيز قسمتي از اين قاب را
نوسازي كرد و در سال ۱۳۷۵هـجرى ملك سعود قاب محمد رشاد را با قاب جديد
ديگري از نقره خالص جايگزين ساخت.
در قرآن كريم ذكري از حجرالاسود
به ميان نيامده، ولي بنابر حديثي از امام صادق(ع) حجرالاسود يكي از آيات
بينات بيتاللّهالحرام است كه ذكرشان در آيه ۹۷ سوره آل عمران آمده است.
همچنين
گفته شده كه رنگ حجرالاسود در آغاز از شير سفيدتر و از خورشيد درخشانتر
بوده و بهسبب آنكه مشركان آن را لمس كردهاند و گناهان بندگان تيره شده
است. در حديث ديگري آمده كه حجرالاسود در كوه ابوقبيس به صورت امانت
نگهداري ميشد. پس از اينكه حضرت ابراهيم و اسماعيل (ع) در بناي كعبه به
موضعي رسيدند كه بايد حجرالاسود را در آن مينهادند اين امانت به آنان
برگردانده و در جاي خود نهاده شد.
بنا بر برخي روايات، هنگامي كه
حضرت ابراهيم(ع) خانه كعبه را بنا ميكرد، جبرئيل اين سنگ را از بهشت آورد
تا در گوشهاي از ديوار كعبه قرار گيرد و شاخصي براي آغاز طواف باشد.
نيز
روايت شده كه در مناقشه محمد بن حنفيه با امام سجاد(ع)، حجرالاسود با آن
حضرت سخن گفته و گواهي داده كه امامت پس از امام حسين(ع) بدو رسيده است.
در روايتي نيز نقل شده كه امام زمان(عج) پس از ظهور بر حجر الاسود تكيه كرده و با مردم بيعت ميكند.
كعبه
و حجر الأسود اگر چه در ظاهر، زميني هستند، ولي به هيچ وجه به عنوان امر
زميني احترامي ندارند، تنها برتري آنها به جهت اتصال به امر ماورائي است كه
ارزش و احترامي را متوجه آنان كرده است. حجر الأسود تنها، وسيلهاي است كه
با آن به ياد خداوند بيفتيم و در نتيجه با او عهد و پيمان ببنديم كه در
راه او خواهيم بود و بر مرام و مسلكي كه خداي تعالي بخواهد، قدم خواهيم
نهاد.
امام علي(ع) گفتوگويي با خليفهي دوم پيرامون حجر الأسود
دارد: روزي خليفهي دوم از كنار حجر الأسود ميگذشت، بدان رو كرده، گفت:
اي سنگ! ما ميدانيم كه تو تنها يك سنگي، نه نفعي به ما ميرساني و نه ضرري
را متوجه ما ميگرداني، تنها بهجهت اينكه شاهد بوديم پيامبر تو را دوست
ميداشت، تو را دوست ميداريم. در اين هنگام امام علي(ع) فرمود: «چه
ميگويي اي پسر خطّاب! همانا به خدا قسم، خداوند اين سنگ را در روز قيامت
زنده ميكند در حاليكه يك زبان و دو لب دارد و گواهي ميدهد براي آناني كه
بر ميثاق خود پايبند بودند. اين سنگ به منزله دست راست خداوند است منبع:حج