یادداشت/حجت الاسلام خسروپناه
توسعه کوثری در برابر توسعه تکاثری، خدامحور، انسانساز، عدالتگرا، پایدار همه جانبه است ولی توسعه تکاثری، انسانمحور، دنیاگرا و غیرپایدار یا پایدار جزءنگرانه است.
عقیق:عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در یادداشتی با عنوان "مبانی دینی توسعه کوثری از دیدگاه امام خمینی" در کانال شخصی اش پرداخت که در ادامه می آید:
مبانی دینی توسعه کوثری چیست؟ آیا این مدل از توسعه با توسعه غربی مطابقت دارد؟ دیدگاه امام خمینی در این زمینه چیست؟ پاسخ اجمالی این است توسعه کوثری تفاوت بنیادین با توسعه تکاثری دارد و امام خمینی(ره) توسعه غربی را به جهت رویکرد گزینش گرایانهاش نمیپذیرد و بر اساس اسلام و مبانی اسلامی به مدل دیگری از توسعه اشاره میکند؛ مدلی که میتوان آن را توسعه کوثری یا تکامل وتعالی اسلامی نامید. پاسخ اجمالی این است که اولاً، امام خمینی(ره)، توسعه را به معنای عام گرفته و منحصر به توسعه اقتصادی نمیکند و بر انواع توسعه فرهنگی و اقتصادی و سیاسی تأکید میورزد و ثانیاً، توسعه غربی را به جهت رویکرد گزینش گرایانهاش نمیپذیرد و بر اساس اسلام و مبانی اسلامی به مدل دیگری از توسعه اشاره میکند که به تعبیر دیگر میتوان آن را تکامل و تعالی اسلامی نامید.
این مدل از توسعه بر مبانی دینی مانند: پیوند دین و دنیا در برابر سکولاریزم، انسان شناسی خدامحورانه در برابر اومانیسم، جامعیت دین، در برابر دین حداقلی، مصلحت شیعی در برابر مصالح مرسله و مصلحت لذت طلبانه مبتنی است و امام خمینی(ره) با این مبانی برگرفته از اسلام به توسعه کوثری در برابر توسعه تکاثری فتوا میدهد.
توسعه تکاثری و توسعه کوثری
توسعه تکاثری تنها دغدغه رشد مادی این جهان و دنیوی یعنی رشد جزءنگرانه را در نظر دارد اعم از اینکه توسعه اقتصادی تنها مقصود باشد یا اینکه توسعه سیاسی و فرهنگی در آن گنجانده شود و توسعه کوثری به رشد و تکامل همه جانبه میاندیشد یعنی نه تنها توسعه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در این مدل از توسعه لحاظ میشود بلکه توسعه مادی به همراه توسعه معنوی و توسعه و تکامل هستیشناختی انسان نیز در نظر گرفته میشود.
توسعه کوثری در برابر توسعه تکاثری، خدامحور، انسان ساز، عدالت گرا، پایدار همه جانبه است ولی توسعه تکاثری، انسان محور، دنیاگرا و غیرپایدار یا پایدار جزءنگرانه است. نتیجه توسعه تکاثری به تعبیر قرآن، بر اساس ان الانسان لیطغی ان راه استغنی، طغیانگری است در حالیکه نتیجه توسعه کوثری، ایمانگرایی به همراه رفاه و امنیت دنیوی است.
مدل سرمایهداری و مدل سوسیالیستی، دو مدل از توسعه تکاثری است که سرمایه را تنها به دست سرمایهدار قرار میدهد اعم از اینکه سرمایهدار، شرکتها و کمپانیهای خصوصی یا دولت باشد. خداوند سبحان میفرماید: ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب؛ِ آن چیزهایى که خداوند از ثروت مردم این شهر نصیب پیامبر خویش کرد، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا در بین سرمایهداران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر براى شما مىآورد، به کار بندید و آنچه نهى مىکند خوددارى نمایید. از خدا بترسید که خداوند مجازات شدیدى دارد.
جوامع دارای توسعه تکاثری، گرفتار از خود بیگانگی و مبتلا به آسیبهای اجتماعی به ویژه از هم پاشیدگی خانوادگی است و نظام خانواده در اثر اوج شهوت فرو نشسته است؟ آیا این کشورها که با انواع «از خود بیگانگی» شغلی و شهوانی و غیره مبتلایند و کشورهای دیگر را به استعمار و استضعاف میکشانند و خود گرفتار اسراف و تبذیرند، میتوان جوامع توسعه یافته دانست؟
به تعبیر دکتر شریعتی، یکی از فاجعههای نوع انسانی در قرن حاضر، الیناسیون (Alienation) انسان است الینه شدن بیماری است که انسان خودش را آنچنان که واقعیت و حقیقت دارد، حس نمیکند. چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید، به خوبی مسخ شدن انسان معاصر را به نمایش میگذارد. انسانی که آزاده بوده، احساسات مختلف نسبت به پدر و مادر و معشوقهاش دارد و از استعدادهای گوناگون و متنوع برخوردار است با کار کردن در یک کارخانه و مأموریت پیچ بستن، به قول مارکوزه به انسان یک بُعدی و به قول رنه گنون، انسان کاسته شده و به قول شاندل، انسان دوری تبدیل میشود. سوسیالیستهای اخلاقی میگفتند: بورژوا، پول زده است یعنی کسی که وجود پول را به جای وجود خود انسانیش احساس میکند، همة ارزشهای موجود را نه در وجود خودش، بلکه در موجودی خودش مییابد. این الینه شدن بوسیلة پول است. شریعتی، زهد گرایی صوفیانه و علم گرایی و الیناسیون بوسیله عشق، زهد، الیناسیون جوهری یا وجودی، الیناسیون فکری، الیناسیون فرهنگی یا فکری را از انواع از خود بیگانگی معرفی میکند. توسعه تکاثری غرب یکی از مهمترین عوامل الیناسیون و از خود بیگانگی انسان است.
منبع:فارس