07 دی 1400 24 جمادی الاول 1443 - 45 : 03
کد خبر : ۸۵۸۳۰
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۵
سیدمرتضی آوینی هجدهم فروردین ماه ۱۳۷۲ عازم فکه شد. چند روز پیش از آن و در سفر اولی که به فکه داشت، مقاله‌ی «انفجار اطلاعات» را در فراغتی کوتاه نوشته بود. بعد از جنگ، این سومین مجموعه‌ی جنگی بود که قرار بود بسازد.

عقیق:«بچه‌ها را بغل گرفتم و بوسیدم؛ علی را، مخصوصا علی را... می‌دانستم که این بوسه‌ی وداع است، اما نمی‌دانستم - هرگز نمی‌دانستم - که این علی است که می‌خواهد برود، نه من... و آن روز صبح، صبح پیروزی علی بود. که رفت و ما ماندیم. یکی از بچه‌ها هنگام برگشتنم می‌گفت: «علی را در دهلاویه گذاشتیم و آمدیم» گفتم: «نه، این علی بود که ما را در دهلاویه گذاشت و رفت.»

این قسمتی از اولین نوشته‌ی منتشر شده‌ی سیدمرتضی آوینی پس از انقلاب است. او پیش از این نیز تجربیاتی در نوشتن داشته که با شروع انقلاب، تمام نوشته‌هایش را، چنان که خود می‌گوید، در چند گونی ریخته و سوزانده است:

«اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... با شروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را - اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و... - در چند گونی ریختم و سوزاندمو تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از «خودم» سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که «خودم»‌ را از میان بردارم تا هر چه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آنچه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود  اوست. همه‌ی هنرها این چنین هستند. کسی هم که فیلم می‌سازد، اثرش تراوشات درونی خود اوست. اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند، آنگاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود. حقیر این چنین ادعایی ندارم. ولی سعیم بر این بوده است.»

مجله‌ی هفتگی «جهاد» ارگان جهاد سازندگی، اولین نشریه‌ای بود که شهید آوینی فعالیت مطبوعاتی خود را در آن آغاز کرد. شهید «علی طالبی»، اولین شهید گروه روایت فتح بود که در عملیات طریق‌القدس در سال 60 شهید شد و اولین نوشته‌ی شهید آوینی در رثای همین دوست و همکار بود که نوشته شد.

در کنار تک‌نگارهایی که در مجله جهاد شهید آوینی نگارش سلسله مقالاتی با عنوان «تحقیقی مکتبی در باب توسعه» و با امضای مستعار «مصطفی حقگو» را آغاز کرد این نوشته‌ها متضمن تحقیقات شهید درباره‌ی توسعه از دیدگاه اسلام و وجود افراق آن با توسعه‌ی مرسوم غربی بود که در آن سالها زمزمه‌های طرح آن در برنامه‌های اقتصادی از گوشه و کنار شنیده می‌شد. این مکتوبات، اگرچه از جهت محتوا مشتمل بر آرایی بدیع و نگرشی استوار بر مبنای تعالیم دینی بود، اما زبان آنها با زبانی که بعدها شهید آوینی با آن به بحث و تفکر پرداخت تا حدود زیاید متفاوت بود؛ چیزی که بعدها یکی از دلایل مختلف او با انتشار این نوشته‌ها و نیز عمده‌ی مطالب که کمی بعدتر در «اعتصام»  نوشته شد، اگرچه این همه چیز نبود.

مجله «اعتصام»، ارگان انجمن‌های اسلامی دومین نشریه‌ای بود که در فاصله‌ی سال‌های 63 تا 65 نوشته‌های شهید آوینی را در خود جای داد. در این نوشته‌ها به نسبت مقالات مجله‌ی جهاد، طیف وسیع‌تر از موضوعات را از مضامین عرفانی گرفته تا مباحث حکومتی و سیاسی دربر می‌گرفت. اما مطالب آدبی که با موضوع جهاد و پیرامون دفاع مقدس نوشته می‌شدند در میان مقالات جایگاه ویژه‌ای داشتند. «اشک، چشمه‌ای تکامل»، «مروری بر مبانی حاکمیت سیاسی در اسلام»، «حج، تمثیل مناسب جمعلی سلوک الی‌الله»، «از آن کربلا تا این کربلا»، «فرزندان قرن پانزدهم هجری» و... از جمله مقالاتی بودند که در اعتصام چاپ شدند.

با آغاز یکی از حساس‌ترین مقاطع جنگ، یعنی فاصله‌ی سالهای 65 تا 67 شهید آوینی توجه خود را معطوف برنامه‌سازی تلویزیونی پیرامون دفاع مقدس نمود. مجموعه‌ی «روایت فتح» که مشتمل بر 63 برنامه‌ی مستند تلویزیونی است، ماحصل این تلاش مداوم است. در این فاصله شهید آوینی عملا کار مطلوبی را کنار گذاشت و تنها مشغولیت نوشتاری وی، تحریر متون برنامه‌های رویت فتح بود. در این متون که از جمله‌ی زیباترین متون ادبی درباره‌ی دفاع مقدس هستند با دیدی ژرف و زبانی فصیح و استوار، به معرفی و تبیین رویدادهای دفاع مقدس پرداخته شده است. مجموعه‌‌ی این متن بعدها شاکله‌ی اصلی کتاب «گنجینه آسمانی» شد.

کتاب دیگری که شهید آوینی نوشته است و «فتح‌ خون» نام دارد نیز شاید یکی از زیباترین آثاری باشد که تاکنون درباره‌ی حوادث عاشورای سال شصت و یک هجری نوشته شده‌اند. این کتاب به احتمال قوی در تابستان سال 1366 نوشته شده است. هر چند نگارش فصل دهم آن به دلایلی ناتمام ماند.

تنها با پایان جنگ بود که کار برنامه‌سازی تلویزیونی آوینی پایانی موقت یافت و او کار خودش را بار دیگر با فعالیت مطبوعاتی پی گرفت.

*

اولین شماره‌ی «سوره»ی حوزه هنری در فروردین ماه 1368 منتشر شد. به گواهی سرمقاله‌‌ی این شماره که به قلم سیدمرتضی آوینی بود، نشریه از همان ابتدا عزمش را برای مقابله‌ای فرهنگی با تمام نشریاتی که مشیشان به نوعی مخالف انقلاب و ارزش‌های برآمده از آن قلمداد می‌شد جمع کرده بود. اولین سرمقاله‌های سوره که اغلب توسط شهید آوینی نوشته می‌شدند، محور بحث‌های خوش را عمدتا از نوشته یا تحلیل‌های یکی از نشریات گفته شده وام می‌گرفتند و سپس پیرامون نقد و نگرش صورت می‌گرفت. گاهی نیز به فراخور زمان انتشار نشریه، در باب مسائل مبتلا به روز جامعه، چنان که در دیگر نشریات نیز معلوم است، مطالب نوشته می‌شد اما دیگر مقالات موجود در این نشریه طریقی نسبتا مستقل می‌پیمود: مقالاتی عموما نظری درباره‌ی فرهنگ، هنر و رشته‌های مختلف هنری که جمله سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی، در تدوینی که بعدها بر روی آثار به جای مانده از شهید انجام گرفت. بسیاری از سرمقاله‌های سوره به لحاظ بستگی تاریخی به زمان انتشار حذف شده، در مجموعه‌ی آثار شهید نگنجیدند. از طرفی به دلیل آشنایی تفصیلی سیدمرتضی آوینی با معماری، و از سوی دیگر به دلیل مطالعات نظری و فلسفیش درباره‌ی هنرهای غربی و مهم‌تر از همه دو مقوله‌ی سینما و تجسمی، حجم زیادی از اولین شماره‌های مجله سوره به نوشته‌های شهید آوینی اختصاص داشت که هر یک با نام‌های مستعاری چون سجاد شکیب، مهدی علم‌الهدی و بعدها فرهاد گلزار به چاپ می‌رسید. «جنگ در آیینه‌ی مصفای نقاشی متعهد»، «گرافیک و تحولات تاریخی»، «گرافیک و انقلاب اسلامی»، «زبان گرافیک و سمبل‌هایش» و «تجدید میثاق در نقاشی انقلاب اسلامی» مقالاتی هستند که در موضوع هنرهای تجسمی نگاشته شده‌اند. این مقالات به همراه مقاله‌ی «نقاشی برای نقاشی» که بعدها و در سال 1371 در مجله‌ی «نگاره» چاپ شد، هسته‌ی اصلی کتاب «انفطار صورت» را تشکیل می‌دهند.

از میان مقالات سینمایی نیز فقط مقالات نظری در باب سینما بود که با نام اصلی شهید در نظریه درج می‌شد و مابقی با اسامی دیگری به چاپ می‌رسید. این مقالات نظری که بعدها در کتاب آینه‌ی جادو جلد یک منتشر شدند، شاید به نوعی اولین مقالات نشانه‌ شناسانه‌ای سینما در کشور ما بود که تا پیش از آن، اینگونه که شهید به خصوص در مقالاتی مثل «تاملاتی در ماهیت سینما» بدان‌ها پرداخته، مورد بحث قرار نگرفته بودند. مقالات «جذابیت در سینما»، «مونتاژ به مثابه معماری سینما»، «آینه‌ جادو» و «قاب تصویر و زبان سینما» که طی شماره‌های مختلف در سال 68 در سوره به چاپ رسید و نیز «جادوی پنهان و خلسه‌ی نارسیسی»، «زبان، تلویزیون و سینما و اوقات فراغت»، «درباره ارتباطات» و «رمان سینما و تلویزیون»‌ از دیگر مقالاتی هستند که جلد اول از کتاب «آینه‌ جادو» را شکل دادند. بخشی از این نظرات براساس گفته‌ی نویسنده‌ی آنها، حاصل تجربیاتی است که او طی چندین سال کار مستندسازی کسب کرده است. علاوه بر این مجموعه‌ی نوشتاری، طنزهای تلخی نیز به عنوان «کاکتوس» در نشریه‌ی سوره به چشم می‌خورد که در آنها نیز نقطه نظرات شهید این بار در قالبی از طنز‌گونه، ارائه می‌شد، این کار چندان دام نیاورد و بعد از چند شماره از سوی نویسنده متوقف شد. هم زمان با تحقیق و تامل در هنر و مباحث مختلف آن وجه دیگری از توجه شهید آوینی معطوف انقلاب اسلامی و حواشی آن بود با انتشار سومین شماره‌ی سوره، اما بدرود حیات گفتند. ارتحال حضرت امام در خرداد ماه سال 1368، تاثیر عمیقی در شهید آوینی به جای گذاشت.

«داغ‌های همه‌ی تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم و خمینی، این ماه بنی‌هاشم میراث‌دار همه‌ی صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ در عصر ادبار عقل و فلک‌زدگی بشر در زمانه‌ی غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد، خمینی میراث‌دار همه‌ی انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما، داغ همه‌ی اعصار، داغی بی‌تسلیم.

ما را این گمان نبود هرگز که بی‌او بمانیم. آخر او آیتی بود که «ثقلین» را در وجود خود معنا می‌کرد همه‌ی «ما ترک رسول‌الله» را و ما می‌دانستیم که زمین و زمان می‌گردند تا انسانهایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند آخر آدم‌هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند. مصداق حدیث «لولاک»اند و غایت‌الغایات وجود... و حق است اگر با رفتن ایشان زمین از رفتن باز ماند و آسمان نیز؛ خورشید سرد شود و ما بشکافد و دریاها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق‌مرگ شوند و اگر نبود آن حجت غائب، تو بدان بی‌تردید که همان می‌شد.»

مجموعه‌ی نوشته‌های شهید آوینی درباره‌ی امام متضمن نگاهی بدیع، عجیب و در عین حال حکمی به وجودی بود که شهید «معمار خانه‌ی حقیقت وجود بشر»ش می‌نامید. «داغ بی‌تسلی، «مبشر صبح»، «امام وحیات باطنی انسان» و «دهه‌ی شصت امام خمینی» مقالاتی هستند که در آنها مستقیما به شخصیت حضرت امام و آثار وجود مبارک ایشان پرداخته شده است. شهید آوینی «انقلاب اسلامی ایران» را نیز ثمره‌ی تغییر انفسی‌ای می‌بیند که در مردم ایران - در حیثیت جمعی - روی داده است. او این انقلاب را نه فقط انقلابی در سیاست یا اقتصاد یا رفورمی در حاکمیت، بلکه نشانهای از توده دیگر باره‌ی انسان در مقام کلی خویش به عالم معنا و التفات دیگرباره‌ی او به آسمان می‌بیند. «گرداب شیطان»، پروسترویکای اسلامی وجود ندارد»، «دولت پایدار حق فرا می‌رسد»، «ایمان منجی جهان فرداست» و شاید از همه مهمتر «آغازی بر یک پایان» و «تجدید و تجدد» مقالاتی هستند که در آنها، این معنای انقلابی جلوه‌گر شده است. مقالات دیگری نیز هستند که در آنها از زوایای دیگر وجود تمایز انقلاب اسلامی از دیگر انقلابهای روی داده در چند قرن اخیر بشر مرده شده و خطرات موجود بر سر راه انقلاب جوان ایران در آنها، یکی از غلطیدن ناآگاهانه و ملازم با سادة‌انگاری در دام تکنولوژی و متعلقات آن - از جمله رسانه‌های گروهی امروز جهان - است که استحاله‌ای تدریجی و دور شدن از غارت اولیه‌ی انقلاب را با خود به همراه می‌آورد. به این معنا در مقالاتی چود «در برابر فرهنگ واحد جهانی»، «نظم نوین جهانی و راه فطرت», «ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» بیش‌تر پرداخته شده است. غالب مقالات این گروه از نوشته‌های شهید، کتاب «آغازی بر یک پایان» را تشکیل می‌دهند.

*

در سال 1369 و همزمان با آغاز حرکتهای مردمی که در نهایت به شکل‌گیری انتفاضه‌ی اول در فلسطین اشغالی منجر شد شهید آوینی قسمتی از فعالیت‌های خود را بار دیگر به مستندسازی تلویزیون اختصاص داد. اما این بار «نهضت جهانی اسلام» و تاثیرپذیری دیگر ملل مسلمان، از جمله مردم لبنان و فلسطین و انقلاب اسلامی ایران مطمح نظر کارگردان این فیلمها بود. گفتار متن این برنامه‌ها که عبارت بودند از «انقلاب سنگ»، «نسیم حیات» و «سه نسل آواره» که این یکی در سال 71 ساخته شد، همان ویژگی متون روایت فتح را داشتند. با این تفاوت که در این جا بر وجه اطلاع‌رسانی وقایع، بیش از آنچه در برنامه‌های روایت فتح دیده می‌شود تاکید شده بود.

مقارن به این کار، فعالیت‌های نوشتاری شهید نیز در زمینه‌های مختلف ادامه داشت. سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای مختلفی که شهید در آنها حضور داشت، نقش مکمل را در پرداختن هر چه بیشتر او به تبیین مسائل متفاوتی که با آن روبه‌رو بود ایفا می‌کرد. نوشتن مقالاتی درباره‌ی ماهیت روشنفکران و روشفکری در ایران که موضوع بسیاری از نوشته‌های او بود و بعدها موضوع کتاب مستقلی با عنوان «حلزون‌های خانه به دوش» شد و نیز ادامه‌ی مباحثات نظری او پیرامون زمینه‌های مختلف هنری و ادبی، انقلاب اسلامی، تاملات فلسفی درباب وسایل ارتباط جمعی و غیره نوعی سلوک عقلی محسوب می‌شد که هر چه پیش می‌رفت، به وزن و اعتبار آن افزوده می‌شد. چنان که آخرین نوشته‌های شهید را چه از حیث لحن ادبی، چه از نظر نگاه تاویلی و حکمی حاکم بر آن و چه از بابت طراوت و تازگی مباحث مطرح شده باید کم نظیر دانست. مقاله‌ی «عالم هیچکاک» و «تکنیک و سینما» از میان مکتوبات سینمایی شهید و نیز «آخرین دوران رنج» و «فردایی دیگر» از این جمله‌اند.

با شروع سال 1371 و آغاز جنگ در بالکان، شهید آوینی بار دیگر نگارش متون چند مستند تلویزیونی با عنوان «خنجر و شقایق» را به عهده گرفت که تاثیرات این جنگ را در نوشته‌های شهید از جمله گفتار متن برنامه «بوسنی در خون» و مقالات «صلیبی از خون سرخ» و «ارتش متحد اسلامی» نیز می‌توان جست‌وجو کرد. مجموعه‌ی گفتار متن برنامه‌های برون‌مرزی یا غیرجنگی شهید، نظیر مستندهای لبنان و فلسطین و پاکستان را باید در کتاب «نسیم حیات» جست که تا این زمان منتشر نشده  است.

*

یازدهمین جشنواره فیلم فجر، پذیرای شهید آوینی به عنوان یکی از داوران خود بود. شهید آوینی که پیش از آن با نوشتن نقدهای گوناگون بر فیلم‌های مختلف جشنواره‌ی هفتم تا دهم، به عنوان منتقدی جدی در عرصه‌ی سینما مطرح بود و تجربه‌ی ساخت بیش از یکصد فیلم مستند را نیز با خود داشت، اکنون داوری فیلم‌های یازدهمین دوره‌ین فیلم فجر را نیز تجربه می‌کرد. نقد نوشته‌های او بر فیلم‌های مختلفی که در فاصله این چهار سال 1368 تا 1371 بر پرده‌ی سینماها به نمایش درآمدند، بسیار راهگشا و آموزنده بود. شاید بتوان میان نوشته‌های نظری او مصادیقی که به عنوان نمونه‌های موفق «فیلم سینمایی» برمی‌شمرد نوعی اتحاد قائل شد. این نوشته‌ها، جلد دوم از کتاب «آینه‌ی جادو» را تشکیل می‌دهند از منظر شهید آوینی، فیلم سینمایی تفاوت‌های اساسی با فیلمهای تلویزیونی دارد و چنانچه این تفاوت‌ها نادیه گرفته شوند، هنرمند در ساخت اثر خویش ناکام خواهد ماند. در این باره او حرفهای شنیدنی بسیار دارد. مجموعه‌ی گفت‌وگوها و سخنرانی‌های شهید که در حکم تکمله‌ی بحث‌های او در کتاب اول آینه‌ی جادو است، در جلد سوم آینه‌ی جادو قابل دسترسی است.

*

سال 1371 در مقایسه با چهار سال فعالیت فرهنگی متاخر شهید آوینی یک نقطه‌ی عطف به شمار می‌رود. او در این سال علی‌رغم مشغولیات کاری بسیار، نظیر راه‌اندازی مجدد «روایت فتح» فعالیت در بخش جنگ و دفاع مقدس دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت امام، راه‌اندازی و فعالیت در دفتر مطالعات دینی هنر در حوزه‌ی هنری مسئولیت واحد تلویزیونی حوزه‌ی هنری، سردبیری مجله‌های مختلف «سوره‌ی سینما»، «سوره‌ی ادبی، هنری»، «سوره تئاتر»، «سوره‌ی ویژه‌ی مبانی نظری هنر» و... موفق شده است آثاری به یادماندنی در زمینه‌های مختلف فلسفی، ادبی، فرهنگی و هنری از خود به یادگار بگذارد. اغلب این نوشته‌ها در کتابی به نام «رستاخیز جان» که مباحث مختلفی پیرامون هنر، فرهنگ و ادبیات را شامل می‌شود آمده است. مقاله‌ی «یادداشتی ناتمام در باب هویت و حقیقت انسان» نیز در واقع نقطه‌ی عزیمت تازه‌ای در آثار نظری شهید در حوزه‌ی فرهنگ است که هم زمان با شروع فعالیت او در مجله‌ی «نامه‌ی فرهنگ» به رشته‌‌تحریر درآمد. این نوشتته به همراه «انفجار اطلاعات» و «تجدید و تجدد»از آخرین نوشته‌‌های شهید آوینی هستند. او همچنین در همین سال -1371- با جمع‌آوری مقالاتی که طی سالهای قبل در سوره پیرامون شعر و ادبیات نگاشته بود و تلفیق آنها با چند مقاله‌ی دیگر با عناوین «راز سرزمین آفتاب»، «فردایی دیگر» و «آخرین دوران رنج» که موخره‌ای بر رساله‌ی «عبور از خط» ارنست یونگر در باب نیهیلیسم بود، کتاب «فردایی دیگر» را به دست چاپ سپرده گستره‌ی موضوعاتی که شهید آوینی در آنها به بحث و تحقیق پرداخته و نیز تنوع این مقالات چنان است که خود را با متفکری روبه‌رو می‌یابیم که برخوردار از  زبانی فلسفی و تفکری متاثیر از سلوکی عارفانه به جهان پیرامون خویش چشم دوخته و هیچگونه مسامحه و توقف و سطحی‌نگری را بر خویش جایز نمی‌دانسته است و در نتیجه‌ی این مجاهده‌ی کم‌نظیر به مضامین و دقایقی وقوف یافته که بر کم‌تر کسی عیان شده است. 

*

سیدمرتضی آوینی هجدهم فروردین ماه 1372 عازم فکه شد. چند روز پیش از آن و در سفر اولی که به فکه داشت، مقاله‌ی «انفجار اطلاعات» را در فراغتی کوتاه نوشته بود. بعد از جنگ، این سومین مجموعه‌ی جنگی بود که قرار بود بسازد. دو مجموعه‌ی دیگر، «با من سخن بگو دوکوه» و «شهری در آسمان» بودند که اولی در عید سال 69 ساخته شد و دومی در نیمه‌ی دوم سال 71 و با موضوع نبرد چهل و پنج روزه‌ی خرمشهر تولید شد. تقدیر این بود که این روایت نامانوس از فتح که به خلق حماسه‌های مردان نبردهای والفجر مقدماتی و والفجر یک اختصاص داشت همچنان ناگفته بماند.


منبع:تسنیم
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: