سرودهای در عزای مادر سادات:
کاظم رستمی، شاعر میگوید که زبان لالش به بیان روضههای غیور نمیرسد اما حرفهایی از جنس آتش دارد که حال و احوال این روز و روزگار است.
عقیق:کاظم رستمی، شاعر میگوید که زبان لالِ مثل منی به بیان روضههای غیور نمیرسد اما حرفهایی از جنس آتش دارم که حال و احوال این روز و روزگار است که به هر سو مینگری از بیرون تورانیان و یزیدیان صف جنگ کشیدهاند و از درون یا شغادهایی که نقاب خودی و برادری زدهاند و کمر به نابرادری بستهاند و یا فریب خوردگان تزویر زبیریان نشسته به تسلیماند:
تب کرده ام ای مهر تو آبی برسان
با ماه بگو جوی شرابی برسان
مرداب تعفن شده دریای خیال
حافظ تو بیا رطل گلابی برسان
سرما زده زمهریر یخ باران است
آتش به قدح ریز، عذابی برسان
مصحف به نیام نیزههای هوس است
بر قبضه شمشیر کتابی برسان
شب آمده با نقاب خورشید به سحر
خنجر بکش ای ماه، شهابی برسان
شمر است ولی ردای مختار به دوش
مسلم تو بیا فصل خطابی برسان
تزویر شغاد آمده از خانه یار
ای رستم دستان تو صوابی برسان
بر نای رگ یخ زده اینهمه درد
خنجر بزن ای مرگ تو خوابی برسان
مادر!
تو بیا مدافع حیدر باش...
با پور علی صبح ثوابی برسان
گفتی که قبیح است رد زنگ به تیغ(1)
با خطبه نابت دم نابی برسان
بازیچه ببین غیرت و تقوای شیوخ
سیمرغِ دعا ابوترابی برسان
فردا صف جنگ و مردمم چرکین است
یا حیدر کرار لعابی برسان(2)
زین سست عناصر منشین خانه نشین
تکبیر بگو روز حسابی برسان
پی نوشت:
(1)- فَقُبحاً لِفُلولِ الحَد وَالَّعب بعد الجِد(چه قبیح است زنگار گرفتن و کندی شمشیرها و مشغول شدن به بازی ها بعد از جد و جهدها) بخشی از پاسخ حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به عیادت ام سلمه
(2)ـ اشاره به ماجرای جنگ خیبر و شفا یافتن چشمهای امیرالمومنین(ع) به وسیله آب دهان مبارک حضرت رسول(ص) برای پرچمداری سپاه اسلام که شاعر همین تقاضا را از امیرالمؤمنین صلواة الله علیه دارد.
منبع:فارس