عقیق:آیت الله علوی بروجردی در آستانه شهادت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها و در جمع طلاب و عموم عاشقان اهل بیت(ع) به تشریح اهمیت سوگواری ایام شهادت حضرت زهرا(س) پرداخت و گفت: میخواهم یک بحثی را مطرح کنم که در مورد آن نوشتهاند و حرف هم زدهاند و آن این است که چه اشکالی داشت خداوند متعال در این کتاب مجید همان معنایی که در حدیث غدیر میفرماید، همان چیزی که در حدیث ثقلین میفرماید، به صراحت در قرآن هم در قالب سورهای به نام علیبنابیطالب میفرمود؟! که منِ خدا علیبنابیطالب و یازده فرزندش را برای شما امام قرار دادم و فاطمه زهرا صدیقه و حجّةاللّه و معصومه است. دیگر کسی هم اختلاف نمیکرد و توی سر هم نمیزدند. چه اشکالی داشت این مطرح میشد؟! *امامت علیبنابیطالب و یازده فرزندش در قرآن آمده است اما در لفافه و نه صریحا دو تا مطلب هست؛ اوّل آنکه کسانیکه اهل فن هستند، میدانند که این مطلب در قرآن کریم آمده است، حتی عترت آمده است، حتی تعداد ائمه آمده است. اما در لفّافه آمده است نه صریح. عدم تصریح روشن به امامت علیبنابیطالب و یازده فرزندش در قرآن برای حفظ آن از تحریف است دوم آنکه اگر این مطلب صریح در قرآن کریم میآمد، همان بلایی به سر قرآن میآمد که به سر کُتب آسمانی سابق آمد. آقایان اسقفها با ما ملاقات دارند و صحبت میکنند ما هم یک کلیاتی میگوییم، اما یک واقعیت وجود دارد؛ این انجیلهای چهارگانهی متیٰ و لوقا و مرقس و یوحنا، هیچ اصالتی ندارد. اینها بعد از حضرت مسیح تقریر شده است. تاریخی هم که مینویسند تاریخ بعد از مسیح را مینویسند لذا کلام خدا نیست. انجیل برنابا هم همینجور است اما تفاوت میکند. ما امروز کلیسایی داریم و مسیحیتی داریم که اگر بخواهیم تاریخ کلیسا را بررسی کنیم این کلیسا در واقع کلیسای رومی است که نشأت گرفته از پلوس است. پلوس کسی است که مقابل برنابا ایستاد و گفت برای اینکه حکومت روم ما را اینجور نزند و نکشد، خوب است کنار بیایم و کمی دست از کارهایمان برداریم و لذا از آن حرامها و حلالها که در تورات بود و مسیح بر آن تاکید کرده بود، دست برداشتند و گفتند خودمان را تطبیق بدهیم. حتی در این انجیلهای موجود هم این تاکید وجود دارد. مثلا گوشتِ حرام یا حرمت شرب خمر در انجیل برنابا هست. اتفاقا کنستانتین، امپراطور روم، دید این چیز خوبی است و منافاتی با قدرت او ندارد پس دست به دست هم دادند و مذهب پلوس و کلیسایی رومی همین کلیسای سلسله مراتبی که همین الان هم هست و پاپ و اسقف و کشیش و راهب دارد، راه افتاد. یعنی مسیحیتِ منحرف شده کما این که در تورات دست بردند. قرآن میفرماید: "فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه" یعنی وای بر کسانی که با دستهایشان کتاب مینویسند سپس میگویند این از جانب خداست. لذا اگر این مطلب صریحا در قرآن میآمد، قرآن هم همینطور میشد. *وقتی پیامبر خدا را مردی هذیانگو خطاب کردند، با وصیت پیامبر و کتاب خدا چه میکردند؟! خیلی عجیب است، آن زمانی که پیامبر خدا صلیاللّهعلیهوآله در بستر است، روز پنجشنبهای که در اخبار هست و ابن عباس هم گاهی میگوید: "وای از آن یوم الخمیس" همان روزی است که پیامبر خدا صلیاللّهعلیهوآله قلم و دوات خواسته است تا در حضور جمع چیزی بنویسد که امت بعد از او گمراه نشود که مانع شدند و نگذاشتند بنویسد. خُب آن موقع آنحضرت در بستر بوده است و تا چند روز بعد هم زنده بوده است، اما دیگر ننوشت، چرا ننوشت؟! چون پیامبر دید که چه اوضاعی هست، وقتی خود پیامبرش را میگویند: "ان الرجل لیهجر" (یعنی این مرد هذیان میگوید)، نوشته اش چه قیمتی پیدا میکند؟! کتاب خدا هم همینطور. *چرا قرآن از تحریف مصون مانده است؟ و لذا در اسلام علتی که قرآن محفوظ مانده این است که آن چیزی که درباره جانشین رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله موردعنایت وحی بوده صریحا در کتاب خدا نیامده بلکه در کنار کتاب آمده است؛ مانند " إنی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا من بعدی" (یعنی من بین شما دو چیز سنگین و گرانبها به جا میگذارم تا زمانیکه به آنها تمسک کنید بعد از من هرگز گمراه نمیشوید). کنار کتاب آمده است. یک بیانی برای این کتاب گذاشتند که این بیان، آن موارد ابهام و آن موارد لفافه و موارد غیرظاهر را تبیین بکند. *دشمن چه کسی است؟! دشمن چه کسانی هستند؟! دشمن آن کسانی هستند که از زمان پیامبر خدا صلیاللّهعلیهوآله نشستند و برای قتل آن حضرت و غصب خلافت برنامهریزی کردند. لازم نیست این را ما بگوییم خود آقایان اهل سنت هم میگویند؛ آن عدهای که در آن گردنه، آن عقبه، دنبال پیامبر بودند و میخواستند ایشان را ترور کنند. آنهایی که در همان حج آخر، حجة الوداع، آن غوغا و بساط را بهپا کردند. بعد از اینکه روایت "انی تارک فیکم الثقلین" را پیامبر فرمود، آنها بر علیه آن حضرت بساطی بر پا کردند که پیامبر مجبور شد چیزی شبیه حکومت نظامی اعلام کند. اجتماع بیشتر از سه نفر و چهار نفر را ممنوع کرد چرا؟! چون نقشه میریختند. بنیامیه رخنه دارد. *دشمن مقام یزید لعنهالله را از پیامبر خدا صلیاللّهعلیهوآله بالاتر برده است لذا شما تعجب نکنید بعدا معاویه از خلافت بیرون میآید و یزید حصین وحی میشود. اما آدم واقعا از این جهت تعجب میکند که آیا نتیجه تمام این جنگها و جانفشانیهای پیامبر برای این بود که بعدا یزید بهعنوان خلیفه اللّه سر از خلافت در بیاورد؟! آن هم خلیفةاللّهی که مقامش از پیامبر هم بالاتر برود؟! این واقعیت دارد. این کاری است که هنوز هم میکنند. میگویند پیامبر، رسول اللّه است یعنی فرستاده است، از جانب خدا پیامی آورده است. اما خلیفه یعنی کسی که همه چیز دست اوست. کل اختیارات خدا دست اوست. این یزید بالاتر از پیامبر برود. این بود مسیری که طی شد. این بود شرایطی که اگر در کتاب کوچکترین نکتهای میآمد کتاب ما هم قلع و قمع شده بود، جمع شده بود. بعدا نسخههایی مینوشتند مثل این نسخههای انجیل چهارگانه. روایت از پیامبر مینوشتند با قلب و تغییر و تحریف و همه این خصوصیات. * دشمنان بعد از پیامبر، حرمت عترت را شکستند و مشروعیت آن را زیر سؤال بردند و لذا بعد از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآله روی همین نکته دست گذاشتند. بالأخره مردم فهم و درک و شعور دارند. جلوی دهنشان را میشود گرفت، اما فهم مردم را که نمیتوان از آنها گرفت. آیا نمی فهمیدند این پیامبر یکدانه دختر دارد؟! آیا نمیدانستند این همه به او علاقه دارد و اظهار هم کرده که "فاطمة بضعه منّی" (فاطمه پاره وجودم است)؟! آنوقت بگیرند او را بزنند و زیر دست و پا او را لِه کنند و همه نظارهگر باشند و سکوت کنند و کاری نکنند. آن تعبیراتی که امیرالمؤمنین صلواتاللّهوسلامهعلیه دارد که همینطور ایستادهاند و تماشا میکنند. چرا این کار را کردند؟ آیا اینها نمیفهمیدند که این معنا افراد را ضایع میکند؟! که جرأت نکنند حرف بزنند و اقدام کنند و اظهار مخالفت کنند. انصار علیٰرغم پیمانی که با پیامبر بسته بودند که از اهلش دفاع کنند، نشستند نگاه کردند و ترسیدند. جلو نیامدند یا هرچه که بود. اما فهم که جایی نمیرود. چرا؟! برای اینکه میخواستند از همان ابتدا حریم عترت را بشکنند. از همان ابتدا مشروعیت عترت را زیر سؤال ببرند و این ابتدای کار بود. *فاطمه زهرا نقطه مقابل دشمنان ایستاد و دقیقا فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها نقطه مقابل این جریان ایستاد. خطبهها را ببینید، مخصوصا آن خطبه به زنان مهاجر و انصار را ببینید که آن حضرت کجا تکیه میکند؟ به این نکته تکیه میکند. آن فهمی که ما امروز بهطور ناقص از طریق حوادث قبل از اسلام و بعد از اسلام و از ادیان مختلف دست پیدا میکنیم، دقیقا فاطمه زهرا آن را به نحو کامل تبیین میکند. میگوید مسأله شما نه من بودم نه فدک بود بلکه شما میخواستید آن انحراف را که میخواهید ایجاد کنید. کاری که اگر بنا بود و میشد قرآن را هم کنار میزدید. مثل یهود که " يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه"اما همین کار را با مبیّن قرآن کردید. عترت را از قلم انداختید. *با مصلحتاندیشی و اجتهاد در مقابل نص و عوامفریبی حقوق عترت را غصب کردند خُب خلیفه اول و دوم خمس لذیالقربی که نص کتاب است چی شد؟! گفتند نه مصلحت نیست اینجا سهم ذیالقربی داده بشود ما مصلحت میدانیم برای عامه مردم صرف کنیم. مصلحتبینیهایی که در مقابل نص است. عوامفریبی کردند که سهم ذیالقربی را به عموم مسلمین بدهیم. مصلحت اندیشیهایی که مخالف نص است. در مورد فدک عوامفریبی کردند و گفتند بله فعلا وضع مسلمانها خوب نیست خرج مسلمانها بکنیم یعنی در واقع به عنوان کمک به عامه مردم کمک به مستضعفان و خدمت به مسلمانها و این بهانهها فاطمه زهرا را کوبیدند. "اجتمعت امتک علی هضمها" این تعبیر امیرالمؤمنین است اما حضرت علی علیهالسلام کسی نیست که مبالغه کند یا از روی احساسات حرف بزند که بگوید"علی هضمها". اینجور به سرِ فاطمه زهرا آوردند. برای حفظ خط اصالت، نباید از فاطمه زهرا غفلت کنیم و فاطمیه را کنار بگذاریم چون فاطمیه ریشه عاشورا و مصائب دیگر است لذا اگر ما بخواهیم خط اصالت گم نشود، اگر ما بخواهیم نقطه اصلی را ببینیم، اگر بخواهیم گم نشویم، نمیتوانیم از فاطمه زهرا سلاماللّهعلیها غفلت کنیم. نمیتوانیم فاطمیه را کنار بگذاریم. جریان عاشوار نسبت به فاطمیه یک جریان فرعی است. یعنی عاشورا از فاطمیه نشأت گرفته است از فاطمیه متفرع شده است. این خود عنوانی است که مرحوم ملاصدرا در رساله سه اصل می گوید: "قتل مولانا ابیعبداللّهالحسین فی یوم السقیفه" این خیلی مطلب است. یا این تعبیر خود سیدالشهداء که "انا قتیل یوم الاثنین". اینها واقعیت است، منقول است. فاطمیه ریشه کار است. آن نقطه ای است که برای دوستان اهل ایمان گذاشته شده است. مثل آن شاعر که گفت: کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود *** حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست این فاطمیه این نقطه است، نشاندهنده راه است و فاطمه زهرا اولین کسی است که این ندا را بلند کرده است. حتی قبل از امیرالمؤمنین و این ندا تا امروز مانده است و این ندا مخاطبان خودش را پیدا کرده است و ما سعی کنیم جزء این مخاطبان باشیم، ما سعی کنیم این ندار را تکرار کنیم. *ندای فاطمه زهرا با دلارهای نفتی عربستان و فعالیت داعش پوشیده نمیشود و فکر نکنید این ندا با دلار نفتی عربستان و فعالیت داعش و کشتار و بمب و مواد منفجره گم میشود، اینها سر جای خودش هست. این فضاهای مجازی را ببینید، از آخوندهای معتبر خودشان از بزرگان و مفتیهای خودشان می آیند پشت دوربین و حرفهایی میزنند که ما ملاحظه میکنیم آن حرفها را بزنیم و میگوییم گفتنش خلاف فلان مسأله میشود ما نمیگوییم ولی آنها میگویند. پریروی تاب مستوری ندارد *** چو دربندی ز روزن پر گشاید حقیقت و واقعیت نادیده گرفته نمیشود. اینها خواستند بکوبند همه چیز را تمام کنند. بعد علیبنابیطالب هم بیعت میکند و گفتند چیزی نبوده اتفاقی نیفتاده است. الان هم این حرفها را میگویند خود آقا امیرالمؤمنین دخترش را داد به فلانی و اسم فرزندانش را هم فلان و فلان گذاشت. چرا اینطور میگویند؟! چون عادیسازی کنند بگویند نه مسألهای نبوده، اما مسأله این شده است؛ فاطمهی زهرا و قبر مخفیانه و دفن شبانه. خودشان میگویند حتی سقط جنین را خودشان نوشتند. اینها یک واقعیت است. یک دختر هجده ساله با این مسائل و مصائب. که در تمام تاریخ سعی کردند آن را با پول بپوشانند اما هنوز پوشیده نشده است. هنوز در کلماتشان هست. هنوز هم دارند حذف میکنند هنوز هم خیال میکنند اگر این دو خط را از فلان کتاب بردارند یا این روایت را بردارند و یا این باب را حذف کنند، مسأله از بین میرود و پوشیده میشود. ناشران معتبر لبنانی اظهار میکردند که پولهای کلان به ما میدهند و از ما میخواستند این باب را در کتاب جدید و چاپ جدید بردارید. نه تنها این کتاب و چاپ جدید را ترویج میکنند بلکه کتاب های قبلی و چاپهای قبلی را به قیمت بیشتر می خرند تا حذف کنند. هنوز هم این مسائل هست و هنوز هم دارند از بین میبرند. اما خدا نخواست، خدا زهرا و علی را یاری کرد. علی علیهالسلام در حصن خدا بود و ماند. سکوت و نظارهگری انصار در برابر ظلم به فاطمه زهرا، آنها را به یزید لعنهاللّه مبتلا کرد در زمان صدیقه کبریٰ آن کسانی که نشستند نظاره کردند مانند انصار که بیش از دو سه هزار نفر بودند. اینها وقتی آمدند مکه پیامبر را دعوت کنند، گفتند شما به مدینه بیا با پیامبر عهد بستند که از شما و اهلت دفاع میکنیم. فاطمه زهرا به خانه اینها میرفت. فاطمه زهرا بهجای پیامبر، علی و حسن و حسین را میخواست ولی آنها یزید را میخواستند. با همین سکوتشان، با نظاره کردنشان یزید را خواستند. آن یزید آمد مدینه و مسلّط شد. شما در تاریخ مطالعه کنید که چه بر سر انصار آمد؟! در این حمله مسلمبنعقبه به مدینه در واقعه حرّه چه اتفاقی افتاد؟! چقدر دختر دوشیزه مورد تجاوز واقع شدند؟! تاریخ را ببیند چقدر از اینها کشتند؟! خون در مسجد پیامبر جاری شد، همان مسجدی که برای قداستش نشسته بودند و میگفتند در اینجا حرف از دنیا نزنید. ای فاطمه زهرا این حرف (مسأله فدک) را اینجا نزن. نشسته بودند در مسجد و محراب مسجد را اصطبل اسبهایشان کردند. کنار قبر پیامبر، در محراب پیامبر اسبهایشان را بستند و خون راه افتاد. چرا؟! چون خودشان خواستند. کلام فاطمه زهرا است: "و ابشروا بسیف صارم" ظالم بالای سرتان میماند. وقتی پیام را نگرفتید و نفهمیدید پس بچشید. *قرآن و عترت در کنار یکدیگرند و عترت مبیّن قرآن است و ما در بزرگداشت فاطمیه همیشه به دنبال عرضه این پیام و این مطلب به مخاطبان هستیم که قرآن در کنار عترت و عترت مبیّن قرآن است و قرآن در کنار عترت است و قرآن بدون فهم عترت برای ما کارساز نیست و ضلالتی که خود پیامبر فرموده به دنبال خواهد داشت. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاتهمنبع:حوزه