عقیق:نماز حقیقتی است که برای هر نمازگزاری در حد خود
،آذوقه معنوی جهت تکامل بخشیدن به وی را دارد به گونه ای که پیامبران و
امامان والا مقام ،که انسانهای کاملی هستند نیز ازنماز بی نیاز نبوده و
نماز را وسیله صعود و معراج خود قرار داده اند که پیامبر اکرم (ص)آن را نور
چشم خود معرفی و حضرت علی (ع) در حین نماز به شهادت رسیدند .امید است ما
نیز در پرتو انوار نماز مسیر آن نمازگزاران واقعی را طی کرده و از برکات
عرفانی آن بهرمند گردیم.خداوند در آیه 103سوره نساء می فرماید :
فَإِذا
قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلي
جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ
کانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنينَ کِتاباً مَوْقُوتاً
و
هنگامى که نماز را به پایان رساندید، خدا را ایستاده، نشسته، و در حالىکه
به پهلو خوابیدهایدو هر گاه آرامش یافتید، یاد کنید و هرگاه حالت ترس
زایل گشت، نماز را به طور معمول انجام دهید؛ زیرا نماز، وظیفه ثابت و
معیّنى براى مؤمنان است.
بدون
تردید استمرار یاد خدا در جنگ، روحیه مجاهدان را بالا میبرد و نیروى آنان
را به نیروى بیپایان الهى پیوند میدهد. آنان با اتکا به قدرت خداوند و
با اطمینان از اینکه خدا همواره یاور و پشتیبان آنها است، در شرایط روحى
بسیار عالى قرار میگیرند و از تواناییهاى خود به خوبى استفاده میکنند. و
از آنجا که به یاد خدا هستند و از روى ایمان میجنگند، خدا هم کمکهاى
خویش را از آنها دریغ نمیکند. این است که در این آیه و برخی آیات دیگر، بر
این مسئله تأکید شده که در حال جنگ همواره خدا را یاد کنید؛ چرا که یاد
خدا با آنکه همیشه به انسان آرامش میدهد: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ
تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» اما انسان در جنگ بیشتر بدان نیازمند است.
بسا
یاد کردن خدا پس از نماز خوف براى جبران نقصان نماز باشد؛ زیرا کسى که
نماز خود را به قصر میخواند مدتى معادل دو رکعتى که به جاى نیاورده ذکر
خدا بگوید، ولى واجب نیست که در گفتن ذکر حالتى مانند نمازگزاران داشته
باشد، بلکه همانطور که به کارهاى عادى مشغول است، زبانش نیز به ذکر خدا
گویا باشد.
و پس از پایان نبرد و بازگشتن به زندگى معمولى نماز را همان چهار رکعت ادا کند: «فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاة»َ
البته
ابن مسعود تفسیر دیگری از این آیه ارائه میدهد و میگوید؛ منظور آیه این
است، هنگامى که اراده نماز کردید، اگر سالم هستید نماز را ایستاده، اگر
قادر بر ایستادن نیستید، نماز را نشسته و اگر قادر بر نشستن نیستید، نماز
را خوابیده بخوانید. نقل شده است که وى به دنبال تفسیر این آیه، چنین گفت؛
خداوند هیچ کس را در ترک ذکر معذور نداشته، مگر آن فرد که عقل خویش را از
کف داده باشد.
واژه
«موقوت» که در آخر آیه آمده، از ماده «وقت» است. از ظاهر لفظ آیه بر
میآید که نماز از همان اول تشریع، فریضهاى داراى وقت بود که باید هر
نمازى را در وقت خودش انجام داد. اما ظاهراً وقت در نماز، کنایه از ثبات و
عدم تغییر باشد؛ یعنی اینکه ظاهر لفظ منظور نیست، و نمیخواهد بگوید نماز
فریضهاى است داراى وقت، بلکه در صدد بیان این مهم است که نماز فریضهاى
است ثابت و غیر قابل تغییر. بنابر این اطلاق موقوت بر کلمه کتاب، اطلاق
ملزوم بر لازمه چیزى است. و مراد از کتاب موقوت، کتابى مفروض و ثابت و غیر
متغیر است.
به
عبارت دیگر، آیه میخواهد بگوید نماز به حسب اصل، دگرگونى نمیپذیرد، پس در
هیچ حالى ساقط نمیشود. دلیل این نظر این است که معناى اوّل که در بدو
نظر از ظاهر لفظ آیه به ذهن میرسد، با مضمون جملههاى قبلى نمیسازد؛
زیرا مضمون آن جملهها احتیاج به آن نداشت که متعرض موقوت بودن نماز شود، و
بگوید نماز وقتى معین دارد. علاوه بر اینکه جمله «إِنَّ الصَّلاةَ ...»
در مقام بیان علت جمله «فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ»
است. و روشن است که ظاهر این تعلیل این است که مراد از موقوت بودن نماز
ثابت بودن آن و ساقط نشدنش در هیچ حالى از احوال و مبدل نشدنش به چیز دیگر
است؛ یعنی نماز نه ساقط میشود، و نه مانند روزه به چیز دیگری نظیر کفاره
مبدل میشود.
منبع:باشگاه خبرنگاران