معظمله در تبیین نشانه های رضایت خداوند و اهل بيت(عليهم السلام) از انسان بيان داشتند: مطلبي كه براي همه ما ضروري است اين است كه بدانيم خدا واهل بیت علیهم السلام از ما راضي هستند يا نه؟ وجود مبارك حضرت امير فرمود من برادري داشتم نزد چشمان من خيلي بزرگ بود و من او را بزرگ ميديدم «كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ» حالا بعضي گفتند مقداد بود بعضي گفتند اباذر بود بالأخره يكي از اصحاب حضرت بود، فرمود اين در چشمان من بزرگ بود، نه تنها نزد من محبوب بود، نه تنها مرضيّ من بود بلكه من او را به عنوان بزرگ ميديدم. اين برادر من نه تنها با اموي مبارزه كرد با مرواني مبارزه كرد با استثمار، استعمار و استكبار بيروني مبارزه كرد؛ بلکه با استكبار و استبداد دروني هم مبارزه كرد و از سلطنت هوي و هوس بيرون آمد.
ايشان در ادامه بيان داشتند: شاگردان و اصحاب حضرت امير(ع) كه معصوم نبودند! امام يا امامزاده نبودند! شاگرد اينها بودند پس ميشود يك شاگردي، يك طلبه يا دانشجويي به جايي برسد كه امام زمان(سلام الله عليه) بفرمايد او در چشمان من بزرگ است، لذا حيف است ما اين مقام را از دست بدهيم، اين راه كه باز است، اين راه را كه نبستند، عدهاي از آنها هم كه سابقه بتپرستي داشتند بعد از اسلام به این مقام رسيدند، پس اين راه باز است.
حضرت آيت الله جوادي آملي در ادامه با اشاره به فرمايشات حضرت امير(ع) به مسئله «وحدت» و جايگاه آن در جامعه اسلامي اذعان داشتند: يكي از بيانات نوراني حضرت كه ما قبل از انقلاب اين را ميگفتيم و بحث ميكرديم، اما واقعاً معنايش براي ما روشن نبود، انقلاب اين بيان را براي ما تفسير كرد و آن بيان اين بود كه در يكي از جبههها يكي از اصحاب حضرت به حضرت عرض كرد كه اي كاش برادر من در اين صحنه و جبهه حاضر بود و ثواب مبارزه و جهاد را ميبرد! حضرت فرمود آيا برادر تو در خطّ فكري ماست؟ عرض كرد بله يا اميرالمؤمنين، فرمود در تمام ثوابهاي ما شريك است! عرض كرد يا اميرالمؤمنين ما اينجا در جبهه هستيم داريم فشار جنگ را تحمل ميكنيم او در شهر هست چگونه در تمام ثوابهاي ما شريك است؟ فرمود بله، ما اين را مكرّر ميگفتيم اما در تهِ دل يك ابهامي براي ما بود كه چطور ميشود خداي سبحان كه فرمود مجاهد و غير مجاهد مساوي نيست كساني هم كه قبل الفتح و بعدالفتح مبارزه كردند همه جا خدا گفت مساوي نيست، اينجا وجود مبارك حضرت ميفرمايد مساوياند يعني چه؟ بعد از انقلاب اين تفسير به وسيله خود انقلاب براي ما روشن شد.
ایشان ادامه دادند: دوتا روحاني يا دانشگاهي يا دو نفر كه كار آزاد دارند، اينها در خطّ امام و رهبري و نظام هستند با هم درس خواندند با هم بحث كردند با هم بالا آمدند يكي سِمتي پيدا كرد ديگري به او سِمت ندادند اگر اين به تمام كارهاي او راضي باشد، بگويد من هم بر فرض اين سِمت را پيدا ميكردم همين كار را انجام ميدادم حالا اين دوستِ ما دارد انجام ميدهد من چرا كارشكني بكنم، من به كار او راضي هستم اين اختلافي در جايي پيدا نميشود و اگر ثواب اين يكي بيش از او باشد كمتر نيست، حالا او دارد اين كار را انجام ميدهد شما او را دعا كنيد بدرقه كنيد، حمايت كنيد.
معظمله با توصیه همگان به رعایت وحدت در جامعه اظهار داشتند: وحدت با سفارش و موعظه ایجاد نمی شود، وحدت جهاد داخلي با نفس ميخواهد، ما اگر اهل محاسبه باشيم يك لحظه بين خود و خداي خود خلوت كنيم حسابرسي كنيم ببينيم كه اين كارهايي كه كرديم خدا از ما راضي است يا راضي نيست هيچ شبههاي نميتواند ما را به دام بيندازد، هيچ رشوهاي نميتواند ما را صيد كند. اگر نظام ما، مردم ما، همه ما به اين فكر باشيم كه اين خواستههاي دين عمل شود حالا يا به دست ما يا به دست ديگري اين هم وحدت حاصل ميشود.