خداي سبحان وظيفه عالمان دين را كه وارثان انبيا هستند، انذار دانسته است؛ ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ﴾. (سوره توبه/122)
هدف از تشكيل حوزه هاي علمي همان انذار و ترساندن مردم از زشتي هاي گناهان است. فقيه، مفسّر و حكيم شدن نيمي از راه است. نيم ديگر آن نيل به مقام انذار است، به گونه اي كه شأنيّت ترساندن از دوزخ در سيره و سنّت عالمان صالح ظهور كند.
* مقال و مقالت، مقدّمه انذار است
سخن قرآن اين نيست كه مردم فقط براي يادگيري علوم الهي به مراكز علمي بيايند يا پس از يادگرفتن، كتاب علمي بنويسند يا براي مردم سخنراني كنند؛ مقال و مقالت، مقدّمه انذار است كه خودش اعلام خطر است؛ امامت جمعه و جماعت و تدريس و تصنيف كتاب، همه بايد براي آن باشد كه مردم جهنّم را بشناسند و از آن بترسند، ليكن سخن هر كسي در مردم اثر نمي كند، بايد نخست خود گوينده يا نويسنده از خدا و تعذيب او ترسيده باشد تا بتواند مردم را بترساند.
* منذِر چه کسی است؟
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم وقتي كه از قيامت و جهنّم سخن مي گفت، صورتش سرخ مي شد؛ مانند فرمانده لشكري بود كه سپاهيان خود را از تهاجم لشكري جرّار خبر مي داد؛ او از حقيقت آتش جهنّم و احاطه آن به انسان خبر دارد و نيك مي داند كه هيچ كس تاب تحمّل آن را ندارد. آري كسي تا خود از عذاب الهي نترسد و از زبان و قلم او ترس ظهور نكند، منذر ديگران نخواهد بود و گفتار و نوشتار وي در دل مردم اثر نمي كند.
* هدف نهايي تعليم و تعلم زنده شدن شوق دیدار خداوند در انسان هاست
بي شك انذار هم هدف نهايي تعليم و تعلّم نيست، چون كساني كه در آغاز از ترس دوزخ گناه نمي كنند، كم كم با خداوند انس مي گيرند و خواهان بهشت اويند و از دافعه به جاذبه كشانده مي شوند. آنگاه زمينه هدف نهايي كه شوق ديدار خداوند باشد، در آنها زنده مي شود. سپس به آن هدف اصيل بار مي يابند.
در طليعه سلوك با سائقه هراس از دوزخ دستور ديني را اطاعت مي كردند و در ميانه راه با جاذبه اميد به بهشت، و در پايان راه به برتر از خوف و رجا مي انديشند و به عبادت احرار روي آورند و حُبّاً وشُكراً خداي سبحان را مي پرستند.
پی نوشت:
کتاب هدايت در قرآن ، 103-104.
منبع:حوزه