11 دی 1400 28 جمادی الاول 1443 - 48 : 05
کد خبر : ۸۰۷۲۷
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۳
در این نوشتار با استفاده از منابع فقهی به تبیین اهمیت مسئله و آثار آن، همچنین دیدگاه مذاهب اسلامی و دلایل آنها می‌پردازیم تا روشن شود که آیا بانوان می‌توانند به طور مستقل نماز جماعت برگزار کنند یا خیر؟

عقیق:چکیده

این مقاله عهده‌دار بررسی مسئله امامت زنان در نماز جماعت است. با وجود کثرت جمعیت زنان در جامعه و حضور جدی آنها در مراکز گوناگون آموزشی، پژوهشی و فرهنگی، پژوهش‌گران کمتر به این مسئله پرداخته‌اند و گاه فقط در حد یک استفتا و پاسخ به آن بسنده شده است. در این نوشتار با استفاده از منابع فقهی به تبیین اهمیت مسئله و آثار آن، همچنین دیدگاه مذاهب اسلامی و دلایل آنها می‌پردازیم تا روشن شود که آیا بانوان می‌توانند به طور مستقل نماز جماعت برگزار کنند یا خیر؟ در این نوشتار دیدگاه علمای مذاهب اسلامی، ‌که در آن اختلاف است، بررسی می‌شود. در انتها این نظر تأیید می‌شود که اقتدای زن به زن، در صورت داشتن شرایط، جایز، بلکه افضل از فرادا خواندن نماز است. 

کلیدواژگان

امامت، نماز جماعت، زن، مذاهب فقهی، اقتدا

مقدمه

بی‌تردید جماعت و اجتماع انسان‌ها نقش اساسی در پیشرفت فرد و جامعه دارد. زیرا در سایه جماعت است که از نیازها و دردهای فردی و اجتماعی، روحی و اخلاقی، شناخت حاصل می‌شود. همچنین در سایه اجتماع، می‌توان بسیاری از کمبود‌های اقتصادی، سیاسی، روحی و اخلاقی را برطرف کرد. از این‌رو در روایت آمده است که: «یدالله مع الجماعه» (نهج‌البلاغه، خطبه 127)؛ دست خدا همراه جماعت است. همچنین در روایت‌های دیگر به اجتماع مسلمانان، به ویژه در امور عبادی همچون نمازجمعه و جماعت (طوسی، 1375: 3/261)، عید فطر و قربان (همان: 315) و مراسم حج (همان: 5/4، 5) توصیه شده است.

روشن است که دستورهای شرعی در عقاید، احکام و اخلاق، که برای سعادت و دست‌یابی انسان به کمال فرستاده شده، اختصاص به فرد یا گروه خاصی ندارد، بلکه تمام انسان‌ها را در بر می‌گیرد. از این‌رو متعلق دستورهای دین، انسان مکلف است و هیچ ویژگی دیگری، نظیر جنسیت، سن، رنگ پوست و ... در آن مدخلیت ندارد، مگر موارد خاصی که در آنها دلیلی وجود داشته باشد. یکی از دستورهایی که دایره آن شمول دارد انجام عبادات است، خواه عبادات واجب باشد یا مستحب.

بنابراین، احکام و دستورهای فقهی که در قرآن، مجموعه روایات و کتب حدیثی، مانند کتب اربعه (همان: 50-52، 56-58) آمده است مرد و زن را در بر می‌گیرد؛ اگر هم در مواردی تعبیر مرد یا زن به کار رفته است، نظیر اینکه اگر مردی در نماز شک کند یا مردی در حال روزه سر زیر آب فرو ببرد و امثال آن، هرگز فقیهان موضوعیت داشتن مرد و اختصاص داشتن این احکام به مرد‌ها را استفاده نکرده‌اند، بلکه آن را مشیر و از باب مثال دانسته‌اند.

 یکی از عبادات مستحب که اختصاص به مردها ندارد شرکت در نماز جماعت و اقامه آن است. گرچه امام جماعت بودن زن برای زن تاکنون در عمل مورد غفلت واقع شده، اما اقامه جماعت زن‌ها در عصر کنونی با ویژگی‌هایی که دارد می‌تواند نقش و آثار بسیار مثبتی داشته باشد. حضور جدی خانم‌ها در جامعه و نقش آنها در رشد و کمال معنوی اجتماع، ضرورت حضور آنها در نماز جماعت به ویژه اقامه جماعت به صورت مستقل و طرح نیازهای روحی و اخلاقی زن را در عصر کنونی، می‌طلبد. در این نوشتار می‌کوشیم با استفاده از قرآن، روایات و گفتار فقهای مذاهب اسلامی ‌به تبیین حکم مسئله فوق بپردازیم. پیش از ورود به اصل بحث، بیان چند نکته لازم است:

 1. جماعت، عبارت است از گروهی که با یک هدف در کنار هم و با یکدیگرند و در اصطلاح، ویژگی و ارتباطی است که از اجتماع امام و مأموم پدید می‌آید. راغب می‌نویسد: «الجمع: ضم الشیئ بتقریب بعضه من بعض یقال جمعته فاجتمع» (اصفهانی، بی‌تا: 24)؛ جمع و جماعت عبارت است از ضمیمه و نزدیک کردن برخی از چیزی به برخی دیگر، گفته می‌شود جمع‌آوری و ضمیمه کردم چیزی را، در کنار یکدیگر قرار گرفتند ...؛ الجماعه فی اللغه طائفه من الناس، یجمعها غرض واحد و یطلق علی القلیل و الکثیر و شرعاً: رابطه بین الامام و المأموم (سالم العمرانی الشافعی، بی‌تا: 2/361).

2. امامت: به کسی که مقتدا قرار گیرد و در کارهای نیک و بد از او پیروی شود امام گفته می‌شود. راغب می‌نویسد: «الامام المؤتم به انسانا کأن یقتدی بقوله او فعله او کتابا او غیر ذالک محقا کان او مبطلا» (اصفهانی، بی‌تا: 24).

البته امامت بر دو نوع است: امامت کبری و صغری. امامت کبری عبارت است از ریاست عامه در دین و دنیا به نیابت از پیامبر اکرم، و امامت صغری عبارت است از امامت در نماز جماعت (سالم العمرانی الشافعی، بی‌تا: 2/361).

3. مذهب عبارت است از روش فهم دین و احکام که به وسیله علمای مذاهب تبیین و از آن دفاع شده و روش مخالف را باطل دانسته‌اند. روش‌های دست‌یابی به احکام را مذاهب فقهی و روش‌های تبیین عقاید را مذاهب کلامی ‌و اعتقادی می‌نامند. مقصود از مذاهب در این نوشتار مذهب امامیه و مذاهب فقهی حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه است.

4. اسلام بر حیات طیبه و پاک برای زن و مرد تأکید دارد. در قرآن کریم آمده است: «من عمل صالحا من ذکر او انثی فلنحیینه حیاه طیبه» (نحل: 97)؛ کرامت و آزادی در چارچوب دستورهای اسلامی ‌برای زن و مرد به صورت مساوی قرار داده شده است. از نگاه اسلام، زن باید در راستای کمال جامعه، به ویژه تربیت فرزندان شایسته و خوب تلاش کند؛ مردان نابغه و اصلاح‌گر در تاریخ از دامن زن‌ها تربیت شده‌اند. تحصیل علم، اخلاق، ایمان و خردورزی از ویژگی‌های زن مسلمان است. از نگاه اسلام، تنها زن برای مرد آفریده نشده و ابزار دست او نیست، بلکه هر دو برای یکدیگر و مکمل هم هستند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (بقره: 187)؛ زن‌ها پوشش مردان و مردان پوشش زنان هستند.

1. اهمیت و جایگاه نماز جماعت در فقه مذاهب

در فقه اسلامی، ‌که بیانگر دستورهای شرع مقدس است، درباره اقامه نماز‌های واجب همراه جماعت توصیه‌های اکیدی وجود دارد، به گونه‌ای که ترک آن مانند ترک واجبات شمرده شده است؛ به ویژه برای نماز‌های صبح، مغرب و عشا و نیز برای کسانی که همسایه مسجد هستند و صدای اذان را می‌شنوند. رسول خدا (ص) درباره اهمیت جماعت فرمود: «یک نماز با جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادا در خانه است. پرسیدند: آیا یک روز نماز؟ فرمود: بلکه یک نماز» (نوری، 1408: 1/488).

سید یزدی می‌نویسد رها کردن نماز جماعت از روی بی‌اعتنایی و یا به خاطر سبک شمردن جایز نیست. در روایت آمده است کسی که نمازش را بدون علت در مسجد نخواند نماز او نماز نیست، و کسی که نمازش را در خانه بخواند و یا از جماعت‌های ما دوری کند غیبت ندارد. پس ایمان شخص اقتضا می‌کند که نماز جماعت را بی‌عذر، به ویژه به طور مستمر، رها نکند (یزدی، 1385: 1/762). در هر صورت روایت صحیح وارد شده که ارزش نماز جماعت نسبت به فرادا 24 درجه است (همان).

در کتاب‌های فقهی مذاهب اهل سنت نیز به اهمیت و جایگاه نماز جماعت پرداخته‌اند: برخی از آنان شرکت را واجب و برخی دیگر سنت مؤکد دانسته‌اند (ابن‌قدامه، 1404: 2/3). در حاشیه ابن‌عابدین آمده است: «نماز جماعت سنت مؤکد است» (ابن‌عابدین، 1428: 2/340).

 نماز جماعت ویژگی‌ها و آثار فردی و اجتماعی فراوانی دارد. یعنی به جز پاداش معنوی، فواید سیاسی و اجتماعی نیز بر آن مترتب است. از این‌رو شایسته است هر مکلفی، اعم از زن و مرد، برای دست‌یابی به آثار سازنده اقامه نماز جماعت اقدام کند.

2. شرایط امام جماعت از دیدگاه فقیهان شیعه

قاضی ابن براج در جواهر می‌نویسد:

شرایط امام جماعت عبارت است از: حریت، بلوغ، کمال عقل، مورد اطمینان بودن در دین و تقوا ... . امامت مخالف مذهب حق جایز نیست، امامت کسی که تظاهر به ولایت امیر مؤمنان می‌کند و از دشمنان آن حضرت برائت نمی‌جوید، متولد از زنا، فاسق، کسی که حد خورده است، نابینا در صورتی که کسی نباشد او را کمک کند، عاق والدین و کسی که قطع رحم کرده باشد جایز نیست (مروارید، 1410: 409).

دیگر فقیهان شیعی نیز امور فوق را شرط دانسته‌اند که برای پرهیز از طولانی شدن بحث، تنها به گفتار موسوی خمینی اکتفا می‌کنیم که می‌نویسد:

شرایط امام جماعت عبارت است از: ایمان، طهارت مولد، عقل، بلوغ در صورتی که مأموم بالغ باشد بلکه امامت کسی که به حد بلوغ نرسیده برای امثال خودش اشکال دارد و عدم جواز آن به واقع نزدیک می باشد، و مذکر بودن زمانی که مأموم مرد باشد بلکه حتی اگر مأموم زن باشد احتیاط در این است که امام جماعت مرد باشد. همچنین در امام جماعت عدالت شرط است.

پس اقتدا به فاسق و کسی که ناشناخته است جایز نمی‌باشد ... و جایز نیست اقتدای کسی که ایستاده نماز می‌خواند به کسی که نشسته می‌خواند و همچنین نشسته به کسی که خوابیده نماز می‌خواند، و اقتدای کسی که قرائتش صحیح است به کسی که قرائتش صحیح نیست و نمی‌تواند حروف را از مخرج ادا کند یا تبدیل به غیرحرف بکند، حتی در اعراب حروف اشتباه می‌کند، گرچه توانایی تصحیح را ندارد، جایز نمی‌باشد (موسوی خمینی، 1406: 1/274).

تا اینجا روشن شد چه شرایطی به طور عموم برای امام جماعت از دیدگاه شیعه لازم است. در ادامه دیدگاه فقهای مذاهب اهل سنت را در این زمینه به اختصار بیان می‌کنیم.

3. شرایط از دیدگاه مذاهب فقهی اهل سنت

احمد حنبل شرایطی را برای امام جماعت ذکر کرده که عبارت است از: اسلام، فاسق نبودن، (البته احمد بن حنبل در اصول السنه می‌گوید: خواندن نماز خلف فاسق جایز است و اعاده ندارد) عقل، بلوغ، کسی که قرائت او صحیح نیست نمی‌تواند امام جماعت باشد، امامت زن برای مردان و خنثا صحیح نیست، باید از حدث و خبث پاک باشد، سلامت از عذر نظیر: کنترل نداشتن ادرار و مانند آن، عاجز نبودن از قیام در رکوع (حلبی، بی‌تا: 1/254).

امام شافعی معتقد است اقتدای به صبی نابالغ، فاسق، اهل بدعت و کسی که پدرش ناشناخته است (ولد زنا) مکروه است. زیرا امام جماعت از موضع و جایگاه بلندی برخوردار است. در عین حال نماز مجزی است و نیاز به اعاده ندارد.

در کتاب البیان فی مذهب الامام الشافعی دیدگاه برخی از مذاهب درباره شرایط امام ذکر شده است. نویسنده این کتاب، پس از بیان شرط بلوغ و اینکه امامت صبی ممیز برای افراد بالغ جایز نیست، می‌نویسد مالک گفته است که امامت کودک در نماز نافله  جایز است، ولی در واجب جایز نیست، اما در خصوص ابوحنیفه دو نظر از او نقل شده است:

نمی‌تواند امامت کند زیرا کودک نماز ندارد و اگر دستور داده شده برای تعلیم و تمرین است. در این صورت نماز او شبیه نماز است نه نماز.
نماز صبی صحیح است، ولی نماز مستحبی به حساب می آید. بر این اساس، امامت او در نماز مستحبی جایز است (سالم العمرانی الشافعی، بی‌تا: 2/391).

در کتاب مذکور از شیخ ابوحامد نقل شده است که مخالفان را به سه دسته تقسیم کرده، اقتدای به آنها در نماز را توضیح می‌دهد:

 1. گروهی که آنان را خطاکار و اهل اشتباه می دانیم، ولی تکفیر و تفسیق نمی‌کنیم؛ مانند اصحاب ابی‌حنفیه، مالک، احمد و کسانی که شبیه آنها هستند. اقتدای به آنها در صورتی صحیح است که یکی از واجبات نماز و طهارت را، نظیر رعایت ترتیب در طهارت، نیت، قرائت بسم الله الرحمن الرحیم یا غیر آن، ترک نکرده باشند. در غیر این صورت نماز جایز نیست.

2. گروه دوم کسانی هستند که آنان را به دلیل خروج از حق، تکفیر می کنیم، نظیر جهمیه، قدریه و کسانی که حضرت علی (ع) را پیامبر می دانند.

3. گروه سوم اهل فسق هستند؛ یعنی کسانی که سلف را دشنام داده و تکفیر می‌کنند. همچنین شارب‌الخمر، زناکار و غاصب اموال که در این صورت اقتدای به آنها مکروه است و اگر نماز خوانده شود صحیح است.

اما مالک می گوید:

 کسی که بدون تأویل فاسق شود نظیر: شراب‌خوار و زناکار، اقتدای به او صحیح نیست، ولی کسی که فسق او در اثر تأویل و اجتهاد باشد، نظیر کسی که به پیشینیان دشنام می‌دهد و یا آنان را تکفیر می‌کند، اقتدای به او صحیح است، به دلیل روایتی که از پیامبر اکرم نقل شده: نماز بخوانید پشت سر فرد نیکوکار و فاسق؛ و همچنین روایتی که عبدالله عمر و انس بن مالک به حجاج بن یوسف ثقفی اقتدا کردند (بیهقی، 1424: 3/121).

نویسنده البیان درباره امامت زن می‌نویسد:

امامت زن برای مرد و برای خنثا جایز نیست و این نظر مورد اتفاق فقها است، جز طبری و مزنی که امامت زن را برای مرد در نماز تراویح جایز می‌دانند. امامت مجنون در نماز صحیح نیست، زیرا از نمازگزاران به شمار نمی آید و امامت شخص جنب نیز صحیح نمی باشد. ولی امامت کسی که تیمم گرفته جایز است در صورتی که علی بن ابی طالب (رض) جایز نمی‌دانند، به دلیل روایتی که از عمروعاص درباره جواز اقتدا آمده است (سالم العمرانی الشافعی، بی‌تا: 2/398).

همچنین درباره اقتدای زن پاک به مستحاضه می‌نویسد:

آیا زنی که پاک است می تواند به مستحاضه اقتدا کند. دو نظر است:

1. صحیح است، چنان‌که امامت شخصی که تیمم گرفته صحیح می باشد.

2. صحیح نیست، زیرا زن مستحاضه از نجاست پاک نمی باشد (همان).

نجاح حلبی درباره دیدگاه حنفیه در باب شرایط امام جماعت، اسلام، بلوغ، عقل، ذکورت، قرائت صحیح، سالم بودن از اعذار، طاهر بودن و ساتر عورت داشتن را در زمره شرایط می‌شمرد (حلبی، بی‌تا: 1/109).

4. امام جماعت و مسئله عدالت

یکی از شرایط امام جماعت عدالت است. موسوی خمینی، درباره حقیقت عدالت می‌گوید: «عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره، و تکرار و اصرار نسبت به گناهان صغیره باز دارد» (موسوی خمینی، 1406: 1/274). پاکی، تقوا، و دوری از گناه، از نشانه‌های عدالت است. بنا به اهمیت این صفت، در نظام اسلامی عدالت یکی از امتیازها به حساب آمده، در فقه اسلامی و قانون اساسی، داشتن آن برای مسئولان بلندپایه و مشاغل حساس، شرط است و کارهای مهم کشور و امور مردم باید به دست افراد عادل انجام گیرد.

امام باقر (ع) درباره عدالت زنان می‌فرماید: «همین که اهل حجاب و از خانواده‌های محترم بود و از شوهر خویش اطاعت می‌کرد و از کارهای ناپسند و جلوه‌گری‌های ناروا پرهیز داشت، عادل است» (همان: 13).

در بعضی روایات، «فاسق» را کسانی می‌داند که به خاطر گناهان زشت علنی، در جامعه شلاق خورده، یا میان مردم مشهور به خلاف و بدکاری یا مورد سوءظن باشند (حر عاملی، 1396: 18/295).

البته معنای عدالت در یک نفر، آن نیست که در طول عمر، مرتکب هیچ گناهی نشده باشد، چراکه این ویژگی، تنها در انبیا و اولیای معصوم است، ولی همین که در ظاهر، از او گناه بزرگی ندیده باشیم و کسانی که با او معاشرت دارند تصدیق کنند، کافی است.

آنچه از شرایط درباره امام جماعت بیان شد اختصاص به مردان ندارد و شامل زنان نیز می‌شود. از این‌رو اصل مشارکت زن و مرد در احکام در اینجا جاری می‌شود، جز در مورد اقتدای مرد به زن که فقهای اسلامی آن را انکار کرده‌اند؛ هرچند برخی از علما اقتدای زن به زن را نیز صحیح نمی‌دانند.

5. دیدگاه فقیهان شیعه درباره اقتدای زن به زن

آیا خانم‌ها (در صورت دارا بودن شرایط) می‌توانند امام جماعت باشند؟ فقیهان شیعه معتقدند یکی از شرایط امام جماعت (در صورتی که مأموم، مرد یا مرد و زن باشند) به اتفاق علما مرد بودن است و اقتدای مرد به زن جایز نیست. حلی در المعتبر اظهار می‌کند که عدم جواز اقتدای مرد به زن مورد اتفاق است. زیرا پیامبر اکرم (ص) فرمود: «أخّروهن من حیث أخّرهن الله» و لأنّ المرأة مأمورة بالحیاء و الاستتار، و الامامة للرّجال تقتضی الظهور و الاستشهاد (المحقق الحلی، 1364: 2/438).

 اما در صورتی که مأموم زن باشد، اختلاف است:

1. مشهور، بلکه بیشتر فقیهان، قائل به جواز امامت زنان برای زنان هستند.

2. گروهی از علما اقتدای زن به زن را جایز نمی‌دانند (بحرانی، 1405: 14/5).

 کسانی که قائل به جواز امامت هستند به چند گروه تقسیم می‌شوند: برخی معتقدند امامت خانم‌ها برای خانم‌ها کراهت دارد؛ اما برخی دیگر تفصیل داده، معتقدند در نمازهای مستحبی، مثل نماز عید قربان، عید فطر و نماز استسقا، که جماعت آن مستحب است، زن می‌تواند امام باشد اما در نمازهای واجب جایز نیست.

 دسته سومی از علما گفته‌اند در نمازهایی که به جماعت برگزار کردن آن استحباب دارد، مثل نماز‌های واجب یومیه، زن می‌تواند امام باشد، اما نمازهایی مثل نماز جمعه، که جماعت آن واجب است، جایز نیست. این نظر را علمایی نظیر بحرانی (صاحب حدائق الناضرة) و میرزای قمی در غنائم الأیام بیان کرده‌اند که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

بنابراین در مسئله اقتدای زن به زن چند قول است:

امامت خانم‌ها در تمام نمازها جایز است، خواه واجب یا مستحب باشد (البته گروهی از علما مکروه دانسته‌اند).
در تمام نمازها جایز نیست.
تفصیل بین نماز واجب و مستحب قائل شده‌اند و در نمازهای مستحب جایز دانسته‌اند.

اختلاف در حکم این مسئله به خاطر اختلاف در روایات است. سه دسته روایت وجود دارد:

1. روایاتی که به صورت مطلق دلالت بر جواز اقتدا در نمازهای مستحب و واجب دارد:

- شیخ طوسی در تهذیب از سماعة بن مهران روایت می‌کند که از امام صادق (ع) درباره امامت زن‌ها پرسیدم، فرمود: اشکالی ندارد (طوسی، بی‌تا: 3/31).

- شیخ طوسی به سند خود از امام صادق (ع) (در حدیثی) درباره امامت زن‌ها فرمود: اشکالی ندارد ولی در هنگام جماعت، در وسط صف بایستد و جلوتر از مأمومین قرار نگیرد (حر عاملی، 1396: 5/408).

این حدیث افزون بر جواز اقتدا، چگونگی ایستادن را نیز بیان می‌کند. به این نحو که در وسط صف بایستد و مقدّم نباشد.

- در حدیث دیگری کلینی به سند خود از امام باقر (ع) روایت می‌کند که اگر مردی برای امامت خانم‌ها نبود، یکی از خانم‌ها جلو و در وسط بایستد و سایر خانم‌ها در دست راست و چپ او قرار گیرند، به گونه‌ای که امام در وسط باشد (همان).

- شیخ صدوق به سند خود از حسن بن زیاد صیقل روایت می‌کند که از امام صادق (ع) درباره کیفیت نماز خواندن زن‌ها بر اموات و همچنین درباره نمازهای واجب پرسیده شد که آیا زن‌ها می‌توانند امام جماعت خودشان باشند، حضرت فرمود: آری می‌توانند (همان: 406). این روایت، جواز امامت را در نماز واجب ثابت می‌کند.

 - شیخ طوسی، از امام باقر (ع) درباره امامت زن برای زن‌ها و کیفیت و ‌اندازه صدای آنها در قرائت و تکبیر پرسیدم، فرمود: به ‌اندازه‌ای که بشنود (همان: 407). این روایت به صورت مطلق امامت را برای زن‌ها اثبات می‌کند. زیرا پرسش از کیفیت و‌ اندازه صدا در قرائت پس از جواز امامت آنان است. سند آن تمام است (مجلسی، محمدتقی، 1406ب: 5/504).

دسته دوم دلالت بر عدم جواز می‌کند:

- شیخ صدوق از امام جعفر صادق (ع) از پدران آن حضرت (ع) روایت می‌کند که در وصیت پیامبر اکرم (ص) به حضرت علی (ع) آمده است: نماز جماعت و جمعه بر زن‌ها نیست (همان). این روایت را زراره نیز از امام باقر (ع) نقل کرده است.

 روایت مزبور دلالت بر عدم جواز نماز جمعه و جماعت زن ندارد، بلکه وجوب جمعه و استحباب مؤکد را از جماعت برای زن‌ها نفی کرده است. روشن است که نفی وجوب و نفی استجباب مؤکد دلالتی بر نفی جواز و ترتب ثواب و آثار دیگر ندارد. از سوی دیگر، روایاتی وجود دارد که مشروعیت نماز جمعه را ثابت می‌کند. پس عدم دلالت این روایت بر منع با توجه به جمع بین این دو دسته از روایات است.

2. دسته سوم روایاتی که دلالت بر تفصیل می‌کند:

در برخی روایات بین واجب و مستحب و در برخی بین نماز میت و غیرمیت تفصیل داده شده است:

- شیخ صدوق در تفصیل بین نماز میت و غیرمیت به سند خود از زراره از امام باقر (ع) روایت می‌کند که عرض کردم زن می‌تواند امام زن‌ها باشد؟ فرمود: جایز نیست مگر بر میت، البته در صورتی که فردی نباشد که از او سزاوارتر در نماز خواندن باشد، در این صورت امام همراه زن‌ها در وسط صف می‌ایستد (همان: 406).

این روایت دلالت بر تفصیل بین نماز میت و غیر آن دارد و شیخ طوسی نیز آن را از زراره نقل کرده است.

- شیخ صدوق در روایت دیگری در تفصیل بین نماز واجب و مستحب با سند خود از هشام بن سالم روایت می‌کند که از امام صادق (ع) درباره امامت زن برای زن‌ها پرسیدم، فرمود: در نمازهای مستحبی امامت کند اما در نمازهای واجب امامت نکند و در نمازهای مستحبی در وسط صف قرار گیرد و جلوتر از زن‌های دیگر نایستد (همان).

این روایت از نظر سند صحیح است (مجلسی، محمدتقی، 1406الف: 2/539) و دلالت آن بر تفصیل بین نافله و واجب تمام است.

6. دیدگاه فقیهان شیعه درباره سه دسته از روایات

با توجه به اینکه درباره اقتدای زن به زن سه دسته روایت وجود دارد آیا این روایات با یکدیگر تعارض دارند؟ در صورت تعارض چگونه قابل جمع‌اند؟ در این باره نخست نظریات برخی از فقیهان شیعه را بیان می‌کنیم و سپس به جمع‌بندی می‌پردازیم:

1. برخی از فقیهان درباره روایاتی که دلالت بر عدم جواز دارند (دسته دوم) می‌گویند: «احتمال دارد که مقصود زنانی است که به احکام شرعی و واجبات آشنا نیستند. از این‌رو این زن‌ها نمی‌توانند امام برای غیر خود باشند» (المحقق الحلی، 1364: 1/368). با بررسی این روایات روشن می‌شود که این‌گونه روایات دلالت بر عدم جواز ندارد، بلکه حد دلالت، همان‌گونه که بیان شد، عدم وجوب نماز جمعه و جماعت است.

2. محقق بحرانی پس از بیان شرط ذکورت در امامت و اینکه امامت زن و خنثا صحیح نیست تصریح می‌کند که:

اختلاف علما در امامت زن برای زن در نماز‌های واجب است و اما در نماز‌های مستحبی که جماعت در آن جایز است. در این صورت جواز جماعت مورد اتفاق می‌باشد و اختلاف در نماز واجب است.

وی ادامه می‌دهد:

آنچه از روایاتی که در تفصیل بین نمازهای نافله و مکتوبه به ذهن خطور می‌کند این است که مقصود از نافله و مکتوبه، جماعت مستحبی و جماعت واجب است نه نماز مستحبی و واجب، زیرا مستحب و واجب در روایات صفت جماعت است نه صفت نماز. بنابراین مقصود از روایات، جماعت مستحبی است، نظیر استحباب جماعت در نمازهای پنج‌گانه و مقصود از مکتوبه جماعت واجب است، نظیر نماز جمعه و عیدین که امامت زن در این‌گونه نمازها به اتفاق جایز نمی‌باشد (بحرانی، 1405: 14/6).

بر این اساس، مجموعه روایات سه‌گانه قابل جمع است.

4. محقق اردبیلی می‌نویسد:

امکان دارد روایاتی را که بین واجب و مستحب تفصیل داده است بر این معنا توجیه و تفسیر کرد که در نمازهای مستحبی و نماز جنازه اقتدای زن به زن کراهت ندارد و در نمازهای واجب کراهت دارد. این معنا با شهرت بین علما بلکه به ادعای علامه حلی به اجماع تأیید می‌شود. همچنین روایاتی که دلالت بر اقامه جماعت دارد اقتدای زن به زن را شامل می‌شود (اردبیلی، 1403: 2/353).

5. میرزای قمی ‌پس از بیان دیدگاه‌ها و روایات مختلف می‌نویسد:

نظر قوی این است که امامت زن برای زن در نمازهای واجب جایز است، اگرچه احتیاط در ترک آن می‌باشد، به ویژه در صورتی که امام جماعت مرد وجود داشته باشد (قمی، 1418: 3/119).

6. نجفی معتقد است:

در جواز امامت زن  برای زن  در نمازهای واجب و مستحب جای تردیدی نیست، به گونه ای که گروهی از علما نظیر شیخ طوسی در خلاف، علامه در تذکره و ابن‌زهره در کتاب غنیه و محقق در معتبر ادعای اجماع کرده اند. زیرا قاعده اشتراک احکام مرد و زن را در بر می گیرد و آنچه در عدم جواز اقتدا گفته شده است ـ نظیر ظهور روایات و دلالت آن بر اقتدای به مرد، همچنین وجود روایات از طریق اهل سنت یا اینکه در هیچ عصر و نسلی در گذشته چنین جماعت هایی مرسوم و شناخته‌شده نمی باشد و اگر در وجود داشت در تاریخ نقل می شد ـ نمی تواند مانع جواز اقتدای به زن شود. همچنین نصوص و روایاتی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده دلالت بر جواز دارد و این روایات از معارض سالم است (نجفی، بی‌تا: 13/13).

7. خویی در آغاز بحث، به محل نزاع در مسئله می‌پردازد و می‌نویسد:

هیچ اختلافی در اقتدای زن به زن در نماز میت نیست. زیرا افزون بر اینکه این نماز در حقیقت ذکر تسبیح و تکبیر و تهلیل است، روایاتی بر جواز اقتدای زن به زن دلالت دارد. از این‌رو محل نزاع سایر نمازهای واجب و مستحبی است که جماعت آن مشروع می‌باشد، مثل نماز باران. البته نظر مشهور بر جواز اقتدای زن به زن در نماز واجب می‌باشد ولی با کراهت. بنابراین، محل نزاع نماز‌های واجب است. اما نمازهای مستحب در صورتی که مشروعیت جماعت آن ثابت شده باشد مورد اتفاق است(خویی، 1370، 4/3).

خویی روایاتی را که در این مسئله نقل شده سه قسمت کرده است:

یک دسته بدون تفصیل بین نماز واجب و مستحب، که دلالت بر جواز اقتدای زن به زن دارد.
دسته دیگر فقط دلالت بر جواز اقتدا در نماز جنازه دارد.
دسته سوم بین واجب و مستحب تفصیل قائل شده است.

سپس سه نظر را در جمع این روایات بیان می‌کند:

1. یک نظر این است که با توجه به مطلق بودن دسته اول و دوم، هر دو دسته به وسیله دسته سوم مقید می‌شود. از این‌رو دسته اول، که به صورت مطلق دلالت بر جواز دارد، مقید به نماز مستحب می‌شود و دسته دوم نیز، که دلالت بر عدم جواز دارد مقید به نماز واجب می‌شود. بنابراین، دسته سوم شاهد بر این جمع است. البته این احتمال در صورتی صحیح است که مانع خارجی وجود نداشته باشد، مثل اینکه اقامه جماعت برای نماز‌های مستحبی بدعت است. از این‌رو منحصر کردن روایات جواز بر مورد نماز باران، که جماعت آن مشروع است، تفسیر به شاذ و ندرت می‌شود بدین جهت لغویت لازم می‌آید.

 2. صورت دوم این است که نهی در روایات واجب حمل بر کراهت می‌شود. البته این احتمال در صورتی صحیح است که احتمال نخست امکان نداشته باشد، در غیر این صورت احتمال نخست مقدم می‌شود، از این وجه جمع تعبیر به جمع بین نص و ظاهر می‌شود.

3. صورت سوم احتمالی است که بحرانی بیان کرد. خویی می‌گوید:

تفسیری که صاحب حدائق از روایات بیان کرده است قابل قبول نمی‌باشد. زیرا مخالف ظاهر روایات است و ظاهر آن دلالت بر نماز واجب و مستحب دارد نه بر جماعت واجب و مستحب. و از سویی تفسیر روایاتی که بر جواز امامت زن به صورت مطلق دلالت دارد، به نماز مستحبی تمام نیست. زیرا تفسیر و توجیه به نماز مستحبی که مصداقی جز نماز باران و یا اعاده نماز فرادا با جماعت، ندارد حمل بر مصداق نادر است. از این‌رو امکان ندارد روایات را بر فرد نادر توجیه و تفسیر کرد.

 بنابراین، بهترین تفسیر معنای نخست است، ولی با توجه به اینکه صورت نخست مانع حمل بر فرد نادر را دارد، بدین جهت صورت دوم متعین و قطعی می‌شود که عبارت است از جواز امامت زن به زن، اما ثواب آن از جماعتی که مرد امامت کند کمتر است و از نماز تنهایی و فرادا خواندن بهتر می‌باشد که در اصطلاح فقهی از آن به کراهت یاد می‌شود (همان: 5/403).

 7. دیدگاه فقیهان مذاهب اهل سنت درباره اقتدای زن به زن

دیدگاه فقیهان اهل سنت درباره اقتدای زن به زن اختلافی است. شافعیه و حنبلیه نظریه جواز اقتدا را پذیرفته‌اند. از نظر حنفی‌ها، جماعت برگزار کردن خانم‌ها به تنهایی و بدون امامت مرد مکروه تحریمی است.[i] مالکی‌ها نیز جایز نمی‌دانند. برای آشنایی بیشتر برخی از این دیدگاه‌ها را بیان می‌کنیم:

 1. وهبه زحیلی نظریه حنفی‌ها را چنین نقل می‌کند: «یکره تحریما جماعه النساء وحدهن»؛ نماز جماعت زن‌ها به تنهایی و بدون مرد کراهت تحریمی دارد، یعنی حرام است (زحیلی، 1431: 2/139).

2. در الفتاوی الهندیه، که بیانگر نظر مذهب حنفی است، آمده است:

اقتدای زن به زن در نماز‌های واجب و مستحب مکروه است مگر در نماز جنازه، چنان‌که در نهایه آمده است. پس اگر جماعت برقرار کردند، امام جماعت در وسط بایستد. گرچه با ایستادن در وسط کراهت باقی است، و اگر جلوتر از بقیه بایستد نماز آنان باطل نمی‌شود. در هر صورت نماز فرادا برای زن بهتر است، چنان‌که در کتاب خلاصه آمده است (نظام الدین و جماعة من العلماء، 1423: 1/109).

3. امام شافعی می‌گوید:

زن‌ها در نمازهای واجب و غیرواجب امامت می‌کنند و نحوه امامت آنان به این صورت است که در وسط صف بایستند و اگر زن‌های زیادی همراه امام جماعت بودند، صف دوم تشکیل بدهند. همچنین اگر صفوف دیگر تشکیل شود ... امام جماعت زن صدای خود را در تکبیر و ذکری که در نماز بلند خوانده می‌شود خواه قرآن باشد یا غیرقرآن، بلند نکند (شافعی، بی‌تا: 1/164).

4. ابن‌رشد می‌نویسد:

در امامت زن‌ها اختلاف است، بیشتر فقها امامت زن‌ها را برای مردان جایز نمی‌دانند، همچنین در امامت زن برای زن اختلاف شده است، شافعیه جایز دانسته‌اند و مالکیه جایز نمی‌دانند، ولی ابوثور و طبری مخالفت کرده و امامت زن را به طور مطلق جایز دانسته‌اند (ابن‌رشد، 1395: 1/811).

5. الموسوعه الفقهیة یکی از شرایط امام جماعت را ذکورت بیان کرده است. در این کتاب آمده است: «امامت زن برای زن نزد جمهور علما جایز است و به روایاتی استدلال کرده‌اند» (جمعی از نویسندگان، 1404: 6/204).

6. در فقه العبادات نیز درباره نظر مالکیه آمده است:

امامت زن صحیح نیست خواه نماز مستحبی باشد یا واجب و خواه افرادی که اقتدا کرده‌اند مرد باشند یا زن، چنان‌که امامت خنثا نیز جایز نیست (حلبی، بی‌تا: 1/16).

8. دلیل نظریه جواز اقتدای زن به زن در فقه اهل سنت

 فقهای شافعی، حنفی و حنبلی روایاتی را در لابه‌لای بیان مسئله اقتدای به زن مورد استناد قرار داده‌اند که در اینجا به طور جداگانه نقل می‌کنیم:

- شافعی از سفیان از عمار دهنی روایت کرده است که عمار از یکی از زن‌های اقوام خود به نام حجیره نقل کرد و گفت: «انّ امّ سلمه أمّتهنّ فقامت وسطاً»؛ ام‌سلمه امامت کرد زن‌ها را و در وسط صف جماعت ایستاد (شافعی، بی‌تا: 1/164).

- در روایت دیگر از عایشه نقل شده است که نماز عصر را با زن‌ها با جماعت خواند و در وسط صف جماعت زن‌ها ایستاد: «روی اللیث عن عطاء عن عائشه انّها صلّت بنسوه العصر فقامت فی وسطهن» (همان).

- شافعی از علی بن حسین نقل می‌کند که آن حضرت در ماه رمضان به کنیز خود دستور دادند تا با همسر آن حضرت نماز را به جماعت بخوانند. همچنین از صفوان بن سلیم نقل می‌کند که اقتدای زن به زن در نماز سنت است و نحوه آن به این صورت است که در وسط صف بایستد (همان).

أبو طیب محمد شمس می‌نویسد:

نظر درست این است که پس از مراجعه به روایات، امامت زن برای زن در نمازهای واجب و مستحب، استحباب دارد و این نظر درست است و به این نظر شافعی، اوزاعی، ثوری، احمد، ابوحنیفه و گروه دیگر فتوا داده‌اند. (سبکی، 1401: 1/45).

البته تعبیر نویسندگان مذاهب اهل سنت از دیدگاه احناف درباره اقتدای زن به زن متفاوت است؛ برخی مکروه تحریمی ‌و برخی مکروه بدون تحریم را نقل کرده‌اند و برخی مثل ابوطیب فتوای به استحباب را ذکر کرده‌اند.

نتیجه‌گیری

از بررسی نوشته‌های مذاهب اهل سنت استفاده می‌شود که در اقتدای زن به زن چهار نظر دارند:

الف. جواز اقتدا به معنای استحباب اقتدای زن به زن.

ب. جواز اقتدا اما همراه با کراهت.

ج. تفصیل بین نمازهای واجب و مستحب.

د. عدم جواز اقتدا.

ولی مشهور علمای مذاهب اهل سنت قائل به جواز اقتدای زن به زن 
هستند.

همچنین از مجموع روایات شیعه و گفتار فقهای امامیه استفاده شد که در مسئله اقتدای زن به زن اختلاف نظر وجود دارد، ولی مشهور فقها فتوای به جواز داده‌اند. نگارنده معتقد است در صورت وجود شرایط برای زن و نبود مرد، بهتر این است که با توجه به روایاتی که در اهمیت نماز جماعت و آثار آن آمده و نیز روایات خاصی که درباره امامت زن برای زن ذکر شده، نماز را به جماعت بخوانند.


پی نوشت:

[i]. از نظر حنفی‌ها کراهت بر دو قسم است: کراهت تنزیهی که انجام آن گناهی ندارد و بهتر ترک است و کراهت تحریمی‌ که انجام دادن آن گناه است. سایر مذاهب، از جمله امامیه، این تقسیم‌بندی را قبول ندارند و کراهت را به معنای نخست می‌دانند.

مراجع

قرآن کریم.

ابن عابدین شامی (1428). رد المحتار علی الدر المختار علی شرح الشیخ علاء الدین الحصکفی، ج1، تحقیق: عبدالمجید طعمه حلبی، بیروت: دار المعرفة.

ابن قدامه (1404). المغنی و الشرح الکبیر علی متن المقنع، ج2، بیروت: دار الفکر.

ابن‌رشد (محمد بن احمد بن محمد بن رشد القرطبی) (1395). بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، مصر: مطبعه المصطفی.

اردبیلی، احمد (1403). مجمع الفائده والبرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج2، جامعه المدرسین.

اصفهانی الراغب (بی‌تا). المفردات، تحقیق: محمد سید گیلانی، بیروت: دار المعرفه.

بحرانی، یوسف (1405). حدائق الناضرة، ج14، دار الاضواء.

بیهقی، ابوبکر احمد بن الحسین بن علی (1424). السنن الکبری، ج4، بی‌جا: بی‌نا.

جمعی از نویسندگان (1404). الموسوعة الفقهیة، وزاره الاوقاف الکویت.

حر عاملی (1403). وسائل الشیعه، ج5، تحقیق: عبدالرحیم الربانی الشیرازی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

حلبی، نجاح (بی‌تا). فقه العبادات (حنبلی)، ج1.

خویی، ابوالقاسم (1370). مستند العروه الوثقی، ج4، مدرسه دار العلم.

زحیلی، وهبة (1431). موسوعه الفقه الاسلامی، ج2، دار الفکر.

سالم العمرانی الشافعی، یحیی بن ابی الخیر (بی‌تا). البیان فی مذهب الشافعی، ج2، دار المنهاج.

سبکی، محمود محمد خطاب (1401). الدین الخالص او ارشاد الخلق الی دین الحق، ج1، عنی بتحقیقه و تنسیقه امین محمود خطاب.

شافعی، محمد بن ادریس (بی‌تا). الام، ج1، بیروت: دار المعرفه.

طوسی (ابوجعفر)، محمد بن الحسن بن علی (بی‌تا). تهذیب الاحکام، ج3، صححه: علی اکبر غفاری، مکتبة الصدوق.

طوسی (ابوجعفر)، محمد بن حسن (1375). الاستبصار، مطبعه النجف.

عمید (1389). فرهنگ عمید، چاپ اول، انتشارات اشجع.

قمی، میرزا ابوالقاسم (1418). غنائم الایام، ج3، مرکز نشر، مکتب الاعلام الاسلامی.

مجلسی، محمدتقی (1406 الف). روضة المتقین، ج2، قم.

مجلسی، محمدتقی (1406ب). ملاذ الاخبار فی فهم تهذیب الاخبار، ج5، قم.

المحقق الحلی، نجم الدین جعفر بن الحسن (1364). المعتبر، ج1، مؤسسه سید الشهدا.

مروارید، علی‌اصغر (1410). سلسلة الینابیع الفقهیة، کتاب الصلوة، ج2، الدار الاسلامیة.

موسوی خمینی، روح‌الله (1406). تحریر الوسیلة، ج1، چاپ مؤسسه النشر الاسلامی.

موسوی، محمد بن حسین (سید رضی) (1414). نهج البلاغة، قم: مؤسسه نهج‌البلاغه.

نجفی، محمد حسن (بی‌تا). جواهر الکلام، ج13، دار احیاء التراث العربی.

نظام الدین و جماعه من العلماء (1423). الفتاوی الهندیة، ج1، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

نوری، میرزا حسین (1408). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، تحقیق: موسسه أل اللبیت، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

یزدی، محمد کاظم (1358). العروة الوثقی، ج1، المکتبه العلمیه الاسلامیه.

فصلنامه پژوهشنامه مذاهب اسلامی شماره 1

منبع:فارس


گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: