مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: طوبی، هم کلمه طیب است و هم در روایات آمده است که درختی است در خانه حضرت زهرا(س) در بهشت که در خانه هر مومنی یک شاخه از آن هست و مومن از آن شاخه هرچه نفسش در بهشت اشتها دارد میچیند و میخورد.
عقیق:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: حدیثی هست که چند روز است در
میانمان میگردد. در گذشته هم بارها آن را خواندهایم، دوباره دور زده است و
در این محرّم آمده است. لقمههای روحانی مثل غذاهای جسمانی هستند که یک
لقمه چربی یک مدت پیدا میشود و تا چند وقت آن را می خوریم، تا اینکه پس از
مدّتی عوض میشود. بلکه روح انسان این خاصیّت را بیشتر دارد. غذاهای
جسمانی با اینکه چند قلمِ شناخته شده بیشتر نیست، از اول عمر، مرتّب جایشان
را عوض میکنند. امشب میدهند، فردا میدهند، سپس یک سالف دو سال
نمیدهند. دوبار درست میکنند. غذاهای ایمانی عوض شدنشان خیلی بیشتر است.
همان غذای طبیعی هم شب به شب عوض میشود و ما دو شب غذای واحد نخوردهایم.
حتی اگر دو وعده را هم از یک غذا بخوری باز آن دو غذا یکی نیست. نه ساعتش
آن ساعت است، نه غذایش. آن گوشت قبلی را خوردی، این یک گوش دیگر است. خودت
هم از آن غذا تا این غذا عوض شدهای. در دنیا هیچ چیز تکراری نداریم.
غذاهای ایمانی هم این طور است. والا نمازهایی که ما هر روز میخوانیم تکرار
بود. در حالی که ما تکراری نداریم. همهاش تازه است. حواست را جمع کن. هر
بسماللهی که میگویی تازه است. طوبی، هم کلمه طیب است و هم در روایات
آمده است که درختی است در خانه حضرت زهرا(س) در بهشت که در خانه هر مومنی
یک شاخه از آن هست و مومن از آن شاخه هرچه نفسش در بهشت اشتها دارد میچیند
و میخورد. این را در معنویات روحی خودتان بگویم، شما که محبت در
قلبتان هست، هر وقت چیزی میخواهید آن را از که میخواهید؟ آیا ازغیر
محبّت؟ از آن میچینید و میخورید. آیا آن شاخه نیست؟ آیا آن شاخه مال حضرت
زهرا(س) نیست؟ مال فرزندان پیامبر(ص) نیست؟ کدامتان هستید که شاخه در
قلبتان ندارید که هر وقت گرفتاری دارید با آن تماس بگیرید؟ هر وقت که از هر
کس رانده میشوید با چه کسی تماس میگیرید؟ با آن! میروید سراغ شاخه،
میگویی تو به من رحم کن، هیچکس در را باز نکرد. این شاخه را خوب
میشناسید. آن را بهتر از آن شاخهای میشناسید که در بهشت به شما میدهند.
این شاخهای از محبت آن چهارده معصوم پاک، از فرزندان و همسر و پدر حضرت
زهرا(س) است. این محبت متعلق به آن خانم است، طوبی است، مال اوست و از آن
یک رگ و یک حَبل در وجود شما هست که از آن هرچه میخواهی میچینی. طوبی
برای کسی است که یاد معاد کند. نه اینکه اسمش را یاد کند، خودش را یاد
کند. اینکه اصولِ دین پنج تاست منظور نیست. از دل یاد کند. اسم، مال زبان
است. اسامی را میشمری. در حالی که ذکر، مربوط به دل است. اِسمُهُ دَواء وَ
ذِکرُهُ شِفاءٌ خوشا به حال کسی که با دلش معاد را یاد میکند – موعد را،
موعدی را که خلقت کند. طُوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلحِسابِ وَ قَنَعَ بِالکفافِ وَ رَضیَ عَنِ اللهِ
اینها چهار چیز است. آنها را در ذات خود پنهان کن و برای جاهای خلوتت
نگهدار، برای قیامتت و برای دنیایت. این چهار چیز برای همه وقتت امانت است.
چهار خط و چهار صندوق است. صندوق بزرگترین آنها اوّلی است و آن صندوقِ
عالی و آخرین، رضاست.
پی نوشت:
کتاب طوبی محبت جلد سوم – ص 11 مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی